از افلاطون پرسيدند :شگفت انگيز ترين رفتار انسان چيست؟
پاسخ داد : از كودكى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى شود .
ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند .
طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد ، و بعد طورى مى ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است .
انقدر به آينده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست ، در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست، زندگى همين حالاست.
#داستانهای_آموزنده
@shahidan96
🔴 مرهَم یا نمک؟‼️
به صدا و تصویر روحانی در اولین ارتباط او با مردم بعد از حوادث تلخ بنزینی نگاه کنید. خبری از تأسف و تأثر و عذرخواهی و پوزشطلبی وجود دارد؟! هیچ نشانهای از همدردی و مرهمگذاری بر تن زخمدیده ایرانیان در این حوادث تلخ دیده میشود؟!
ادبیات و زبان بدنش، شبیه دورهمی خاطرات دوران سربازی در آسایشگاهها و یا دوره دانشجویی در خوابگاههاست. دورهمیهای شاد و خاطرهانگیز و پر از نوستالژی! انگار نه انگار که او مسبب اصلی حوادث تلخ این روزهاست. انگار نه انگار که پیکر ملت ایران زیر بار تصمیمات و حکمرانی او زخم خورده است و به مرهم نیاز دارد نه نمک!
این ادبیات «بیخیال دموکرات» و این «زبان بدن خندان و بشاش»، بعد از زخم خوردن پیکر ملت ایران و ریخته شدن خون عدهای بیگناه در حوادث بنزینی روزهای اخیر، چقدر تراژیک و دردناک است!
🖌 @shahidan96
✨﷽✨
✅شهیدان زندهاند
✍پیکرش را با دو شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه میگفت: یکیشان آمد به خوابم و گفت: جنازهی من رو فعلاً تحویل خانوادهام ندید! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازهها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. اینبار فوراً اسمشو پرسیدم. گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازهها. روی سینه یکیشان نوشته بود «شهید امیر ناصر سلیمانی».
بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانوادهاش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره.
شهید امیرناصر سلیمانی
📚فرمانده، فرمان قهقهه، ص۳۶
و به کسانی که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید بلکه آنها زندهاند؛ امّا شما درک نمیکنید!
سوره بقره، آیه۱۵۴
@shahidan96
❗️انشای یک دانش آموز، در مورد "پول حلال"
نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم، مثل آقا تقی.
آقاتقی یک ماستبندی دارد.او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت میدهد تا آبی که در شیرها میریزد، حلال باشد. آقا تقی میگوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچهاش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد .
دایی من هم کارمند یک شرکت است. او میگوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه نمیگیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد.
داییام میگوید: من ارباب رجوع را مجبور میکنم قسم بخورد که راضی است و بعد رشوه میگیرم! داییم میگوید : تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمیکند.
پول حرام بیبرکت است.
ولی پدرم یک کارگر است و من فکر میکنم پولش حرام است؛ چون هیچوقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم میآورد. تازه یارانهها را خرج میکند و پول آب و برق و گاز را نداریم که بدهیم. ماه قبل، برق ما را قطع کردند، چون پولش را نداده بودیم دیشب میخواستم به پدرم بگویم:
کاش دنبال یک لقمه نان حلال بودی !
. .:
. .:
@shahidan96
✅🔔 #اخبارشهر 💥🌈⚡️👇
❤️ در ایام هفته بسیج ، حرکت ستودنی تعدادی از #بسیجیان_پایگاه_مالک_اشتر_مسجد_جامع_اصغراباد به همراه فرماندهی محترم آن پایگاه در راستای #تکریم_پاکبانان_عزیز شهرداری با همراه شدن و همگام شدن با آنان در نظافت قسمتی از سطح شهر و #فرهنگ_سازی در #مشارکت_همگانی برای داشتن شهری تمیز ، زیبا ، نمونه و در حال پیشرفت از نشانه های حضور همیشگی بسیج در تمامی صحنه های مختلف کشور برای رسیدن به قله های عزت و سربلندی است.
ضمن تشکر ویژه از همه این عزیزان ، تقاضای عزت و موفقیت همیشگی انها را به درگاه الهی عرضه میداریم
@shahidan96