eitaa logo
اصغرآباد شهر شهیدان
170 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4هزار ویدیو
58 فایل
خبری ، علمی ، اطلاع رسانی ، مناسبتی دینی ، انتقادی و... پاسخ به سوالات شما ارتباط با مدیر کانال : @esjari
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «ببینید وقتی یک بی حجاب وارد جامعه میشود چه خطراتی دارد؟!» این گناه، گناه فردی نیست. _ می‌تونه حلالیت بگیره؟ 🎙استاد عالی کانال @shahidan96
🔴 🔹‌امام علی علیه السلام: 🔹‌ای پسر آدم، خودت وصیّ خویش در دارایی ات باش، و آنچه می خواهی پس از تو در ثروتت کنند، به دست خود بکن. 🔹‌حکمت 254 نهج البلاغه کانال @shahidan96
سنگ ریزه کوچک مقابل کوه بلند ایستاد و گفت : ای کوه بزرگ لطفا مرا جزیی از وجود خودت کن که سخت تنهایم و باعث شکوه تو خواهم شد . کوه خندید و با تکبر گفت : تو سنگریزه نادان چه تاثیری برعظمت من خواهی داشت ؟ سنگریزه های سطح کوه از گفته اش دلخور شدند و یکی یکی از کوه جدا شدند . دیری نپایید که از کوه بلند تنها خاطره ای در ذهن دشت باقی ماند. پینوشت: قوام حکومت و ادامه ریاست روسا بر مردم به وجود مردم است، قدر مردم را بدانید و ظلم و‌جور بر مردم روا مدارید! کانال @shahidan96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ صلوة اللَّیل سِراجٌ لِصاحِبِها فی ظُلْمَةِ الْقَبر 🔅 نماز شب برای صاحبش چراغی است در تاریکی قبر 📚 بحارالأنوار کانال @shahidan96
پدري فرزند خود را خواند دفتر مشق او را كه بسيار تميز و مرتب بود نگاه كرد و گفت: فرزندم چرا در اين دفتر كلمات زشت و ناپسند ننوشتي و آن را كثيف نكردي؟ پسر با تعجب پاسخ داد: چون معلم هر روز آن را نگاه مي كند و نمره مي دهد. ... پدر گفت: دفتر زندگي خود را نيز پاك نگاه دار، چون معلم هستي هر لحظه آن را مي نگرد و به تو نمره مي دهد...... کانال @shahidan96
⚠️حق الناس ریز و درشت ندارد! بعد از سکته مغزی، آزادانه از فضای بیمارستان خارج شدم. خیلی حس خوبی داشت. به آسمانها رفتم و باغی را دیدم که شبیه آن در دنیا وجود نداشت. نمیدانم چگونه زیبایی و طراوت آنجا را بیان کنم. هنگام ورود دو نفر مأمور با مهربانی مرا تحویل گرفتند.به من گفتند:برای ورود به اینجا ابتدا نمازهایت را بررسی میکنیم، بعد گفتند: خیلی مورد تأیید نیست زیرا در نمازت حضور قلب لازم را نداشتی.با نگرانی به آنها نگاه کردم! یکی از آنها گفت: بخاطر امیدت به رحمت خدا، نمازهایت را قبول می‌کنیم، اما با حق الناس چه کنیم؟!خوشحال بودم که به گمان خودم خیلی به حق الناس توجه داشته‌ام، اما طوماری را در مقابل من قرار دادند. نفس در سینه ام حبس شد! چیزهایی در نامه اعمال من نوشته شده بود که اصلاً فکر نمی کردم حق الناس باشد!! مثلاً یک مورد عجیبی که خوب به یادم مانده مربوط به مکالمه با موبایل بود؛ یک بار به دوستم گفتم گوشی همراهت را بده زنگ بزنم یک دقیقه کار دارم. گوشی را گرفتم و از آنها دور شدم و زنگ زدم اما به جای یک دقیقه چهار دقیقه صحبت کردم. بعد هم گوشی را به او پس دادم. به من گفتند: چرا به دوست خودت نگفتی که سه دقیقه بیشتر حرف زدی؟! موارد اینگونه بسیار زیاد بود. به آن دو مامور گفتم: چه کنم؟ اگر اینگونه باشد خیلی گرفتار خواهم بود. اما یکباره پیاده روی اربعین را نشانم دادند، به من گفتند: آقا اباعبدالله تو را شفاعت کردند نه اینکه حق الناس تو بخشیده شده، بلکه عمر دوباره به تو می‌دهیم تا این موارد را جبران کنی.در همین لحظات بود که به بدنم برگشتم. 📕کتاب تقاص @shahidan96
✍امـام صـادق (عليه السلام) فرمـودند: هركس چيزى را نقل كند و قصدش ظاهر ساختن عيب و بدى و ريختن آبروى مؤمنى باشد و بخواهد او را از ديده هاى مردم بيندازد و در انظار، سبك و بى ارزش كند، خداوند متعال او را از دوستى خود خارج و در دوستى شيطان وارد مى كند. 📚ثواب الاعمال ص 547 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋 کانال @shahidan96
😂•. اول که رفته بودیم گفتند: «کسے حق ورزش‌کردن نداره.»☝🏾 یه روز یکے از بچه‌ها رفت ورزش کرد🤸🏻‍♂️ مامورعراقے تا دید اومد، درحالے که خودکار و کاغذ دستش بود📝 برایِ نوشتن اسم دوستمون جلو اومد و گفت:«ما اسمک؟اسمت چیه؟»🙄 رفیقمونم که شوخ بود برگشت گفت: «گچ پژ.»😎 باور نمےکنید، تا چنددقیقه اون مامور عراقے هرکاری کرد این اسمو تلفظ کنه، نتونست ول کرد گذاشت رفت🚶🏻‍♂️ و ما هِی مےخندیدیم... 🤣 🔻کانال @shahidan96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آبیاری به روش شرق آسیا 🔹 در این روش از انتقال آب یک چرخ‌گردان از بامبو درست شده است که انرژی خود را از نیروی جنبشی آب می‌گیرد. این سیستم بدون نیاز به پمپ و برق، آب را از جویباری در ارتفاع پایین‌تر به باغی در ارتفاع بالاتر منتقل می‌کند. کانال @shahidan96
قرار بود قاضی‌القضات سودان به شیراز بیاید. من و استاندار به فرودگاه، قسمت تشریفات، رفتیم. وقتی که هواپیما به زمین نشست پای پلکان رفتیم. قاضی‌القضات سودان را به قسمت تشریفات یا همان کلاه فرنگی آوردیم. اوایل شهریور ماه بود. میوه‌های مختلف شیراز رسیده بود. سبدی از انواع میوه در قسمت تشریفات روی میز گذاشته بودند. هرچه تعارف به اين مهمان کردیم، چیزی نخورد. به استانداری آمدیم. باز انواع میوه‌ها و تنقلات و غیره آماده بود. استاندار خیلی اصرار کرد ولی باز رییس قوه قضاییه سودان میل نکردند. بالاخره استاندار جلسه داشت. مترجم همراه رییس قوه قضاییه سودان برای سرکشی و بازدید به دانشکده حقوق می‌روند. مترجم از او میپرسد: چرا با اینکه زیاد به شما تعارف شد ولی چیزی نخوردید. گفت من از کشور سودان آمده‌ام که مردمش فقیر هستند و دسترسی به این انواع میوه را ندارند. اگر من از این میوه‌ها بخورم، از عدالت ساقط میشوم و در برگشت و مراجعت به سودان عادل برای قضاوت بین مردم آن سرزمین نیستم. بنابراین حق خوردن از این میوه‌ها را ندارم. و اتفاقاً استاندار کلی هدیه به او داد که قبل از حرکت همه را نوشت که متعلق به دانشکده حقوق سودان است. استاندار گفت که اینها را ما به خودتان داده‌ایم. گفت من الان خودم نیستم، رییس قوه قضاییه سودانم. بنابراین هرچه شما بدهید به عنوان من داده‌اید، نه خودم. کاش تعدادی از مسئولان ما اینچنین بودند! کانال @shahidan96
مرد متأهلی در مجلسی گفت: زن مانند کفش میماند کهنه که شد میتوان آن راعوض کرد و کفش نو بپا کرد....👞 حکیمی درمیان جمع گفت: بله این مرد درست میگوید برای مردی که خودش را در حد پا بداند، زن برایش همچون کفش میماند... اما مردی که خودش را در حد سر بداند زن برایش همچون تاج میماند...👑 کانال @shahidan96
مدرسه‌اي دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو مي‌برد. در مسير حرکت، اتوبوس به يک تونل نزديک مي‌شود که نرسيده به آن تابلويي با اين مضمون ديده مي‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولي چون راننده قبلا اين مسير را آمده بود با کمال اطمينان وارد تونل مي‌شود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشيده مي‌شود و پس از به وجود آمده صدايي وحشتناک در اواسط تونل توقف مي‌کند. پس از آرام شدن اوضاع مسئولين و راننده پياده شده و از ديدن اين صحنه ناراحت مي‌شوند. پس از بررسي اوضاع مشخص مي‌شود که يک لايه آسفالت جديد روي جاده کشيده‌اند که باعث اين اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ يکي به کندن آسفالت و ديگري به بکسل کردن با ماشين سنگين ديگر و غيره. اما هيچ کدام چاره‌ساز نبود تا اينکه پسربچه‌اي از اتوبوس پياده شد و گفت: «راه حل اين مشکل را من مي‌دانم!» يکي از مسئولين اردو به پسر مي‌گويد: «برو بالا پيش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمينان کامل مي‌گويد: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگيريد و يادتون باشه که سر سوزن به اين کوچکي چه بلايي سر بادکنک به آن بزرگي مي‌آورد.» مرد از حاضر جوابي کودک تعجب کرد و راه‌حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در يک نمايشگاهي معلم‌مان يادمان داد که از يک مسير تنگ چگونه عبور کنيم و گفت که براي اينکه داراي روح لطيف و حساسي باشيم بايد درون‌مان را از هواي نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالي کنيم و در اين صورت مي‌توانيم از هر مسير تنگ عبور کنيم و به خدا برسيم.» مسئول اردو از او پرسيد: «خب اين چه ربطي به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «اگر بخواهيم اين مسئله را روي اتوبوس اجرا کنيم بايد باد لاستيک‌هاي اتوبوس را کم کنيم تا اتوبوس از اين مسير تنگ و باريک عبور کند.» پس از اين کار اتوبوس از تونل عبور کرد. ✨ پی‌نوشت خالي کردن درون از هواي کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسيرهاي تنگ زندگي است.✨ کانال @shahidan96