eitaa logo
🕊🥀شهیــــــــدانه🥀🕊
150 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
🌹بســـــــــــم رب الشهــــــــــــــدا🌹 ✳ گـــویـــندچـــرا دل بــه شهیــــــدان دادی ⁉️ ✅ والله کـــه مـــــن نــــدادم ‌آنـــــهابــــردند🕊 #استوری_شهدایی #عطر_شهدا #عکس_نوشته_شهدا #خاطره_شهدا ❤️❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز صبـح دوست داشتن‌تان تازه مے شود مثل بوے سنگک تازه ، مثل عطر چاے ، روز از نو ، دوست داشتن‌تان از نو ... 🕊سلام صبحتون شهدایی🌺 @shahidan_e
🌹🌴🥀🏴🥀🌴🌹 روضه که تمام شد ، غیبش زد . خیلی گشتیم تا متوجه شدیم رفته سراغ شستن سرویس های بهداشتی . نگذاشت کسی کمکش کند . می گفت : افتخارم این است که خادم روضه ی باشم . @shahidan_e
فرازی از سردار شهید«حاج قاسم سلیمانی»❣ بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان‌] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند. ♥️ یادت نرود هرگز از دل💔 @shahidan_e
🌷🌴🌹🥀🌹🌴🌷 قبل از به دیدار فرزند آمدند و گفتند محمد مهدی را به سوریه برای زیارت می برم و قول می دهم عروسی تو شرکت کنم . در زمانی که بخاطر مشکلی در تهران بودیم متوجه موضوع شدند و به دیدار محمد مهدی خیزاب آمدند ، هر ازگاهی با محمد مهدی تماس می گرفت و جویای حال او می شد و محمد مهدی را با لقب (فرمانده) صدا می کردند و احوال پرسی می کردند . در زمانی که به منزل ما آمدند ، اینقدر محمد مهدی را در بغل گرفتند و گفتند تو فرمانده ما هستی و فکر نکن من فرمانده هستم در حقیقت تو فرمانده ما هستی، در خصوص ادامه راه بارها نکاتی را می گفتند که دوست دارم شما بهتر از پدرهای خود جا پای آنها بگذارید و بدرخشید . @shahidan_e
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 روضه که تمام شد ، غیبش زد . خیلی گشتیم تا متوجه شدیم رفته سراغ شستن سرویس های بهداشتی . نگذاشت کسی کمکش کند . می گفت : افتخارم این است که خادم روضه ی باشم . @shahidan_e
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 مرد عراقی به پسرش گفت برود دست حاج قاسم را ببوسد ، پسر رفت بین جمعیت، ولی نتوانست نزدیک حاجی بشود. وقتی نشست توی ماشین ، گفتم مردم عراق این‌قدر دوستت دارند که پدری به پسرش امر کرد بیاید دستت را ببوسد، ولی محافظ‌ها نگذاشتند. خواست ببیندشان ؛ از ماشین پیاده شد ، پسر و پدرش را غرق بوسه کرد . @shahidan_e
🥀💐🌷🕊🌷💐🥀 تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته. پرسیدم افطار كردید؟ گفتند بچه‌ها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند مي ترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، و يا شود . راوی : @shahidan_e
من یاد تو‌ اَم تا به ابد💔 امنیت در سایه ✨ 💔 @shahidan_e
تا چشم کار میکند جای تو خالیست🌿 @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادران، خواهران جامعه‌ای صالح می‌شود که افراد صالح بر آن حاکم شوند افراد منزه جامعه را منظم می‌کنند @shahidan_e‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شهدای ما در بعد عاطفه، عاطفی‌ترین بودند اما به دلیل عظمت تعلق والای دیگر، تعلق مهم را فدای این تعلق کردند که این جاوید و زنده و پاینده شدن است، جامعه‌ای که شهدای آن با شوق و اشتیاق و التماس و شتابان به سمت شهادت می‌رود و جامعه ای که دارد ندارد.. 🌷 https://eitaa.com/shahidan_e