eitaa logo
شهدای کرمان
10هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
37 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
زمانی که در منطقه هور بودیم شهید مهدی پرنده غیبی تمام صبح را رانندگی کرد و شب به سکانداری مشغول بود. به سنگر که برگشت دید پشه ها نمی گذارند کسی بخوابد و داخل پشه بند برای همه جا نیست او تمام بچه ها را سوار ماشین کرد و در عین خستگی همه را برای استراحت به اهواز برد. @shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید حسین دامغانی خداوندا باز شکرگزار تو هستم از اینکه عشق به امام حسین علیه السلام را در نهاد من و همه ما گنجاندی... السلام علی من التبع الهدی @shahidan_kerman
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد، تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. شهید سلیمانی @shahidan_kerman
نشر برای اولین بار از کرامات سردار شهید عبدالمهدی مغفوری پیدا شدن مفقود شده در طبس برادرم در طبس گم شده بود هر جا را گشتیم به مدت چند وقت هیچ نشانی از او نیافتیم به هر جا سپردیم بیمارستانها و پزشک قانونی هم اطلاع دادیم مدتی گذشت همچنان بلاتکلیف بودیم. شنیدم شهید مغفوری حاجت می دهد آمدم سر مزار شهید مغفوری از او نشانی برادر گمشده خود را خواستم و برگشتم به شهرمان شبی در خواب شهید مغفوری را دیدم هدیه ای به مادرم داد از خواب بیدار شدم گفتم من نشانی برادرم را خواستم نه هدیه چند روز بعد تلفنم زنگ خورد فردی که پشت تلفن بود گفت با فلانی چه نسبتی داری گفتم: خواهرش هستم. عرض کرد اگر فرد دیگری در خانه هست گوشی را به او بدهید من گفتم هر اتفاقی افتاده بفرمایید طاقت شنیدنش را دارم. ایشان گفت در بیابان طبس ساربانی که شتر داشته یکی از شترهایش را گم می کند زمانی که رد پاهای شتر را می گیرد در آن بیابان شتر با پاهای خود خاک های قسمتی را با پایش کنار می زند و جسد برادر مفقود شده ام نمایان می شود. پ؛ ن این کرامت توسط فردی از جیرفت عنوان شده است. @shahidan_kerman
فرازهای وصیت شهید محسن برهانی تازه این تموم می شه هیچ کدام از مظاهر دلفریبش را بقایی نیست اونا تمام می شه، پایان می پذیره باید آن قدر سختی بکشی، ناراحت بشی، تا چند لحظه ای لذت ببری و بعد هم زود در آن، پایان می گیره، تموم می شه خیلی جاها هم بهش نمی رسی خیطت می کنه و به ریشت می خنده مسخره ات می کنه، اما تو باز با صداقت به دنبالش می ری از همه مهم تر یک لحظه تمام می شوی، می گویند پایان عمرت شده و تو حیران و سرگردان که چقدر دنیا نامرده، بعد از این همه رنج و لذت، هیچ نچشیده ای مثل یک شب تموم شد ! می گفت: این همه عظمت ها و خلقت ها مسخّر توست برای توست از اون اتم با چرخشش، تا کهکشان با گردشش از اون سلول کوچک اما پر از عجایب، تا اتحادشون و یک سیستم عجیب تر با تمام عظمت ها و عجایب و خلقت ها از آنِ توست آیا خلقت اجازه می دهد با اون مقام رفیعت به عظمت هایی که می تونی برسی؟ به خالق تمام این ها که می تونی برسی؟ دلت را به این چند سال خوش می کنی؟ جایگاه تو آن قدر والاست که می تونی مثل خدا بشی از همه بهتر و والاتر، می تونی بگی کُن فیکون این قدر والایی که می تونی همه ی پرده ها را بگشایی؛ پرده های غیب، محیط بشی به همه چیز؛ انگار که جدایی؛ چرا که با خدایی؛ وصل به الهی راست می گفت: بارها دل از دنیا می کندیم و طریق می پیمودیم، اما بازغافل می شدیم، چرا غفلت؟؟ با این همه نور؟؟ توی دستوراتی که داده بود؛ تا آدم بشیم؛ یک کلمه خیلی جلب نظر می کرد؛ جهاد و بعد هم شهادت عزم جهاد تمام بندهای تنمان را می گسست؛ زنجیرها را پاره می کرد، آلودگی هامون را پاک می کرد. جهاد ما را با سرعت؛ سیر می داد @shahidan_kerman
شهدای کرمان
سالروز شهادت و فرازهایی از وصیت نامه شهید محسن برهانی همه ی ما آدم های ضعیف و پر ادعا یک روزی چشم
قسمت اول وصیت نامه شهید محسن برهانی این وصیت نامه یک دانش آموز هفده ساله هست شهید محسن برهانی که امام خمینی فرمودند این وصیت نامه با همه ی وصیت نامه ها فرق دارد و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله العالی فرمودند نور ساطع از نور است.
دعای همه ی بسیجی های مظلوم و همه ی پابرهنه ها و همه ی مستضعفین جبهه ها و همه ی گردن کج ها در پیشگاه خدا این بود: خدایا نیاور اون روزی را که ببینیم ملتمون سرافکنده است. شهید قاسم سلیمانی @shahidan_kerman
شهید علی ایرانمنش زمانی که علی ۱۳ ساله بود ،یک پیرزن در یک خانه فرسوده و خرابه زندگی می کرد و ناتوان بود، علی به این خانم سر می زد و بعضی کارهایش را انجام می داد ، بعد از شهادت علی، گفت: ندیمم را از دست داده ام. در حالی که ما نمی دانستیم علی به این خانم سر می زند. راوی مرحومه طاهره ایلاقی مادر دانش آموز شهید علی ایرانمنش @shahidan_kerman
شهدای کرمان
شهید علی ایرانمنش زمانی که علی ۱۳ ساله بود ،یک پیرزن در یک خانه فرسوده و خرابه زندگی می کرد و ناتو
شهید علی ایرانمنش سال ۱۳۴۴ در کرمان متولد شد. وی وقتی پانزده سال داشت بیست و ششم دی ۱۳۵۹ در منطقه پیرانشهر در استان آذربایجان غربی توسط گروهک ضد انقلاب کومله به شهادت رسید. پیکر مطهرش در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شده است. کتاب بگو به جان امام روایتگر خاطرات این نوجوان شهید است. @shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید علی یزدانی به تمام مسلمین می گویم که قرآن و عترت حضرت رسول صلی الله علیه و آله، راه رسیدن به خداست. غیر از این دو هر چه باشد انحراف و اشتباه است. این دو را رها نکنید، نه از آنها جلو بیفتید نه عقب بمانید که وقت را بیهوده تلف کرده اید. پ؛ن شهید علی یزدانی برادر سردار اروند شهید حسن یزدانی است. @shahidan_kerman
فرازی از وصیت شهید قاسم سلیمانی عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم. چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم. @shahidan_kerman
30.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشسته خیل غمش در دل شکستهٔ من هنوزم چشم امید است بر درگاه او اما به هر چشمی نمی‌بخشند خاک آستانش را مگر می شود واژه ای بتواند قد علم کند برایِ از تو گفتن سهم ما در وسط معرکه‌ی عشق چه بود؟ غم و دلتنگی و حسرت همه یکجا با هم! @shahidan_kerman