فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍اقامه نماز بر پیکر مطهر شهیدالقدس عباس نیلفروشان در حرم مطهر امام حسین علیه السلام...
#شهید_عباس_نیلفروشان
@shahidan_kerman
✍دوران فرج نقطه اعجاز جهان است
برگرد که برگشتنت آغاز جهان است...
🔸بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَةِِ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً...
#امام_زمان
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@shahidan_kerman
✍یک روز دیگر صبح دیگر دلدادگی آغاز شد ایام به کام است لبخند شما خلاصه همه خوبی هاست...
💢صبحتان لبریز از عطر شهدا...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahidan_kerman
✍سالروز شهادت شهید حاج محمد باقدرت جوپاری در حمله دژخیمان رژیم پهلوی به مسجد جامع کرمان و روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از آن روز...
#شهید_حاج_محمد_باقدرت_جوپاری
@shahidan_kerman
✍آتش زدن مسجد و قرآن...
🔹در۲۴مهر ۱۳۵۷ مردم انقلابی کرمان که برای بزرگداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران و نخستین سالگرد شهادت سیدمصطفی خمینی در مسجد جامع کرمان حضور یافته بودند به دست عمال رژیم شاهنشاهی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و در جریان این واقعه دلخراش نخستین شهدای انقلاب اسلامی در کرمان محمد باقدرت جوپاری و غلامرضا یزدان شناس به فیض شهادت نائل آمدند.
🔸آتش زدن مسجد جامع کرمان و هتک حرمت قرآن از طریق عمال رژیم شاه در ۲۴ مهر سال۵۷ بر روند مبارزات مردم کرمان و دیگر استانها در آن زمان تاثیر بسزایی داشت و سرآغاز مبارزات گسترده تر مردم کرمان در جریان پیروزی انقلاب شد و این فاجعه احساسات مذهبی مردم را جریحه دار و ماهیت ضددینی رژیم شاه را آشکار کرد.
#شهدای_کرمان
@shahidan_kerman
✍بابا عمو را کشتند...
🔹صبح ۲۴ مهر ۱۳۵۷ در وضوخانه
مسجد جامع حاج محمد را دیدم و
گفتم امروز قراره شلوغ کنند
گفت امید ما به خداست...
🔸همان دم شنیدم که کولی ها حمله
کردند محمد به طرف در رفت و
دیگر بواسطه شلوغی او راندیدم
ناگهان متوجه شدم کولیهاچرخ ها
و موتورها را آتش زدند و بعد آجر
و سنگ را از پشت بام به طرف
مسجد پرت می کنند من که پسرم
را نیز با خود به مسجد برده بودم
در همان زمان شلوغی او را گم کردم
بنابراین به دنبالش بودم که ناگهان
دیدم از مسجد زخمی ها را بیرون
می آورند و شنیدم که یک نفر شهید
شده است.
🔹تصمیم گرفتم بطرف خانه بروم تا
از پسرم خبری بگیرم که در همان
لحظه پسرم را دیدم که رو به من
فریاد می زد بابا عمو را کشتند گفتم کجا گفت مسجد از سرش خون می آمد...
🔸پیش خود گفتم شاید زخمی شده
قصد داشتم اول پسرم را به خانه
برسانم و بعد برگردم مسجد که در
خانه چند نفر آمده بودند و خبر
شهادت او را دادند اجازه دفن
پیکرش را بعد از چند روز دادند مأموران به ما گفتندکه پارچه مشکی و بلندگو را زمان تشیع جنازه از روی ماشین بردارید و او را بدون شعار و بی سر و صدا در بهشت زهرای جوپار دفن کنید که او را همان جا غریبانه دفن کردیم.
💢راوی برادر شهید حاج محمد باقدرت...
🌹شهید حاج محمد باقدرت سال ۱۳۱۵ در جوپار به دنیا آمد قالیباف بود و سواد قرآنی داشت در سال ۱۳۴٠ ازدواج کرد پنج فرزند ۴ پسر و یک دختر داشت که آخرین فرزندش در روز شهادت پدر شش روزه بود.
#شهید_حاج_محمد_باقدرت_جوپاری
@shahidan_kerman
✍آن روز آتش و خون به روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه بیست و چهارم مهر سالروز به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان قسمت اول...
🔹با علی رفتیم مسجد جامع یک آقایی بنا کرد به حرف زدن اولین باری بود که اسم امام را شنیدم ما گوش میکردیم که جوانکی وارد شد و گفت لولیها دارند میآیند برای زد و خورد...
🔸ما نشنیده گرفتیم آنقدر نگذشت و باز کسی گفت مأمورها و لولی ها دارند میآیند اعلام کردند که درها را کلون بزنند گمانم مرحوم صالحی گفت در شبستانها و صفهها را بستند من از پنجره دیدم چندین نفر پاسبان و لولی رفتن روی بام و دورتادور ایستادند.
🔹پاسبانها با لباس نظامی و لولی ها هم که لباس خودشان را پوشیده بودند که مثل کردها لباس میپوشند غُربتی و شرور بودند گردنه میگرفتند یعنی راهزن بودند از دیوار مردم بالا میرفتند برای خودشان نوچه داشتند و عباس پهلوان سردسته شان بود زنجیر پاره میکرد گاو میکشت برای آدمهای شاه همیشه عدهای پشت سرش بودند.
🔸سر و صدایشان را از میدان مشتاق شنیدم بنزین پاشیدند روی موتور و دوچرخه مردم رو آتش زدند بوی لاستیک آمد توی مسجد بعد گاز انداختن میان ما یک بویی میداد که آدم غش میکرد دود سفید میداد و چشمها را میسوزاند بعد بنا کردند به زدن مردم هم لولی ها میزدند و هم پاسبانها وقتی نتیجه نگرفتند وارد مسجد شدند عدهای از زیر دست و پایشان در رفتند آتش شعله کشید و گرفت سر و لباس مردم و فرش و زیلوی مسجد را عدهای از پنجرهها فرار کردند لولی ها میزدند جوانهای ما مقابله میکردند ما شیون میکردیم.
#شهید_علی_شفیعی
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍آن روز آتش و خون به روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه بیست و چهارم مهر سالروز به آتش کشیدن مسجد جا
✍آن روز آتش و خون به روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه بیست و چهارم مهر سالروز به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان قسمت دوم...
🔹چند نفر از مأمورها و لولی ها ایستاده بودند دم درها و میگفتند بگویید جاوید شاه اگر کسی میگفت چوب نمیخورد.
🔸مردم کفش و لباسشان را فراموش کرده بودند بعد تیراندازی کردند و باقدرت جوپاری را در صحن مسجد زدند پاسبانی از روی بام تیراندازی کرد و این بنده خدا را زد و وقتی با قدرت نقش زمین شد شیون مردم به آسمان هفتم رفت.
🔹من دیگر نفهمیدم چطور از مسجد زدم بیرون مردم یک طرف شعار میدادند و لولی ها طرف دیگر جنگوگریز بود از چند طرف مسجد آتش شعله میکشید یا موتورها میترکید.
🔸آمدم خانه و دیدم از علی خبری نیست برگشتم و تا پشت صفه پرسوجو کردم.
🔹کسی نمیدانست علی کجا رفته به خود گفتم بچهام یا تیر خورده و یا زیر پا مانده و توی آتش سوخته ظهر بود که علی برگشت تا او را دیدم زدم زیر گریه...
🔸مأمورها مسجد را لاک و مهر کردند تا یکماه در مسجد بسته بود تا بالاخره در مسجد را باز کردند و مردم سرازیر شدند دیگر هر روز سخنرانی بود مردم شعار می دادند علی هم بین آنها بود تا اینکه امام آمد و انقلاب پیروز شد.
💢شایان ذکر است روایت مادر شهید علی شفیعی از واقعه ۲۴ مهر مسجد جامع کرمان در کتاب مثل علی مثل فاطمه ذکر شده است.
#شهید_علی_شفیعی
@shahidan_kerman
✍خداوندا میخواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آنها را ادامه دهم میخواهم همچون دوستانم به سوسوی آن ستاره ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم.
💢او را به مناجاتهای سوزناکش می شناسند مناجات هایی که توانست به واسطه ی آنها اذن دخول به بارگاه کبریایی حضرت حق را پیدا کند و در برابر دیدگانش پرده از اسراری بردارند که در تصوّرِ اهل دنیا هم نمی گنجد.
#شهید_حسینعلی_عالی
@shahidan_kerman