6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍بعد او ما هم در آتش زنده ایم همچنان با خاطراتش زنده ایم...
🔹او همینجا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد...
🔸یادتان می آید او اینجا نشست ساحلی در محضر دریا نشست...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#جانم_فدای_رهبرم_خامنه_ای
@shahidan_kerman
✍کلام مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله العالی...
💢یاد شهدا به وجود آورنده روحیات مجاهدتآمیز در جوان امروز...
🌹سالروز شهادت سردار شهید محمود رضائی آدرس مزار مطهر شهید گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۱۴ شماره ۱...
🌹نثار ارواح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات...
#شهید_محمود_رضائی
#گلزار_شهدای_کرمان
#سالروز_شهادت
#جانم_فدای_رهبرم_خامنه_ای
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍بسم ربّ فاطمة الزهراء سلام الله... 🔹اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها و
✍السلام علیک یا فَاطِمَةَ الزَّهرا سلام الله علیها...
💢شب هشتاد و نهم گرامیداشت یاد شهید امیر سلطانی نژاد فرسنگی هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات...
🔹لحظه ای که به محل زندگی اش وارد می شوی نوشته ابتدای ورودی محله توجه ات را جلب می نماید به زادگاه سردار شهید عبدالمهدی مغفوری خوش آمدی و اما کوچه ای خاکی و خانه ای محقرانه و فقیرانه در دور دست ترین گوشه شهر کرمان حالا مفخترند خانواده اش که نام شهید را برای خود یدک می کشد و با افتخار از شهیدشان صحبت می کنند شهیدی که آن هنگامی که با دست خالی برای بیش از پنجاه کارگر نان و غذا را آماده می نمود که مبادا کارگران همانند خودش گرسنه سر کار نروند و خدا او را اینگونه عزتمند نموده است و نامش برای همیشه زنده و جاوید است یادش جهت شادی روح خودمان با صلوات...
🔸طبق روایت همسر شهید امیر سلطانی از کارگران شهرداری کرمان وی عاشق امام حسین و اهل بیت علیه السلام بود و در ایام محرم و مراسم سالگرد حاج قاسم با اخلاص در موکب کار می کرد و زحمت می کشید.
🔹روز سیزدهم دی در مراسم سالگرد حاج قاسم پلاستیک زباله را بر می دارد و شروع به جمع نمودن لیوانهای یکبار مصرف و پاکسازی مسیر گلزار شهدا و زائرین شهدا می نماید.
🔸در لحظه انفجار همسر و بچه هایش همراه وی بوده اند که همسرش مجروح و خودش به درجه ی رفیع شهادت نائل می آید....
#شهید_امیر_سلطانی_نژاد_فرسنگی
#فاطمیه
@shahidan_kerman
✍وصیت نامه ای که در نوع خودش بی نظیر است از شهیدی که در کانادا تحصیل کرده است...
🔹اگر به تیر جفا کشته شدم چنانچه پیکرم ناشناخته گردد یا بیکفن روزیِ روزیخواران درگاه حق شود.
🔸اما چنانچه خواستِ خدا بر این باشد که در جایگاه شهیدان به خاکم بسپارند.
🔹پس این نوشته را بر بالای قبرم بنویسید آنچنان که با گذشت زمان اگر اثری از قبرم باقی نماند آن نوشته بر جای باشد.
🔸روزگاریست که پیکر خونآلود جوانی را به امانت این زمین سپردهاند.
🔹پیکریست که برای دوام بخشیدن به دین خدا قامت راست کرد و برای مصون داشتن آن از آسیب دشمنان خویشتن را سپر گرداند که اگر مورد رضای حق قرار گرفته باشد.
#شهید_محمد_طائی
@shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
18.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهیدی که دعوت شده بود در یکی از ایالات آمریکا قرآن بخواند در هنگام رفتن به جلسه حشره ای او را می گزد چشمش متورم می شود و ورم چشمش با خواندن آیت الکرسی از بین می رود شهیدی که در آمریکا و کانادا تحصیل کرده بود شهید معلم سردار شهید محمد طائی به روایت سردار حسنی سعدی...
🌹آدرس مزار مطهر شهید محمد طائی گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۴ شماره ۲...
#شهید_محمد_طائی
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍روایت جذاب رفیق آهنربا قسمت چهارم... 🔸روزی یکی دو بار برای ما مهمات می آوردند برای عراقیها قطعاً
✍روایت جذاب رفیق آهنربا قسمت پنجم...
🔹وقتی گلو و بینیم شروع به خونریزی می کرد و راه تنفسی رو میبست میخواستم نفس بکشم به بخیه های که زده بودند فشار وارد میشد خیلی دردناک میشد وقتی خونریزی بند اومد همه رفتند استراحت کنند صبح که شد دکتر اومد گفت محمّد رو ببرین اتاق عمل بخیهها شو بکشیم....
🔸بابا هم اومد توی اتاق عمل دکتر بخیه ها را برداشت کمکم جای بخیه ها بهتر شد شروع کردم به حرف زدن وقتی حال من خوب نبود حال پدرم هم ناکوک می شد کشاورز بود توی باغچه جلو بیمارستان گشتی میزد با گلها حرف میزد و گلی میبوئید حالش بهتر می شد یک بار پدرم رفته بود بیرون داشت بر میگشت من از روی تخت بلند شدم توی آینه در حال نگاه به بینیم بودم مقداری دماغم تِو ورداشته بود کج و کور شده بود.
🔹پدرم خیلی خوشحال شد حالم بهتر شده بود مرخص شدم هر چند وقت یک بار می رفتم بیمارستان تعدادی از ترکش های بدنم را بیرون می آوردند...
🔸شهید محمد علیزاده خدا بیامرز به من میگفت محمد آهنی آهنربا به ترکشهای بدنم راحت میچسبید نمیافتاد.
🔹وقتی بیکار می شدم مثل شهید مهدی حسینی سوزنی برمیداشتم ترکش های کوچک توی پوست صورت و دستام رو در می آوردم مقداری خون میومد کم کم خوب می شد و درد اون برطرف میشد.
🔸وقتی پدرم اینا رفتن مکه بچه هامون رو رسیدگی میکردم تا برگشتند کارهای صحرا رو هم انجام میدادم پدرم تراکتوری خریده بود گاهی باهاش کار می کردم مدتی هم دِرِ آلومینیومی درست میکردم.
💢ادامه دارد...
#شهید_محمد_استاد_حسینی
@shahidan_kerman
16.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍بزرگمرد کوچک اسیر یازده ساله که به همراه پدر و دو برادرش اسیر شده بود...
🌹شهید قنبر علی بهارستانی به روایت سردار حسنی سعدی...
#شهید_قنبرعلی_بهارستانی
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَةِِ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً...
#امام_زمان
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@shahidan_kerman
✍صبح می آید تازهتر از بوی گل رونمایی می کنم از روی گل...
🔹صبح می آید مرا جان می دهد صبحی که از آن روح فلق سرخ بر می آید...
🔸ای روح آفتاب بر پهنه ی زار خلوت تاریک من بی تاب تر بتاب...
🔹من با شکوه نام نسل پاکان لب باز کرده ام شعری به نام شهیدان آغاز کرده ام...
🔸سرخ و دلیر و عشق نام شهیدان بود در دفتری که گشوده است.
🔹در ساحل سپید کدامین واژه گلوی خونین شما را بسرایم تا پرچم فریادم از نسیم رؤیایتان دوباره جان گیرد.
🔸به امید طلوع صبح سعادت به همراه نسیم اشتیاق دیدارتان و بوسیدن و چشیدن طعم آسمان همانندتان...
#شهید_مهدی_پوراسترآبادی
#شهید_حاج_علی_عابدینی
#شهید_عیسی_حیدری
#شهید_علی_امراللهی
#شهید_اکبر_قضاوی
#شهید_رضا_مؤذن
#شهید_محمد_قنبری
#لشکر_۴۱_ثارالله
@shahidan_kerman