داستان به صورت کلی همین بود از گفتن جزئیات صرف نظر کردم برای سر نرفتن حوصله دوستان

چقدر عالے زنده باشید..🌸

قبل از اینڪه متحول بشین دوست مذهبی داشتین ؟

پاسخ!):- نه نداشتم ولی با مذهبیا مشکل خاصیم نداشتم تو مدرسه تو جمعمون بود شوخی و خنده داشتیم باهم.

بعد تحول مورد تمسخر قرار گرفتین؟! برخوردتون با تمسخرها چطوری بود؟

پاسخ!):- تمسخر زیاد بود ولی خب چون من خیلی شر بودم کسی زیاد جرات نمیکرد تو روم اینکارو کنه 😁 ولی یه عده از شوخی میگفتن همه به سمت جلو پیشرفت میکنن شما داری به عقب میری منم با خوشرویی بهش گفتم عقب رفتنی که درست باشه رو خریدارم تا اون جلو رفتن اشتباه البته خیلی از دوستانمو از دست دادم بلاخره همسیر نبودیم و حق این بود جدا بشیم عده ایی هم مثل من شدن چادری شدن ولی خب بعد یه مدتی دوباره برداشتن

چند مدته متحول شدین؟!

پاسخ!):- سه سال و خرده ایی

رفتار پدر و مادرتون قبل تحول چطوری بود و همینطور بعد تحولتون؟

پاسخ!):- رفتارشون خیلی عوض شد در واقع اونا هم تغییر کردن رو مسئله خمس و زکات و خیلی چیزای دیگه حساس شدن و اینم بگم بیشتر فشار این تحولات رو دوش پدر و مادرم بود چون خب ما که با فامیل زیاد رفت و امد نداشتیم ولی اونا از همه حرف میشنیدن و تمسخر میشدن 💔 پدر و مادرم در واقع میگفتن همه پدر و مادرا فرزندشون رو تربیت میکنن ولی برای ما برعکس شده😂

از زندگی الانتون بگین چقد رضایت دارین؟ الانتونو دوست دارین یا گذشتتونو ؟

پاسخ!):- زندگی الان هرچند پر از دغدغه و رنج هست بسیار شیرینتر هست برام وقتی میخوای متحول بشی خدا همینجوری ادمو رها نمیکنه باید امتحان پس بده و این امتحانا خیلی سخت میشن گاهی ولی شیرین هست و دعا کنید که همه تو این امتحانا موفق بشییم