eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.3هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khoday_man8 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1030
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1031
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1032
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1033
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1034
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1035
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1036
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1037
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1038
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1039
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1040
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1041
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1042
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1043
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1044
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگر به حول قوه ی الهی مسابقه عکس رفیق شهیدم رو داریم...😍 به این صورت که شما عکس برادر شهیدتون رو برای ادمین مسابقه ارسال میکنید و سپس کد و بنر دریافت میکنید و بنر شما در کانال قرار گرفته میشه و شما اون رو به بقیه کانال ها یا گروه ها یا مخاطبینتون فوروارد میکنید تا بازدید بخوره...🌱 به چهار نفر اولی که بنرشون بیشترین بازدید بخوره هدیه های خیلی نفیس و نابی تعلق خواهد گرفت☺️ ‼️و اما هدیه های زیبا و جذابمون: نفر اول:✅ 500هزارتومن نفر دوم:✅ سنگ حرم امام حسین «ع» نفر سوم:✅ پک مذهبی نفرچهارم: ✅ پک مذهبی هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به بنده یه پیام بده و عکس برادر شهیدش (رفیق شهیدش) رو ارسال کنه تا بنر رو براش بفرستم...❤️ آیدی ادمین مسابقه: @yazahra1405 اجرتون با حضرت رقیه (س)🌻 ابتداعضوکانال زیر بشید👇 @shahidanbabak_mostafa کدشما:1045
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان_خاطرات_یک_مجاهد💗 قسمت98 به این طرف و آن طرف سرک می کشم تا شاید ماشینی رد شود و حتی چندین متری از ماشین فاصله می گیرم. صدای سگ به زوزه ی گرگ ها اضافه می شود و مثل کودکی به پناه به خود می لرزم. وقتی که فکر می کنم درهای امید به رویم بسته شده به طرف مرتضی برمی گردم و التماسش می کنم تا چشمانش را باز کند. _چشماتو باز کن مرتضی! بخدا داره نفسم بند میاد توی این بیغوله که نه سر داره و نه ته! همین طوری میخواستی خوشبختم کنی؟ تازه تو شده بودی همه ی کسو کارم. سرش را به دامن می گیرم و گوشه ای از روسری حریرم را می کنم و روی زخمش می گذارم. خدا خدا می کنم چشمانش را باز کند و دوباره از آن لبخندهای همیشگی اش روی لبانش بنشاند. از بی کسی و غریبی ام می نالم که هر کس به من می رسد، نیامده می رود. سرم را به سوی آسمان پر ستاره بالا می گیرم و داد می زنم: _خدایا! من تنهام... فقط تو موندی برام! بغلم کن و منو با خودت ببر! نمیخوام تو این دنیا بمونم دیگه... به سرفه می افتم و گلویم سوز عجیبی می گیرد. دوباره آب سرد می کنم و روی صورتش می پاشم ولی باز هم هیچی به هیچی! ضربان و نبضش را چک می کنم، از زنده بودنش خوشحال می شوم و برای به هوش آوردنش تلاش می کنم. دستم را بالا می برم و سیلی محکمی به گونه اش می زنم که دستم به گیز گیز می افتد! نگاهم را به چشمانش گره می زنم و منتظر اتفاقی می مانم اما دریغ از تکان خورد پلکی! خودم را به ماشین می رسانم و به لاستیک اش تکیه می دهم. شروع می کنم به حرف زدن با خدا و بازگو کردن درد. _خدایا از وقتی چشم باز کردم گفتن تو هستی، گفتن تو مراقبمی و تو زندگی رو به من بخشیدی. یکم که بزرگتر که شدم گفتن وقت تشکر و باید از خدا تشکر کنی بخاطر تموم چیزایی که بهت داده. منم گفتم چشم... از همون نه سالگی که آقام یه سجاده و چادر از مغازه های دور و اطراف حرم خرید و جلوم پهن کرد، یادم میاد نماز می خونم. روز گرفتم، چادر سر کردم و شدم عزادار اهل بیتت. همه ی اینا رو با جون و دلم قبول کردم و گفتم چشم... بزرگتر که شدم گفتن سعادت و خوشبختی دست خداست پس گله نکن. موفقیتی که به دست میاوردم، آقام می گفت برو سجده کن و از خدا تشکر کن، منم گفتم چشم... وقتی حق رو از باطل تشخیص دادم فهمیدم باید برم طرف حق و بازم گفتم چشم... بخاطر تموم عقایدم چه از حجاب و چه از مبارزه با طاغوت، کلی ضربه خوردم ولی چون میدونستم یه امتحانه بازم گله نکردم و گفتم چشم... صدایم را بلند تر می کنم و می گویم: _خدایا من همش گفتم چشم اما میشه فقط یه بار، یه بار هم تو بگی چشم؟ من میگم خدایا این یکیو دیگه ازم نگیر و تو بگو چشم... دیگر نایی برای حرف زدن و داد کشیدن ندارم. به پهنای صورت اشک می ریزم و با دستم قطره اشکی که به چانه ام رسیده را پاک می کنم. سرم را روی دو زانوام می گذارم و از ته دل زجه می زنم. اول صدای خش خشی را می شنوم ولی فکر می کنم باد است و بهایی نمی دهم. اما هر چه می گذرد، صدای خش خش بیشتر می شود تا این که سر بلند می کنم و با دیدن منظره ی پیش رویم زبانم بند می آید. مرتضی سرش را گرفته و نگاهم می کند. چهار دست و پا خودم را به او می رسانم و غرق در چهره اش می شوم. گونه اش را مالش می دهد و زل می زند به چشمانم. یکهو پقی می زند زیر خنده و می گوید: _عجب دست سنگینی داری! فکر کنم نصف صورتم رفته. من هم خنده ام می گیرد اما نه بخاطر حرف او بلکه بخاطر لطف خدا. به یاد آقاجان، همان جا سجده شکر بجا می آورم و بلند می گویم: _خدایا! قربون چشم گفتنت بشم من! مرتضی هاج و واج نگاهم می کند و چیزی نمی گوید. تکه پارچه ی روی سرش کاملا قرمز شده و از توی ساکم پارچه ای دیگر درمی آورم و روی زخمش می گذارم. تمام این مدت مثل پسر بچه ای آرام و متین نشسته و فقط چشمانم را نگاه می کند. _سرتون درد میکنه؟ بریم بخیه بزنیم؟ _آخرش میدونستم زخم قدیمی سر باز می کنه! ولش کن، خوب میشه! _چی چی خوب میشه؟ پاشین بریم! دستش را به ماشین می گیرد و به جلوی فلوکس نگاه می کند که تو رفته! باد سردی می وزد که باعث می شود مثل بیدی به خود بلرزم. مرتضی می گوید داخل ماشین بروم و من هم قبول می کنم. کاپوت را بالا می دهد که دود ازش بلند می شود و به آسمان می رود. نچی نچی می کند و خودش را سرگرم می کند و درد کشیدنش از نگاهم دور نمی ماند. نیم ساعتی درگیر است که با عصبانیت در کاپوت را می کوبد و خم می شود و از پنجره نگاهم می کند و می گوید: _این درست بشو نیست! باید برم کمک بیارم تا خوراک گرگ و شغال نشدیم! _اینجا که چیزی نیست! _یکم جاده رو پایین میرم، قول میدم که زود برگردم. _اما تو سرتون... نگاهی از جنس محبت به من می اندازد و می گوید: _من خوبم تو مراقب خودت باش. 🍁نویسنده_مبینار (آیة)🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان_خاطرات_یک_مجاهد💗 قسمت99 حرفی نمی ماند و لنگان لنگان می رود. تا پیچ جاده هنوز دیده می شود اما بعدش دیگر مرتضی ای نیست! هم خوابم می آید و هم از بس تحرک داشته ام گرسنه شده ام اما شب مخوف و ترسناک جاده نمی گذارد کمی پلک روی پلک بگذارم. کمی این سو و آن سو را نگاه می‌کنم اما خبری از مرتضی نیست. اشکم را پاک می کنم و با خودم می گویم:" آخه مثلا شب عروسیمه!" با مزه مزه کردن حرفم استغفار می‌کنم و می گویم چقدر ناسپاس هستم! صد مرتبه ذکر استغفرالله را با خودم تکرار می کنم و می گویم حتما حکمتی هست! یک ساعتی می شود که زل زده ام به پیچ جاده که خبری شود اما نه! هر چه می گذرد، دلشوره ام بیشتر می شود و دیگر کاسه صبرم لبریز می شود. پایم را که بیرون می گذارم یکهو نور توی صورتم می پاشد. پلکی می زنم و چشمانم را ریز می کنم. کمی بعد ماشینی کنارمان می ایستد و مرتضی تشکر کنان پیاده می شود. مردی درشت اندام با دستمال گردنی پیاده می شود و با دیدن من سرش را پایین می اندازد و می گوید: _سلام آبجی! سلامی می دهم و پیاده می شوم. مرتضی و آن مرد فلوکس را به تویوتایش بکسل می کنند. تمام این مدت به مرتضی زل می زنم و شکر خدا را بجا می آورم. کارشان که تمام می شود، مرد درشت اندام می گوید: _خب بپرین بالا که تا یه جاهایی برسونمتون. تشکر می کنم و سوار ماشین مان می شویم. اولش بدقلقی می کند اما بعد راه می افتد. فضای سنگینی بینمان حاکم شده و هیچ کدام مان حرفی نمی زنیم. سرم را به پنجره تکیه داده ام و در تاریکی شب، آسمان پر ستاره را نگاه می کنم. خمیازه ای می کشم که مرتضی می گوید: _بخواب اگه خسته ای! دهانم را مزه می کنم و چشمانم را مالش می دهم. با لحن خواب آلودی می گویم: _آره، خیلی خوابم میاد، دیشب تا صبح بیدار بودم. ناگهان مرتضی با سرعت به طرفم برمی گردد و متعجب نگاهش می کنم. چیزی نمی گوید انگار بهت زده شده است. _چیزی شده؟ آقا مرتضی؟ _دیشب بیدار بودی؟ اخم هایم را بهم گره می زنم و می گویم: _بله! تعجب نداره که! _آخه منم دیشب کلا بیدار بودم! خنده ی ریزی می کنم و می گویم: _خب اینم تعجب نداره. رویش را به طرف دیگری می کند و می گوید: _تا صبح داشتم به ماه نگاه می کردم و فکر می کردم فردا یه اتفاقی میوفته که نمیشه بهم برسیم. خیلی شب تلخی بود... باورم نمی شود، یعنی او هم مثل من سراپای ماه را به نظاره نشسته؟ مگر می شود وصالمان ماه باشد! آن هنگامی که نگاه هامان در تاریکی شب، در نقطه ای فروزان بهم می رسند. _منم به ماه نگاه می کردم و توی آسمون دنبال بخت و اقبال مون بودم. لبخند زیبایی به لب می نشیند و می گوید: _بخت و اقبال ما که بدجور به زمین گره خورده، تو چرا توی آسمون دنبالش می گشتی؟ _آسمون بی شباهت به زندگی ما نیست! اطرافمون پر از تاریکی و سیاهه اما خودمون پر نوریم. از کجا معلوم بعدها توی آسمون تاریخ دنبالمون نگردن؟ _لابد میخوای بگی من دب اکبرم تو دب اصغر! خنده هایمان باهم قاطی می‌شود. نگاهی به چشمان مشکی اش می اندازم و می گویم: _آقا مرتضی؟ اخم مصنوعی می کند و با تشر می گوید: _آقا مرتضی کیه! ناسلامتی باهم محرمیم ها! اینطوری میگی احساس می کنم هفت پشت غریبه ایم باهم. _خب آقا مرتضی خشک و خالی توی دهنم نمی چرخه. بعدشم فقط چند ساعته محرمیم! _آقا مرتضی یا مرتضی ی خالی؟ حاج خانم جان، مهم محرمیته! من کاری به دقیقه و ساعتش ندارم! بعدشم من یک نفرم چرا منو جمع می بندی؟ _من کی جمع بستم شما رو؟ _دیدی؟ همین حالاش گفتی شما! مگه چند نفرم؟ خنده ی ریزی توی دهانم می چرخد و با شرم می گویم: _خب چیکار کنم؟ _خب، جوونم براتون بگه که، کار خاصی نمیخواد انجام بدی فقط صدام بزن مرتضی. بعد دستانش را از هم باز می کند و می گوید:" فقط همین!" آب دهانم را قورت می دهم و می گویم: _همین خودش خیلیه!.... اصلا ببینم، چرا خودتون اول نمیگین؟ سرش را می خاراند و لب هایش را آویزان می کند بعد هم شروع می کند به گفتن. _خب من اول میگم! ری... حانه جان! از شنیدن جان کش دارش پقی میزنم زیر خنده، از خنده من او هم می خندد و بعد می گوید: _حالا نوبت توعه! بگو دیگه. دست دست می‌کنم اما باز هم نمی توانم و می گویم:" من نمیتونم!" _نخیر! من گفتم تو هم باید بگی! به ناچار کمی با خودم ور می روم و آهسته می گویم:" آ... نه نه! مُر... تضی." برایم دست می زند و می گوید: _دیدی سخت نبود؟ ولی یه جان ازت طلبکارم ها! با همین خنده ها و حرف ها، راه را برای خودمان کوتاه می کنیم. کم کم به شهر می رسیم و وقتی به کیوسک تلفن می رسیم، مرتضی به مرد می فهماند که بایستد. 🍁نویسنده_مبینار (آیة)🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان_خاطرات_یک_مجاهد💗 قسمت100 مرد ما را کنار کیوسک می گذارد و بعد ما هم تشکرمی‌کنیم . مرتضی می خواهد پول بدهد که قبول نمی کند و می رود. مرتضی داخل کیوسک می رود تا زنگ بزند. دلم میخواهد بدانم با که حرف می زند، با این که میدانم کار درست نیست. گوش هایم را تیز می کنم اما جز پچ پچ چیزی نمی فهمم. وقتی ناامید می شوم به صندلی تکیه می دهم که می شنوم صدای مرتضی بالا می رود و چیزی می گوید. فقط از جمله ی بلندش می فهمم که می گوید که:" کاره سازمانه." با خودم فکر می کنم چه چیز کار سازمان بوده؟ یکهو به اتفاق چند ساعت پیش فکر می کنم و مثل هیزم در حال سوختن می شوم. صبر می کنم تا تلفنش تمام شود و توی ماشین می نشیند. با لبخند نگاهم می کند و می گوید: _الان دوستم میاد کمکمون. نمی توانم همه چیز را در خودم بریزم و می پرسم: _کار سازمان بوده؟ خودش را به بیخیالی می زند و می گوید: _کدوم کار؟ _همین که چند ساعت پیش داشتم از ترس سکته می کردم. همین که داشتم از دیدن جسم بی جوونت می مردم و زنده می شدم! اینا همشون کار سازمان بوده؟ اون تصادفو میگم! می خندد و می خواهد بحث را عوض کند. _آفرین! راه افتادی! دیگه چند نفری منو صدا نمیزنی. چشمانم را با عصبانیت می بندم و مب گویم:" بحث رو عوض نکن! فقط بگو کار سازمان بوده یا نه؟" چند دقیقه ای که سکوت می شود و چیزی نمی شنوم چشمانم را باز می کنم. سرش را به طرف دیگری چرخانده و به آرامی می گوید: _کار سازمان بوده! خشم در رگ هایم می دود و خونم را به جوش می آورد. دستانم را مشت می کنم و می گویم: _این همون سازمانیه که دوست داری بازم باهاش کار کنی؟ آخه به چه قیمتی؟ جوون من رو ولش کن! خودت چی؟ اونا میخواستن تو رو هم بکشن! برعکس من با آرامش می گوید: _اشتباه می کنی! اونا نمیخواستن هیچ کدوممونو بکشن! فقط خواستن بگن از سرپیچی من ناراحت هستن، همین! پوزخندی به حرف هایش می زنم و می گویم:" فقط همین؟" _ببین اونا تو رو میشناسن! میدونن عضو سازمان نمیشی و فکر میکنن منم اگه با تو باشم ممکنه از سازمان راهمو جدا کنم درست مثل مجید و مرتضی! فکر میکنن تو اطلاعات منو لو میدی! فقط همین! هر چه سعی می کنم خوددار باشم نمی شود! یعنی خونسردی او مرا به آتشفشانی تبدیل می کند که هر آن ممکن است فوران کند. _تو چی فکر میکنی؟ _من هیچ فکری نمیکنم. ازدواج با تو از ته دلم بوده برای همین نمیخوام به حرفاشون فکر کنم. _همینا رو به خودشون گفتی؟ _سر قضیه ازدواجمون خیلی مخالفت کردن. شهناز از همون اول منو وارد این ماجرا کرد و بهت گفتم نقشه شون برات چی بود. من اومده بودم تو رو اسیر اونا کنم ولی خودم اسیرت شدم! از همون روز تو دانشگاه شروع شد... من جز شهناز با دختر دیگه ای هم کلام نشده بودم ولی از همون موقع که باهات حرف زدم فهمیدم تو با بقیه ی دخترا فرق داری! بعد از اینکه دیگه نیومدی دانشگاه منم بریدم و خواستم از دانشگاه انصراف بدم که شهناز نزاشت ولی بخاطر اون ماجرا و لو رفتنمون قضیه دانشگاه هم رفت روی هوا و دست تقدیر منو آورد خونه ی دوستم که تو اونجا بودی. تموم اون مدت حسرت این ساعتا رو میخوردم. دعا دعا می کردم فقط باهام حرف بزنی حالا غر و دعوا هم باشه مهم نیست. بعدشم که میدونی چی شد و هر روز بهت وابسته تر می شدم تا اینکه تو رفتی... خیلی روزای سختی بود! وقتی بعد از چندین هفته رفتم خونه تیمی حوصله هیچ چیزو هیچ کسو نداشتم. شهناز ماجرا رو از زیر زبونم کشید و مثلا دلداریم داد اما بعد متوجه شدم به سرگروه مون گفته. اونا از اولش مخالفت کردن با تو، اولش گفتن ازدواج نه ولی بعد که دیدن قضیه داره جدی میشه هدفشونو گفتن. اونا با ازدواج مخالف بودن ولی با تو بیشتر! بعدشم شروع کردن به صحبت کردن از ازدواج تشکیلاتی و دخترای خود سازمان ولی من فقط میگفتم نه! تهدیدم کردن که اگه با تو ازدواج کنم شب عروسیم تلافی میکنن. باور نکردم ولی خب... شد! تمام این مدت هر دو گوشم حکم در را داشتند و دروازه ای نبود. به تک تک جملاتش فکر می کنم و در آخر می گوید: _قرار شد به اختلافاتمون اشاره نکنیم. من که با عقایدت نمیخوام زندگی کنم، من با تو میخوام زندگی کنم... همینو به خودشونم گفتم. مجبور می شوم به حرف بیایم و چیزی بگویم. از این که صدایم را از صدایش بالاتر برده ام شرمنده ام و عذرخواهی می کنم بعد می گویم: _مرتضی! من هنوز پای اون حرف و قولمون هستم که روی اختلافمون پافشاری نکنیم اما باور کن چه بخوایم چه نخوایم ما با عقایدمون رو به رو میشیم. من نمیدونم تو چرا از سازمان اینقدر حساب می بری! ولشون کن! _نه! این حرفو نزن ریحانه سادات. لطفا ادامه اش نده. پوفی می گویم و دهانم را گِل می گیرم. واقعا درکش نمی کنم چرا به سازمان دل بسته؟ چرا؟ 🍁نویسنده_مبینار (آیة)🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسن علیه السلام .. کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا نگذرد من ضمانت می کنم که خداوند دعایش را مستجاب می کند..♥🙃 بحارالانوار،ج43،ص351 @shahidanbabak_mostafa🕊
بنظرم قشنگ‌ترین دعا همینه: خدایا نزار آدمایِ خوب از خوش قلب بودنشون خسته بشن :)🌱 @shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواستند‌حذفت‌کنند‌،اما‌نشانہ‌شدی! خواستند‌خاکت‌‌کنند‌جوانہ‌شدی! و‌در‌سیاھی‌ِشب‌،ستاره‌شدی!❤️:) تولدت‌مبارک‌‌مدافع‌حـــرم‌‌دختر‌علی🌱 @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
خواستند‌حذفت‌کنند‌،اما‌نشانہ‌شدی! خواستند‌خاکت‌‌کنند‌جوانہ‌شدی! و‌در‌سیاھی‌ِشب‌،ستاره‌شدی!❤️:) تولد
از اینجا ڪہ‌ من‌ هـستم تا آنجایے ڪہ‌ توهستے فـاصلہ‌ بـسـیـار‌ اسـت‌ امـا... کافیست تو دستم را‌ بگیرے دیـگر فـاصلہ‌اے‌ نمےمـاند اے‌ شـہـید ...♥ زمینی‌شدنت‌مبارک‌حضرت‌برادر @shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولدت مبارک عبد صالح خدا گرچه تولــد اصلی تو شهــادت است... ڪہ مـردان خـدا با شهـــادت زنده می‌شوند🌷✨ سالروز تولد شهید مصطفی صدرزاده @shahidanbabak_mostafa🕊
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تولدت مبارک عبد صالح خدا گر چه تولــد اصلی تو شهــادت است...♥️ کہ مـردان خـدا با شهـادت زنده می‌شوند! زمینی شدی تا آسمانی کنی مرا...(:♥ صدرزاده 🎂 @shahidanbabak_mostafa🕊