eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🍃🌸 °•{سرتیــــپ، آزاده #شهید_حسیــــن_لشگــــری🕊🌹}•° #برگـــــےازخاطراتـــــ #فـــــراق ◽️سرتيپ لشگری غرق در افكار و انديشه‌های خود بود كه نگهبان وارد شد و او را به اتاق افسر نگهبان برد. در آنجا سرگردی پشت ميز نشسته بود و يك سروان هم روی مبل لم داده بود. با ورود لشگری آنها بلند شدند و خوش آمد گفتند! ◽️سروان كه از كميته قربانيان جنگ آمده بود می‌گفت: ممكن است تا يكی دو هفته ديگر به ايران و نزد خانواده‌ات بازگردی. ◽️بارقه‌ای از اميد در دل لشگری جرقه زد و گفت: خدا بزرگ است هر چه او بخواهد همان می‌شود. و خدا می‌خواست او همچنان در كوره اسارت آبديده‌تر شود. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_هفتم تعریف گذشته... رامین پشتش چ
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _اسماء؟؟ بله گلها💐 رو جا گذاشتے برا تو آوردمشوݧ اے واے آره خیلے ممنوݧ لطف کردید چہ لطفے ایـݧ گلها رو براے تو آورده بودم لطفا به حرفاے امروزم فکر کـݧ کدوم حرفا؟؟😳 _گل رز🌹 و عشق، علاقہ و ایـݧ داستانا دیگہ چیزے نگفتم گل و برداشتم و خدافظے کردم میخواستم گلها💐 رو بندازم سطل آشغال ولے سر خیابوݧ وایساده بود تا برسم خونہ از طرفے خونہ هم نمیتونستم ببرمشوݧ رفتم داخل خونہ شانس آوردم هیچ کسے خونہ نبود ماماݧ برام یاداشت📝 گذاشتہ بود _ما رفتیم خونہ مامان بزرگ گلدوݧ و پر آب کردم و همراه گلها بردم اتاق گلدوݧ و گذاشتم رو میز، داشتم شاخہ‌ها رو از هم جدا میکردم بزارم داخل گلدوݧ که یہ کارت پستال کوچیک آویزونش بود روش با خط خوشے نوشتہ بود📝   _"دل دادم و دل بستم و، دلدار نفهمید رسوای جهان گشتم و، آن یار نفهمید" تقدیم بہ خانم هنرمند دوستدارت رامیـݧ ناخدا گاه لبخندے😊 رو لبام نشست با سلیقہ‌ے خاصے گلها رو چیدم تو گلدوݧ و هر از چند گاهے بوشوݧ میکردم؛ احساس خاصے داشتم که نمیدونستم چیہ🤔 _و همش ب اتفاقات امروز فکر میکردم از اوݧ به بعد آخر هفتہ‌ها کہ میرفتیم  بیروݧ اکثرا رامیـݧ هم بود طبق معمول مـݧ و می‌رسوند خونہ _یواش یواش رابطم با رامیـݧ صمیمے‌تر شد تا حدے کہ وقتے شمارشو📲 داد قبول کردم وازم خواست کہ اگہ کارے چیزے داشتم حتما بهش زنگ📞 بزنم. _اونجا بود کہ رابطہ مـݧ و رامیـݧ جدے شد و کم کم بهش علاقہ پیدا کردم و رفت و آمداموݧ بیشتر شد من شده بودم سوژه‌ے عکاسے‌هاے رامیـݧ در مقابل ازم میخواست که چهرشو در حالت‌هاے مختلف بکشم اوایلش رابطموݧ در حد یک دوستے ساده بود اما بعد از چند ماه رامیـݧ از ازدواج💞 و آینده حرف میزد اولش مخالفت کردم ولے وقتے اصرارهاش و دیدم باعث شد بہ ایـݧ موضوع فکر کنم🤔 _اوݧ زماݧ چادرے نبودم اما بہ یہ سرے چیزا معتقد بودم مثلا نمازم و می‌خوندم و تو روابط بیـݧ محرم و نامحرم خیلے دقت میکردم🍃 _رامیـݧ هم ب تمام اعتقاداتم احترام میگذاشت تو ایـݧ مدت خیلے کمتر درس میخوندم📚 دیگہ عادت کرده بودم با رامیـݧ همش برم بیروݧ _حتے چند بارم تصمیم گرفتم کہ رشتم و عوض کنم و از ریاضے برم عکاسے اما هر دفعہ یہ مشکلے پیش میومد رامیـݧ خیلے هوام و داشت و همیشہ ازم میخواست که درسام و خوب بخونم همیشہ برام گل🌹 می‌خرید وقتے ناراحت بودم یہ کارایے میکرد کہ فراموش کنم چہ اتفاقے افتاده _دوتاموݧ هم پر شر و شور بودیم💑 کلے مسخره بازے در میوردیم و کاراے بچہ‌گانہ می‌کردیم گاهے اوقات دوستام به رابطموݧ حسادت میکردݧ بعضے وقتا بہ ایـݧ همہ خوب بودݧ رامیـݧ شک میکردم _اوݧ نسبت به مـݧ تعهدے نداشت مـݧ هم چیزے رو در اختیارش نذاشتہ بودم کہ بخواد بخاطر اوݧ خوب باشہ اوݧ زماݧ فکر میکردم بهم علاقہ داره❤️ یہ سال گذشت خوب هم گذشت اما.. _اونقدر گذشت و گذشت که رسید به مهر، مـݧ سال آخر بودم و داشتم خودم و واسہ کنکور آماده میکردم _اواخر مهر بود که رامیـݧ یہ بار دیگہ قضیہ ازدواج💞 و مطرح کرد اما ایندفہ دیگہ جدے بود و ازم خواست کہ هر چہ زودتر با خانوادم صحبت کنم👨‍👩‍👧 _تو موقعیتے نبودن کہ بخوام ایـݧ پیشنهاد و تو خوانوادم مطرح کنم اما مـݧ رامیـݧ و دوست داشتم😍 ازش فرصت خواستم کہ تو یہ فرصت مناسب به خوانوادم بگم اونم قبول کرد چند ماه به همیـݧ منوال گذشت رامیـݧ دوباره ازم خواست کہ به خوانوادم بگم و مـݧ هر دفعہ یہ بهونہ میوردم برام سخت بود😐 _میترسیدم به خوانوادم بگم و اونا قبول نکنن تو ایـݧ مدت خیلے وابستہ‌ے رامیـݧ شده بودم و همیشہ ترس از دست دادنش و داشتم....😳😔 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 °•{ســــردار والامقام #شهید_نعمت‌الله_سعیــــدی🕊🌹}•° #فــــرازےازوصیتنـــــامہ 🔹ای حسین عزیز درست است که در صحرای کربلا با تو نبودیم تا به یاریت بشتابیم و از آن ظالمانی که تو و یارانت را مظلومانه به شهادت رساندند، انتقام بگیریم اما امروز فرزند برومندت پرچم به زمین افتاده اسلام را برداشته و ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است و چون کوفیان نخواهیم بود که او را تنها بگذاریم. 🔹حسین جان! اگر کوفیان تو را دعوت کردند ولی به عهد خود وفا نکردند و تو را تنها گذاشتند، ما فرزند عزیزت، #امام_خمینی را که در فرودگاه ندا دادیم «قلب ما باند فرودگاه تو است خمینی» و گفتیم «ما همه سرباز توییم خمینی» تنها نخواهیم گذاشت و تا آخرین قطره خون خود سر بیعت خود باقی خواهیم ماند. #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
4_5942766636237849971.mp3
10.83M
🎧🎧🎧 ⏯ #شور_احساسی 🍃میشه قطره قطره دریا رو کشید 🍃تا حــــرم تمـوم دلهـــــا رو کشید 🎤 #میرداماد 👌فوق زیبا #پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #پوستر | #شهدایی #سرافرازان ✍ #کلام_شهید ⇩↯⇩ ◽️تلاش ڪنیـد تا مشمول صلـوات و رحمـت خـــــدا
°•|🍃🌸 | 💔 ⇩↯⇩ ◽️دلم نمی‌خواهد از سختی‌ها با همسرم حرفی بزنم. دلم می‌خواهد وقتی خانه می‌روم جز شادی و خنده چیزی با خودم نبرم؛ نه کسل باشم، نه بی‌حوصله و خواب آلود تا دل همسرم هم شاد شود. اما چه کنم؟ نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده‌ام. ◽️معده‌ام درد می‌کند. دکتر می‌گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می‌توانم عصبانی نشوم؟ آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. ◽️حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. 🔻یعنی فکر می‌کنند ما پرواز می‌کنیم و می‌جنگیم تا شجاعت‌های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟ ‌°•{امیر خلبان 🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 ◽️ای شهـــــدا....! شنیده‌ام شب جمعه، زانو به زانو می‌نشینید؛ مـــــادر می‌آید و خودش برایتان روضه گودال می‌خواند... 😭 #به_یادتان_هستیم #به_یادمان_باشیـد ️ 🔻ههرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد #سیــدالشهـــــدا(ع) یاد می‌کنند. به یاد #شهید_ابراهیم_هـــــادی🕊🌹 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
‌°•|🍃🌸 #برگـــــےازخاطـــــراتـــــ #شهید_سیدمجتبی_علمـــــدار🕊🌹 🔴 #نامحرم ◽️هنگام صحبت با نامحــــرم سرش را پایين می‌انداخت. حجـــــب وحيـــــا در چهره‌اش موج می‌زد. وقتی برای کمـــک به مغازه پــدرش می‌رفت اگر خانمـــــى وارد مغـــــازه می‌شد کتابـــــی در دست می‌گرفت ســـــرش را بـــــالا نمی‌آورد و می‌گفت "پــــدر شما جواب بده”. #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻مدافـــــع حـــــرم🔻 #شهید_مصطفی_خوش‌محمــــدی🌷 《ســـــالروز شهـــــادت》 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #یکشنبـــــہ ☀️ ۲۰ مـــــــرداد ۱۳۹۸ 🌙 ۹ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 11 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاذَالْجَـــــلاٰل‌ِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امیرالمؤمنین علی (ع) ▫️حضرت فاطمة الزهرا (س) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا شڪ ندارم نگاه به چهره‌هایشان عبادت است... عبادتی از جنس "مقبول به درگاه الهی" ڪاش شفاعتی شامل حالمان شود... #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
4_5938021517714524219.mp3
8.34M
🎧🎧🎧 ◼️ #شهادت_حضرت_مسلم🏴 🌴شرمندگی شد آخر تقدیر و سرنوشتم 🌴کاشکی برات آقاجون نامه نمی‌نوشتم 🎤 #جوادمقدم ⏯ #زمینه 👌فوق زیبا #پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯