eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🕊 #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄 °•{ســـردار مدافع حرم #شهید_سیدرضا_مراثـــــی🍃🌹}•° ◽️تنها حسرتی که در دنیا داشت، رسیدن به مقام #شهـــــادت بود. زمانی که پیکر مطهر شهدای مدافع حرم را می‌آوردند با حسرت می‌گفت: «خوش به حالشان؛ من که هرگز لیاقت #شهـــــادت را ندارم!» ◽️به شدت منظم بود و هر کاری که انجام می‌داد جلب رضایت الهی مهمترین هدفش بود؛ فقط برای رضای خدا کار می‌کرد. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍂 #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄 🔴 ماجـــــرای جالـــــب گفت‌وگوی #شهید_محمدخــــانی با تکفیری‌ها ▫️یکی از بی‌سیم‌های تکفیری‌ها افتاد دست ما، سریع بی‌سیم را برداشتم، می‌خواستم بد و بیراه بگم. ▪️عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن. ▫️گفتم پس چی بگم به اینا؟! ▪️گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می‌زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...» 🔻سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می‌جنگید؟ ▪️گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها رو از لبنان بیرون کردیم. ▪️ما همون هایی هستیم که آمریکایی‌ها رو از عراق بیرون کردیم. ▪️ما لشکری هستیم از لشکر رسول‌الله و هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست‌ها و آزادی قبله اول مسلمون‌ها، مسجدالاقصی است... ..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان.. 🔻بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها تسلیم ما شدند؛ می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته‌اند.» 📚کتاب «عمار حلب»، زندگی‌نامه‌ی #شهید_محمدحسین_محمدخـانی #یادش_با_ذکر_صلوات ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 [•مدافـــــع حـــــرم و مــــداح اهل بیت #شهیـد_محمـــــد_آژنـــــد🍃🌹•] #بــرگـےازخــاطــراتــــ📄 ◽️محمد روضه‌های حضرت زهرا(س) را بسیار سوزناک می‌خواند و واقعاً می‌سوخت؛ ◽️اولین تیری هم که به وی اصابت کرد در پهلویش بود و دو ساعت بعد نیز با تیر «قناصه»، سر وی را هدف قرار می‌دهند که به #شهادت می‌رسد. ◽️وقتی من با عکس «محمد» نجوا می‌کردم، به وی گفتم که «محمد! تو همان چیز‌هایی که در مداحی‌هایت برای ائمه اطهار (ع) می‌خواندی را خودت دیدی؛ پهلویت مانند حضرت زهرا(س) ضربه خورد و مانند امام حسین(ع) بدنت در بیابان ماند. راوی 👈 مادر شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 📄 #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ ▫️ازش می‌پرسم درد داری؟ ▪️می‌گه : نه زیاد ▫️می‌خوای مسڪن بهت بدم؟ ▪️نه ▫️می‌گم : هر جور راحتی 🔻لجم گرفته ازش ... با خودم می‌گم : این دیگه ڪیه ؟! دستـــــش قطع شده؛ صـــداش هم در نمی‌یاد. #علمدار_جبهه‌ها #شهید_حاج_حسین_‌خرازی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بــرگـےازخــاطــراتــــ #خاطره_خانوادگــی #تربیت_علیرضــا 💠 مصطفی اصلا دوست نداشت پسرش لوس باشد مثلا در مورد غذا خوردن تأکید می‌کردند که بسم الله بگوید و به او می گفت هر کاری را که شروع می کنی به بسم الله بگو... 💠 یک سری چیزها را به خود علیرضا می‌گفت مثلا می‌گفت سعی کن نترسی هیچ وقت. وقتی با هم کشتی می‌گرفتند همیشه به علیرضا می‌گفت سعی کن نترسی و حمله کن. 💠 خیلی دوست داشت به مراسم عزاداری ها و مسجد ببردش. خودش اگر نمی‌توانست می‌گفت با دیگران حتما برود خیلی تاکید داشت شجاع بار بیاید... راوی 👈 همسر شهید 👈علیرضا فرزند #شهیدمصطفی‌احمدےروشن ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بــرگـےازخــاطــراتــــ #شهید_رضـــــا_دادبیـــــن🕊🌹 ▫️یک هفته پس از شهادتش می‌گذشت وقتی پدر بالای جنازه‌ی رضا رسید، هنوز از زخم کتفش خون می‌آمد؛ پدر فوری یک پارچه آورد و به خون آغشته کرد. گفت: می‌خواهم این پارچه رو به منتقم خون شهداء، #حضرت_مهدی (علیه السّلام) هدیه کنم. راوی 👈 پدر شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بــرگـےازخــاطــراتــــ 📄 °•{شهید مدافــع حــرم #محمدحسین_محمـــدخانی🕊🌹}•° ▫️اگر سردردی، مریضی یا هر مشکلی داشتیم، معتقد بودیم برویم #هیئت خوب می‌شویم؛ می‌گفت: «می‌شه توشه تمام عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی!» ... ▫️جزو آرزوهایش بود در خانه روضه هفتگی بگیریم، اما نمی‌شد، چون خانه‌مان کوچک بود و وسایل‌مان زیاد ... البته اکثراً هیئت دو نفری داشتیم؛ برای هم #سخنرانی می‌کردیم و چاشنی‌اش چندخط #روضه هم می‌خواندیم، بعد چای، نسکافه یا بستنی می‌خوردیم. می‌گفت: «این خوردنیا الان مال هیئته!» ▫️هر وقت چای می‌ریختم می‌آوردم، می‌گفت: «بیا دوسه خط روضه بخونیم تا چای روضه خورده باشیم!» ▫️زیارت عاشورا می‌خواندیم و تفسیر می‌کردیم، اصرار نداشتیم زیارت #جامعه_کبیره را تا ته بخوانیم. یکی دو صفحه را با معنی می‌خواندیم، چون به زبان عربی مسلط بود، برایم ترجمه می‌کرد و توضیح می‌داد. 📙 برشی از کتاب «قصه دلبری، #شهید_محمدحسین_محمدخانی به روایت همسر» ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ #شهید_محمدابراهیم_همـت🕊🌹 💢 #التزام_به_اقتصاد_مقاومتی ◽️گونی‌های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار، #حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد؛ پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره؟!» ◽️از همان موقع دستور داد تا این گونی‌ها خالی نشده، کسی حق ندارد ️ نان بپزد و بدهد به بچه‌ها. ◽️ممدتها موقع ناهار و شام، گونی‌ها را خالی می‌کردیم وسط سفره، نان‌های سالم‌تر را جدا می‌کردیم و می‌خوردیم. #همت_یک_ملت #ســـــردار_دلهـــــا ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 📄 #بــرگـےازخــاطــراتــــ 🔹روح الله "برادر شهید" که اومد ، رفتیم بهشت زهرا... منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم... 🔹به محض اینکه حکاک اومد، یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم چه طور؟ گفت: اصلا نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم! 🔹دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین ‌(علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی 🔹ما که خشکمون زده بود؛ وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد... 🔻سنگ مزاری که میتوان گفت هدیه‌ای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله سالار شهیدان... راوی 👈 دوست و همرزم شهید °•{مدافــــع حــــرم #شهید_رســـــول_خلیلـــــی🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بــرگـےازخــاطــراتــــ 🔴 دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله در جریان تفحص پیکر شهدا، پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود. ▫️خواندن بخشی از یادداشتهای این شهید ۱۶ ساله برای لحظاتی ما را به فکر فرو برد که کجائیم و چه می‌کنیم؟!!! ▫️گناهان یک روز او عبارت بودند از: ● سجده نماز ظهر طولانی نبود. ● زیاد خندیدم. ● هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد. ▫️راوی در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر می‌کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم… ! راوی 👈 جستجوگر نور #جستجوگران_نور #تفحص ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ ▫️یکبار از من پرسید: چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه‌ات میمانی؟ ▫️گفتم: از همان ابتدای زمانی ڪه حقوقم را می‌گیرم؛ منتظرم ڪه موعد بعدی پرداخت حقوق ڪی میرسه! ▫️آهی از سر حسرت کشید و گفت: اگر مردم این انتظاری را ڪه به خاطر مال دنیا و دنیا می‌کشند، ڪمی از آن را برای #امام_زمان(عج) می‌کشیدند ایشان تا حالا #ظهور کرده بودند ... 🔻امـام منتظـر نــدارد😔 ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ °•{مدافـــــع حـــــرم #شهید_محمـــــود_رادمهـــــر🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ #شهید_یـــــدالله_زنگنـــــه🕊🌹 ◽️یک روز که با یدالله در مورد آرزوهایش در آینده و در جنگ صحبت می‌کردیم گفت : 《من دوست دارم که در جبهه مانند امام حسین(ع) به هنگام #شهادت سرم از بدنم جدا شود، تا روز قیامت با افتخار به امام حسین(ع) بگویم، من این سر را در راه تو و قرآن تقدیم کرده‌ام‌》 📚منبع: کتاب سیرت شهیدان، صفحه۱۲۵ #یاد_شهدا_با_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯