eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🍃🌸 °•{یار باوفای شهیدخرازی  #شهید_سیدمحسن_زاهــــدی🕊🌹}•° #برگی_از_خاطرات 🔹شهید زاهدی در مواقع خطر خود را سپر شهید خرازی قرار می‌داد و همیشه می‌گفت خدا آن روز را نیاورد که من باشم و حسین شهید شده باشد.   راوی 👈 همرزم شهید #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_هفدهم _اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ☎️
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم حرفاے اصلیم مونده...😳 باشہ داداش بگو فقط یکم زودتر صبح باید پاشم و بقیشم کہ خودت میدونے چیہ انقد زود داداشت و فروختے❓ إ داداش ایـݧ چہ حرفیه❓شما حرفت و بزݧ.. راستش اسماء مـݧ بہ مامانینا نگفتم آموزشیم تو یزد دیگہ تموم شد بخاطر خدمات فرهنگے و یہ سرے کارهاے دیگہ ادامہ‌ے خدمتم افتاده تو سپاه تهراݧ _إ چہ خوب داداش، ماماݧ بفهمہ کلے خوشحال میشہ😍 اره تازه استخدام سپاه هم میشم فقط یہ چیز دیگہ چے? _چطورے بگم اخہ❓إم-إم بگو داداش خجالت نکش نکنہ زݧ میخواے اره... اره❓😳 ینے از یہ نفر چیزه داداش بگو دیگہ جوݧ بہ لبم کردے.😖 اسماء دوستت بود زهرا خب❓خب هموݧ کہ باهم یہ بارم رفتید تشیع شهدا🌷🍃... تو بسیج مسجد هم هست _خب داداش بگو دیگہ اسماء، ازدواج کرده❓ اخ اخ داداش عاشق شدے❤️ ازدواج نکرده اسماء با ماماݧ حرف میزنے❓ اوووو از کے تا حالا خجالتے شدے❓ حرف میزنے یا❓ اره حرف میزنم پس بگو چرا لاغر شدے غم عشقے کشیدے کہ مپرس😂 از رو تخت🛏 بلند شد و گفت: هہ هہ مسخره؛ بگیر بخواب فردا کلے کار داری _باورم نمیشد اردلاݧ عاشق❤️ شده باشہ ولے خوب مگہ داداشم دل نداشت❓ بعدشم مگہ فکر میکردم سجادے از مـݧ خوشش بیاد. _ساعت ۱۱ بود تقریبا آماده بودم یہ روسرے صورتے کمرنگ سرم کردم زنگ خونہ🛎 بہ صدا در اومد از پنجره بیرون و نگاه کردم سجادے داشت با دست موهاشو درست میکرد😂😂😂 خندم گرفتہ بود چہ تیپے هم زده. _از اتاق اومدم بیروݧ اومدم سلام کنم کہ اردلاݧ عصبانے و با اخم صدام کرد کجا❓ سرجام خشکم زد😳 خندید و گفت نترس بابا وایسا منم بیام تا جلوے در حالا چرا انقد خوشگل شدے تو❓ خندیدم و گفتم بووووووودم😁 دستم و گرفت و تا جلوے در همراهیم کرد سجادے وقتے منو اردلاݧ دست تو دست دید جا خورد و اخماش رفت توهم😣 مثلا غیرتے شده بود خندم گرفت و اردلاݧ و معرفے کردم سلام آقاے سجادے برادرم هستـݧ اردلاݧ انگار خیالش راحت شد اومد جلو با اردلاݧ دست داد🤝 _سلام خوشبختم آقاے محمدے سلام همچنیـݧ آقاے سجادے اردلاݧ بهم چشمکے زد😉 و گفت: خوب دیگہ برید بہ سلامت خداحافظ بعد هم رفت و در و بست _تو ماشیـݧ🚙 باز هم سکوت بود ایندفعہ مـݧ شروع کردم بہ حرف زدݧ خب، خوبید آقاے سجادے❓خوانواده خوبن❓ لبخندے زد و گفت: الحمدللہ شما خوبید❓ بلہ ممنوݧ خب شما بگید کجا بریم خانم محمدے❓ مـݧ نمیدونم هر جا صلاح میدونید روبروے آبمیوہ فروشے وایساد رفتیم داخل و نشستیم خوب چے میل دارید خانم محمدے آب هویج از پرویے خودم خندم گرفتہ بود🍹 آقا دوتا آب هویج لطفا انشاءاللہ امروز دیگہ حرفاموݧ رو بزنیم و تموم بشہ انشااللہ خوب خانم محمدے شما شروع کنید _مـ❓باشہ... ببینید آقاے سجادے مـݧ نمیدونم شما در مورد مـݧ چہ فکرے میکنید ولے اونقدرام کہ شما میگید مـݧ خوب نیستم. آهے کشیدم و ادامہ دادم شما از گذشتہ ے مـݧ😔 چیزے نمیدونید مـݧ بهاے سنگینے و پرداخت کردم کہ بہ اینجا رسیدم شاید اگہ براتوݧ تعریف کنم منصرف بشید از ازدواج با مـ.... سجادے حرفم و قطع کرد و گفت: خواهش میکنم خانم محمدے دیگہ ادامہ ندید مـݧ با گذشتہ‌ے شما کارے ندارم مـݧ الاݧ شما رو انتخاب کردم و میخوام و اینکہ... و اینکہ چی❓ امیدوارم ناراحت نشید مـݧ نامہ‌اے✉️ رو کہ جا گذاشتید بهشت زهرا رو خوندم البتہ نمیدونستم ایـݧ نامہ براے شماست اگہ میدونستم هیچ وقت ایـݧ جسارت و نمیکردم اخرش کہ نوشتہ بودید "اسماء محمدے" متوجہ شدم کہ نامہ‌ے شماست یکے از دلایل علاقہ‌ے مـݧ بہ شما هموݧ چیزهایہ کہ داخل نامہ بود فکر کنم سوالاتتوݧ راجب چیزهایے کہ میدونستم رفع شده بهت زده نگاهش میکردم😳 باورم نمیشد با اینکہ گذشتمو میدونہ بازم انقدر اصرار داره بہ ازدواج💞 سرشو آورد بالا از حالت چهره ے مـݧ خندش گرفتہ بود😁 _آب هویجا روآوردݧ🍹🍹 لیواݧ آب هویج و گذاشت جلوم و بدوݧ ایـنکہ نگاهم کنہ گفت: بفرمائید اسماء خانم بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم دلم یجورے میشد...😖 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
4_5785143784606008145.mp3
11.81M
🎧🎧🎧 #فایل_صوتی 🌸 #غدیر_حقیقت_دین ❤️ اے جـــــــــونـــــم علــــــــــے❤️ ✨روح‌الله✨ ✨عین‌الله✨ ✨اسدالله✨ ✨ولی‌الله✨ 《حیـــــــــــــــــــ💚ــــــــــــــــدر‌》 🎤 سیدمجید #بنی‌فاطمه 👏 #سرود 👌فوق زیبا #پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_هفتم ⬇️ 🔴 #منزل_پنجم ◾️ #نام_منزل⇦《وادی عتیق》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦وادی به معنی مسیل و سرزم
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦《عیون "فرودگاه زوّار بصره"》 ◽️ ⇦عیون جمع عین و به معنی چشمه‌هاست. فراوانی چشمه و آبگاه در این ناحیه باعث شده بود که این سرزمین را عیون بنامند. ◽️ ⇦احتمالاً سه‌شنبه پانزدهم ذی‌الحجه معادل ۲۵ شهریور ماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦احتمالاً امام تنها از کنار آن گذشته و درنگ بسیار کوتاهی داشته است. ◽️ ⇦نسبتاً مسطح بوده است. حوض‌ها و گودال‌های آب فراوان داشته است. این حوض‌ها از چشمه‌های فراوان سرشار می‌شدند. درختان، به ویژه نخل‌های فراوان داشته است. ◽️ ⇦ملاقات امام با عبدالله بن مطیع عدوی را به این منزل نسبت داده‌اند. او مشغول حفر چاه بود و از امام خواست که برای تیمن و تبرک و جوشش آب از چاه کمکش کند و امام با کرامت فراوان باعث جوشش چاه او شد. عبدالله مطیع نگرانی خود را از حرکت امام و پیمان شکنی مردم کوفه بیان داشت. ملاقات با عبدالله مطیع را در منزل حاجز و بستان ابن معمر نیز ذکر کرده اند. امام با مسافران و رهگذران در این منزل، سخنانی کوتاه داشته است. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦《منزل غَمَره》 ◽️ ⇦چندین معنا برای غَمَره گفته‌اند: ۱. انبوه مردم چون کاروان‌های فراوانی در اینجا توقف می‌کردند. ۲. آب بسیار و گرداب زاست. آب فراوان را غَمَره گویند. ۳. ازدحام و فراوانی اشیا و کالاست. ۴. غمره به معنی شدت و سختی است. مشکلات راه رسیدن به این منزل فراوان بوده است. ◽️ ⇦سه‌شنبه پانزدهم ذی‌الحجه معادل ۲۵ شهریور ماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦درنگ کوتاه و پس از آبگیری از این منطقه حرکت کرده‌اند. ◽️ ⇦آب فراوان همراه با گرداب. حوضچه‌های چندگانه. درختان و فراوانی نعمت. ◽️ ⇦امام به روشنگری پرداخت. همچون منزلگاه‌های دیگر با طرح فرجام راه به نوعی پالایش و آزمون پرداخت تا هراس زدگان و دل باختگان دنیا رها کنند و بروند. کسب اطلاعات از راه و پرسش از مسافران درباره کوفه. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{ســـــردار جانباز #شهید_حاج‌حسن_شوکت‌پور🕊🌹}•° #زندگینامه ◽️حاج حسن شوکت پور در عملیـــــات والفجـــــر ۸ در فاو از ناحیه كمــر بر اثر اصابت تركش توپ قطع نخــاع شد و تا پایان عمــر مجبور به استفاده از صندلی چرخدار شد. ◽️آن شهیـــــد مدتی را در بیمارستـــان بستری بود اما عشـــــق حضـور در كنـار رزمندگان اســـلام او را با همان صنـدلی چرخـــدار به مناطق عملیاتی كشاند و تا پایـــــان جنـــــگ در كنــار ســـــرداران و فرماندهان جنــگ به وظیفه خطیر دفاع از اسلام پرداخت. ◽️این شهید بزرگوار پس از درگذشت امام خمینی بارها و بارها اعلام كرد كه پس از رحــلت آن روح بلند دیگر ادامه زندگی برایم قابل تحمل نیست. ◽️این عاشــــــق صادق و پیرو راستیـن خط سرخ علـوی در حالی كه بیش از دو ماه از رحلـت عاشقان و عارفان نگذشته بود بر اثر عفونت شدیـــد كلیـــــه در ۳۰ مرداد ماه سال ۱۳۶۸ دارفـــــانی را وداع گفتـه و به خیــــل شهیـــــدان انقـــــلاب پیوست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #فرازی_از_وصیتنامه ◽️قدر این آزادی، انقـــــلاب و اسـلام را بدانید، قدرت مطلق خداست و همه چیز ازآن او و در تحت اراده و فرمان اوست. 🔻فرمانده لجستیک لشکر۱۴امام حسین 🔻معاونت لجستیک ستاد مشترک سپاه ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم #شهید_علـــــی_دراجـــــی🕊🌹}•° #زندگینامه ◽️علی از شیعیان پاک و شجاع عراقی بود. پدرش ابومیثم از فرماندهان بزرگ سپاه بود. پدر دوشادوش سپاه ایران مقابل ارتش بعثی عراق جنگید و در سال ۱۳۷۹ در راه زدودن عتبات عالیات از لوث حکومت بعثیان، به دست بعثیان به شهادت رسید. ◽️بعد از نابودی رژیم بعث علی به همراه خانواده‌اش به عراق بازگشت، سالها بعد یکباره کشور سوریه مورد حمله تروریست‌های تکفیری قرار گرفت و علی راه پدر را در پیش گرفت. ◽️آن روزها او دانشجوی رشته حقوق دانشگاه شهید بهشتی تهران بود. اما درس را رها کرد و به سرزمین شام رفت. سرانجام در تاریخ ۲۹ مرداد ماه سال ۱۳۹۲ به شهادت رسید. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{پرستـــــار مدافــــع حــــرم #شهید_حمیـــد_قنـــــادپور🕊🌹}•° 🔴 خاطره فرزند شهید مصطفی رشیدپور از شهید حمید قنادپور ◽️به یاد دارم همان شبی که بابا از سوریه برگشت من برای اولین حاج حمید را ملاقات کردم. ◽️بابا از شدت انفجار پرده‌ی گوشش پاره شده بود و پای ایشان هم در اثر اصابت گلوله آسیب دیده بود، بنابراین به پانسمان مداوم احتیاج داشت. ◽️حاج حمید از آنجا که در امور پزشکی تخصص زیادی داشت و با اینکه محل زندگی ایشان در کرج قرار داشت تا حدود دو هفته در اهواز ماندگار شد و مسئولیت پانسمان بابا رو به عهده گرفت. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #بر_بال_اندیشه‌ها ◽️ #شهید_محمودرضا_بیضائـــــی در حال درس دادن برای درک #ظهــــور و فرج است. ◽️او در زمانی که شبکه‌های مجــــازی، سرگرمی‌ها و خانـــواده‌اش را داشت و می‌توانست به فکر دنیای خودش باشد به ما درس‌هایی می‌دهد که برای آینده لازم داریم. #استاد_علیرضا_پناهیان ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻دفاع مقدس🔻 #شهید_خســـــرو_بابایـــــی🌷 《سالروز شهـــــادت》 ● درگیری با منافقین #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #چھارشنبـــــہ ☀️ ۳۰ مـــــــرداد ۱۳۹۸ 🌙 ۱۹ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 21 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاحَـــــےّیـاقَیـّــــوُمـ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام ڪاظم (ع) ▫️امام رضــــا (ع) ▫️امام جــواد ‌(ع) ▫️امام هــادی ‌‌(ع) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا حبیب‌های لشڪر خمینی همچون حبیب حسیــن (؏) میدان جهـاد، بـــــزم وصالشان بود ... #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافـــع حـــرم حُـــــر مدافعـــــان #شهید_مجید_قربان‌خانـــــی🕊🌹}•° #برگی_از_خاطرات #خالکوبی ◽️مجیـــــد به خاطر خالکوبــــی‌هایش طوری در سوریـــــه وضـو می‌گرفته که معلوم نباشد؛ اما شـــــب آخــر بی‌خیال خالکوبی شده و راحت وضو می‌گیرد. ◽️شب آخر همرزمش‌ می‌گوید: مجیـــد حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید می‌گوید: تا فردا این خالکوبــی یا خـاک می‌شود و یا اینکه پاک می‌شود؛ و پاک شد. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🍃🌸 🕊🌹 ◽️خستگـــــے نداشـت؛ مــے‌گفت: مـــــن حاضرم تو ڪــوہ با همــہ‌تون مسابقـــــہ بذارم، هر ڪدوم خستــــہ شدین، بعدے ادامہ بدہ... ◽️اینقدر بــــدن آمادہ‌اے داشـت ڪہ تو جبهہ گذاشتنش بیسیم چے، "بیسیم چیِ شهید پوراحمد" 🔻اصلاً دنبال شناختہ شدن و شهــــرت نبود؛ بہ این اصـل خیلے اعتقــــاد داشت ڪہ اگہ واقعاً ڪارے رو براے خود خدا بڪنے، خودش عزیزت مے ڪنہ... آخرش هم همین خصلتــش باعث شد تا عڪس شهادتش اینطور معروف بشہ. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_هجدهم _إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف د
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم دلم یجورے میشد....😖 لبخندے زدم، لپام قرمز شده بود سرمو انداختم پاییـن☺️ _راستش خانم محمدے فکر میکردم وقتے متوجہ بشید او نامہ رو خوندم از دستم ناراحت و عصبانے بشید راست میگفت طبیعتا باید ناراحت میشدم.😠 اما نہ تنها ناراحت نشدم تازه یجورایے خیالمم راحت شد انگار یہ بار سنگینے از رو دوشم برداشتـݧ... _سجادے بہ لیواݧ🍹 اشاره کرد و گفت چرا میل نمیکنید❓نکنہ دوست ندارید❓چیز دیگہ‌اے میل دارید براتوݧ بگیرم!! همیـݧ خوبہ الاݧ میخورم شما بفرمایید میل کنید باشہ،چشم 😊 _سجادے مشغول خوردݧ آب هویج بود مات و مبهوت بهش نگاه میکردم😳 کے فکرش و میکرد یہ روز من و سجادے روبروے هم بشینیم و باهم آب هویج🍹 بخوریم❓درباره ے ازدواج💞 حرف بزنیم سجادیہ اخمو و خشـݧ و ترسناک، جلوے مـݧ انقدر آروم و مهربوݧ بود.😊 _بهش خیره شده بودم غرق تو افکار خودم بودم کہ متوجہ شدم داره دستشو جلوے صورتم تکوݧ میده🖐 صدام میکنہ خانم محمدی❓ بہ خودم اومدم هاااا❓چییییی❓بلہ❓ یہ لحضہ نگاهموݧ بهم گره خورد😳 انگار هم و تازه دیده بودیم چند دیقہ خیره با تعجب بہ هم نگاه میکردیم _چہ چشمایے داشت...😍 _چشماے مشکے با مژه‌هاے بلند، با تہ ریشی کہ چهرشو جذاب‌ترش کرده بود چرا تا حالا ندیده بودم خوب معلومہ چوݧ تو چشام👀 نگاه نمیکرد سجادے بہ چے خیره شده بود❓ فقط خودش میدونست _احساس کردم دوسش دارم😍، بہ ایـݧ زودی. با صداے آقایے بہ خودموݧ اومدیم آقا❓چیز دیگہ‌اے میل ندارید❓ از خجالت😥 سرم و انداختم پاییـن لپام قرمز شده بود دلم میخواست زمیـݧ دهـݧ باز کنہ مـݧ برم توش _سجادے هم دست کمے از مـݧ نداشت مرد خندید و رو بہ سجادے گفت نامزد هستید❓ سجادے اخمے کرد و گفت نخیر آقا بفرمایید. هموݧ طور کہ سرموݧ پاییـݧ بود مشغول خوردݧ آب هویج🍹 شدیم گوشیم📱 زنگ خورد مریم بود ینے چیکار داشت❓ جواب دادم: _الو سلام -سلااااااام عروس خانم بے‌معرفت چہ خبر❓ اقا داماد خوبـه❓ کجاے بحثید!‌! تاریخ عقد و اینام کہ مشخص شده دیگہ❓ واے حالا مـݧ چے بپوشم خدا بگم چیکارت نکنہ اسماء همہ‌ے کارات هول هولکیہ....ماشااالا نفس کم نمیورد. جلوے سجادے نمیتونستم چیزے بگم یہ لبخند☺️ نمایشے زدم و گفتم: مریم جاݧ بعدا خودم باهات تماس📱 میگیرم فعلا... إ اسماء وایسا قطع نکن اس... گوشے و قطع کردم انقد بلند حرف میزد کہ سجادے صداشو شنیده بود و داشت میخندید😁 از خندش خندم گرفت _سوار ماشیـݧ🚙 شدیم مونده بودیم کجا باید بریم؛ سجادے دستش و گذاشت روفرموݧ و پووووووفے کرد و گفت: خوب ایندفہ شما بگید کجا بریم❓ بہ نظرم یہ پارکے جایے حرفامون و بزنیم باشہ چشم .... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|🍃🌸 #کلیپ 🎥 کلیپ #آذری "حیدری‌ام من" ⬅️ با زیرنویس فارسی «تقدیم به همه آذری زبانهای عزیز❤️» 👌فوق زیبا #پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_هشتم ⬇️ 🔴 #منزل_هفتم ◾️ #نام_منزل‌⇦《عیون "فرودگاه زوّار بصره"》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦عیون جم
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦《رُهَیمه "رحیمه"》 ◽️ ⇦رهیمه مصفر رهمه به معنی باران اندک و نرم و مداوم است. ◽️ ⇦احتمالاً حدود پانزدهم ذی‌الحجه امام و کاروان وی در این محل بوده‌اند. ◽️ ⇦کوتاه و اندک ◽️ ⇦منطقه آباد بوده است. به کوفه نزدیک بوده است. با کوه فاصله اندکی داشته است. ◽️ ⇦۱. دیدار با ابوهریره اسدی یا اباهرم. اباهرم علت خروج امام را پرسید و امام تهدید به قتل بنی امیه و دعوت مردم و سر نوشت تنگ بار پیمان شکنان را گوشزد کرد. ۲. امام به هتّاکی و حرمت شکنی بنی امیه اشاره کرد. ۳. از این محل آب گیری مجدد شد. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦《حاجر "حاجز"》 ◽️ ⇦حاجر به معنای نگاهدارنده‌ی آب است و جایی که آب در آن جمع شود، شبیه دره بوده است. ◽️ ⇦۱۵ ذی‌الحجه یک هفته پس از حرکت از مکه. ◽️ ⇦درنگ چند ساعتی ◽️ ⇦۱. فرودگاه حجاج و جزئی از بطن الرّمه بود. ۲. آب چند مسیل در این نقطه به هم می‌رسید. ۳. مقداری درخت در منطقه بوده است. ۴. مانند دره بوده است. ◽️ ⇦۱. امام، نامه‌ی مسلم بن عقیل را در این منطقه دریافت کرد. نامه را قیس بن مسهر صیداوی رسانده بود. مسلم بن عقیل آمادگی و پذیرش مردم کوفه را نوشته بود. امام پاسخ نامه را نوشت و به قیس بن مسهر صیداوی سپرد تا به کوفه برساند. مخاطبان نامه بزرگانی چون سلیمان بن صرد، مسیّب بن نجبه، رفاعة بن شدّاد و عبدالله بن وال بودند. ۲. برخی نوشته‌اند پیک و نامه‌رسان اباعبدالله به کوفه عبدالله به کوفه عبدالله بن یقطر بوده است. ۳. برخی دریافت خبر شهادت مسلم و هانی را در این منزل دانسته‌اند که اندکی بعید به نظر می رسد. ۴. دیدار دوم عبدالله مطیع با امام نیز به این منزل نسبت داده شده است. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{سردار پدر فاطمیون #شهید_سیدحسین_حسینی🕊🌹}•° 🔴 #سرداری_که_پدر_فاطمیون_شد ◽️شهید «سیدحسین حسینی» معروف به سیــــد از دوستان و همرزمان قدیمی ابوحامــــد در سپاهیان محمد رسول‌الله بود که در جریان دفـــاع از حـــــرم جزو اولین نیـــروها و گروه ۲۲ نفره‌ای بود که به همراه ابوحامــــد به سوریه رفتند. او معـــــاون ابوحامـــــد و مسئول حفاظت فاطمیون بود《شهید حسینـــــی در بین نیروها به #پـــــدر_فاطمیـــــون معروف بود》 🔘➼‌┅══┅┅───┄ ◽️بیشتر، کتاب‌های شهید مطهـــــری را می‌خواند. توی زندگــی، از چیزهایی که دوســــــت داشت غیر از مطالعـه، دید و بازدید، صلۀ رحم، مردم‌داری و احتـــرام به همه بود. ◽️هیچ‌وقت نمی‌گذاشت ناراحتی، زیاد توی دلـــــش بماند. می‌گفت:《از کســی کینه به دل نداشته باشید، کینه ایمان را از بین می‌برد》و چیـــــزی که خیلـــــی دوست داشت، اهمیت‌ دادن به نماز بود. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #فرازی_از_وصیتنامه #شهيد_حسين_قاسمی_آرانی🕊🌹 ◽️اگر كسی لذت شهادت در راه خدا را حس كند حاضر است هزاران بار كشتـه شود و دوباره زنده شود و اين لــذت را خدا به بندگان خالصش عطا می‌كند. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #فرازی_از_وصیتنامه #شهید_مهــــدی_خاتمـــــی🕊🌹 ◽️به همه خواهران و مـادران می‌گویم که #حجـــــاب، حیـــا و عفت را رعایت کرده، مبادا تارهای مـــوی شما هم چون تازیانه بر پیکرمان بنشیند و ما را زجــر دهد و دشمنان را خوشحال کند. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 💚ما عبــــد توایم، پس نجابــــت داریم 💛یعنی که به "کظم غیظ" عادت داریم 💚مــــا مــردم سرزمین ایـــــران ذاتـــــا 💛نسبت به شمـــا ویـــــژه ارادت داریم ✨🌺✨🌺✨🌺✨ 💫ولادت امام موســــی کاظم صلوات‌الله علیه بر تمام شیعیان مبارک باد 💫 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻دفاع مقدس🔻 #شهید_محمدرضا_شورغینـــــی🌷 《ســـــالروز ولادت》 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯