🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻مدافع حرم🔻
#شهید_خیرالله_صمدی🌷
[سالروز شهادت]
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#شنبـــــہ
☀️ ۲۵ آبـــــــــان ۱۳۹۸
🌙 ۱۸ ربیعالاول ۱۴۴۱
🌲 16 نوامبـــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یارَبَّالْعالَمیــــٖـن 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_محمدجواد_قربانی
#ولادت : ۱۳۶۱/۱/۱
#شهادت : ۱۳۹۴/۸/۲۵
#محل_شهادت : سوریه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #در_محضر_شهید
◽️خود محمدجواد میگفت «در لحظهای که صدای انفجار بر اثر اصابت موشک یا خمپاره دشمن بر گوشم طنینافکن شد ناگهان به مدت ۲۰ ثانیه خود را در آسمان مشاهده کردم و از بالا به بدن خود نگاه کردم و فهمیدم به شهادت رسیدهام که ناگهان به یاد همسر و فرزندانم افتادم.
◽️بهمحض خطور این فکر در من به ناگاه از آسمان در کنار پیکر خود نزول کردم و دوباره درون پیکرم وارد شدم و دوستانم را صدا زدم.»
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_چهلوچهارم بالاخره روز سی ام رسید چون ت
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_مجنون_من_کجایی؟
══🍃💚🍃══════
#قسمت_چهلوپنجم
تو فرودگاه منتظر بودیم تا شماره پرواز خونده بشه
دست مامانم رفت رو قلبش ❤️
جلوی پاش زانو زدم
-مامان خوبی؟
مامان :آره عزیزم
-جان رقیه خوبی؟
مامان:آره برو عزیزم
اونجا برای من دعا کن🍃
رفتم سمت حسنا دستش و فشار دادم
حسنا مراقب مامان باش
حسنا: مطمئن باش عزیزم
پرواز ما به سمت قطب عاشقی به حرکت درامد✈️
چشم دوختم از دریچهی کوچک هواپیما به ابرهایی که بر فراز زمین بود سید من الان کجای این زمین خاکیه تو چه حال و روزیه خدایا قرار بود باهم بریم پیش ارباب اما الان تنها، دلتنگشم بهم برش گردون😭😭
اول رفتیم نجف اشرف
هتل تا حرم خیلی نزدیک بود
بعد از تعویض لباسای بچهها و پوشیدن لباس سیاه خودمون راهی حرم شدیم🍃
وارد که شدیم چشمون به یه ایوون طلایی افتاد
هق هق میکردم
سید جات خالی بود
قرار بود باهم بیایم
اما الان تو اسیر داعشی😭😭
و سرانجام این اسارت مشخص نیست
سه روز حضورمون تو نجف مثل برق و باد گذشت
راهی کربلا شدیم بهشت که میگن کربلاست
سیدعلی ،فاطمه سادات و کاوه (پسر فرحناز) تو بینالحرمین با هم بازی میکردند
اول رفتیم زیارت آقا قمربنی هاشم بعد امام حسین🍃
آقا خودت بهم صبر و قرار بده
طاقت زندگی بدون سید رو ندارم اقاجان بی پدر بزرگ شدم سایه پدرم رو از سر بچههام کم نکن
تمام سفر اشک و اه بود😢😭
سفر کربلا تموم شد و ما الان تو فرودگاه نجف آماده پرواز✈️ به ایرانیم
#یا_امام_رضا
تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم
بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست
تو فرودگاه تهران به زمین نشستیم
وقتی از پله برقی اومدیم پایین
هیچ کس نیومده بود استقبالمون😳
-وا فرحناز
چرا هیچکس نیومده؟
فرحناز: حالا بیا بریم برات میگم
-فرحناز تو روخدا بگو ببینم چی شده ؟
فرحناز -رقیه دیشب حسنا زنگ زد☎️ بهم
دیروز ظهر قلب❤️ مادرت درد میگیره
-فرحناز تو رو خدا مامانم چش شده
فرحناز: آروم باش خواهرم
امتحانات سخته اما محکم باش
-نگو که مامانم رفته پیش بابام 😭😭😭
فرحناز: حسنا میگفت تا برسونش بیمارستان ایست قلبی کرده
و الان فقط منتظر تو هستن
همه زائرای امام حسین از فرودگاه همسراشون میان دنبالشون
برای من نه تنها همسرم نبود داغدار مادرمم بودم😭😭
با حضور من هماهنگ شد مادرم تا عصر به خاک سپرده بشه
مامانم تنهام گذاشتی چرا
سلام منو به بابا برسون
خم شدم پیشانیش و بوسیدم😘
اشکی نبود تا بریزم
فولاد آب دیده شده بودم
اخ که چه تنهاشدم😔😭 سید کجایی که الان تو این وضعیت ارومم کنی
حسین داداشی کجایی ، کجایی که ببینی کمرم شکست کجایی که ببینی خواهرت تو اوج جوونی پیر شده
کجایین که رقیه دیگه داره کم میاره😭
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو............ش
══🍃💚🍃══════
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #برادران_غریب #از_یتیمی_تا_غربت #دوقلوهای_پرورشگاهی #شهید_ثابت_شهابی_نشاط #شهید_ثاقب_شهابی_نشا
°•|🌿🌹
#برادران_غریب
#از_یتیمی_تا_غربت
#دوقلوهای_پرورشگاهی
#شهید_ثابت_شهابی_نشاط
#شهید_ثاقب_شهابی_نشاط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#آنها_قبول_نکردند_که_ثابت_شهید_شده
◽️ثاقب سال۱۳۷۷و ثابت هم در سال ۱۳۸۵ دراثر استنشاق گازهای شیمیایی و بعد از تحمل رنجهای بسیار به شهادت رسیدند.
◽️ثابت زن و سه فرزند داشت اما با وجود اینکه شیمیایی شده بود و ترکشهای زیادی داشت، متأسفانه او را شهید حساب نکردند.
◽️یعنی انگار این دو بچه پرورشگاهی قبل از اینکه بروند جبهه باید میرفتند از بنیاد شهید نامه میگرفتند که ما اگر فردا در اثر جراحت ناشی از گاز شیمیایی فوت کردیم ما را شهید حساب کنید!
◽️اگر ثابت شهید نشده پس ما چه کارهایم؟ ما چی هستیم؟ اگر قرار باشد او شهید نباشد پس ما هم رزمنده و جانباز نیستیم دیگر.
◽️با وجود پیگیریهای مکرر خانواده ثابت این قضیه بینتیجه میماند بنیاد شهید پزشکی را معرفی میکند که او باید تأیید کند کسی در اثر استنشاق گازهای شیمیایی بیمار شده است: آنها میگویند باید صورت سانحه بیاورید.
◽️مگر میشد به نیروهای دشمن بگوییم یک نامه بده که ثابت کنم داری من را بمباران شیمیایی میکنی! یک سر سوزن گاز شیمیایی به سرطان میرسد. پس همه این بچههای جانباز چطور سرطان گرفتند؟!
◽️هنوز که هنوز است ثابت جزو شهدا نیست و خانواده مظلومش خانواده شهید نیستند. تنها کمک و لطف بنیاد شهید این بود که نام ثاقب جزو شهدا نوشته شد.
📝 #ادامـــــهدارد..
#یادشان_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#فرمانده_عارف
#بسیجی_گمنام_و_باصفا
#شهید_بهرام_تندسته
#ولادت : ۱۳۴۰/۸/۲۵
#شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۲
#محل_شهادت : دزفول - والفجر ۱
▫️فرمانده دلاور و محبوب گردان عمار، لشگر ۲۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #فرازی_از_وصیتنامه
◽️برادران و برادرم تا به کی غفلت، تا به کی ناسپاسی. یک سگ اگر استخوانش بدهند دُمش را به عنوان شکر گزاری و تشکر تکان میدهد، ما اندازه یک سگ هم نیستم، که از این همه نعمت که به قول مولا علی (ع) شمارندگان نتوانند شمارش نعمتهایش را بکنند، چگونه ما این قدر ناسپاسی میکنیم.
◽️شکر خدا یعنی نعمت امام و رهبری را ارج بنهیم. شکر رهبری را که ما را از منجلاب و گرداب فسادی که تا به سر ما را در برگرفته بود نجات داد، به امید نجات از منجلاب غفلت و بی تفاوتی.
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#نام_جهادی_حاجعمار
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #برگی_از_خاطرات
◽️شعری که شهید محمدخانی در طول دوران زندگیاش مدام آن را زمزمه میکرد و بعد از شهادتش توسط مادر بزرگوار شهید محمدخانی در محضر رهبر معظم انقلاب خوانده شد و امام خامنهای آن را تصحیح کردند:
🔹سر که زد چوبهی محمل،
دل ما خــــــورد تـــــــرک
🔸غربتــــــش ریخــــــــــت
به زخم دل عشــاق نمک
🔹و چنان ســــوخت که بر
سر در آن، این شده حک
🔸سر زینــــــب به سلامت
ســــــر نوکــــــر به درک
🔺حضرت آقا در جواب این مادر شهید شعر را تصحیح کرده و فرمودند: "چرا به درک؟ به فلک!"
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻دفاع مقدس🔻
#شهید_اکبر_شیری🌷
[سالروز شهادت]
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#یکشنبـــــہ
☀️ ۲۶ آبـــــــــان ۱۳۹۸
🌙 ۱۹ ربیعالاول ۱۴۴۱
🌲 17 نوامبـــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاذَالْجَـــــلاٰلِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امیرالمؤمنین علی (ع)
▫️حضرت فاطمة الزهرا (س)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#ملقب_به_شهید_ابوالفظلی
#شهید_حامد_جوانی
#ولادت : ۱۳۶۹/۸/۲۶
#شهادت : ۱۳۹۴/۴/۳
#محل_شهادت : سوریه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #برگی_از_خاطرات
🔺سردار همدانی هدیه رهبری را به دست خانواده حامد رساند
◽️دو روز بعد از ملاقات سردار قاسم سلیمانی از این جانباز مدافع حرم روی تخت بیمارستان بقیهالله، او یک مهمان ویژه دیگر هم داشت؛ مهمانی با یک هدیه خاص.
◽️روایت این دیدار را هم از زبان پدر حامد بشنوید: «ما بالای سر حامد بودیم که سردار شهید حاجحسین همدانی، به ملاقات او آمدند. سردار با خودشان یک چفیه و یک انگشتر آورده بودند و گفتند: «این چفیه را حضرت آقا فرستادهاند تا روی بدن زخمی حامد بکشید، این انگشتر را هم سیدحسن نصرالله به حضرت آقا هدیه کرده، حضرت آقا هم آن را متبرک کردهاند و فرستادهاند برای حامد، اما فرمودهاند: ما میدانیم که حامد دیگر دست ندارد که انگشتر بیندازد، این انگشتر را پدرش به دستش بیندازد.»
◽️و از همان روز این هدیه ارزشمند، همیشه و همهجا با پدر شهید مدافع حرمیاست که افتخارش شهادت پسرش است؛ شهادتی که بعد از ۴۲ روز کما، سوم تیر ۱۳۹۴ نصیب حامد شد.
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_چهلوپنجم تو فرودگاه منتظر بودیم تا شمار
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_مجنون_من_کجایی؟
══🍃💚🍃══════
#قسمت_چهلوششم
روزها پی هم میگذشت من با لبخند و لباس رنگی خداحافظی کرده بودم😔
دیروز چهلم مادرم بود
با هر زنگ در خونه یا زنگ تلفن هزار بار میمردم زنده میشدم
گوشی همراه خودم زنگ خورد📱
عکس چهارتایی که دوسال پیش تو مشهد با محدثه، فرحناز، مطهره گرفته بودیم
نمایان شد اسم مطهره بود
-الو سلام عزیزم
خوبی؟مطهره جان
مطهره :مرسی
رقیه جان عزیز وقت داری یه مصاحبه باهم درباره آقاسید کنیم ؟
-آره عزیزم سهشنبه تولد سیده و اولین سالگرد اسارتش هست
اگه وقت دارید من اونروز مزارم
مطهره : ممنونم عزیزم🙏
یه کیک ۵-۶ کیلویی برای مجتبی سفارش دادم یه عکس قبل از اعزامش با دوقلوها گرفته بودم ازشون
دادم بزنه رو کیک🎂
روشم سفارش دادم بنویسه سیدم تولدت مبارک
شمع عدد ۲۵خریدم
ظروف یک بار مصرف خریدم
به سمت مزار شهدا🌷 حرکت کردم
امروز سالگرد عملیات هم بود
برای همین مزار شلوغ بود
چاقو رو دادم دست فاطمه سادات و سیدعلی
کیک و بریدن و بین همرزمای سید پخش کردم
بعد حدود ۱-۲ ساعت هم مصاحبه طول کشید
از مجتبی و خاطراتش گفتم
داشتیم از مزار برمیگشتیم که مادر گفت
رقیه جان دخترم بعداز اسارت بچم سید نمیتونم بمونم😔
میریم ساکن جوار امام رضا بشیم
فردا حرکت میکنیم
رفتیم راه آهن🚉 مامان اینا راه بندازیم
مادر سوار که شدن فاطمه سادات بهانه گرفت
گوشیم و گرفتم با مادر حرف بزنه
ساعت ۴ صبح بود گوشیم زنگ خورد📱
-یاامام حسین الان کیه آخه
بفرمایید
سلام خانم ما دو تا تصادفی داریم آخرین شماره شماست😱
-خاک توسرم حال مادر و پدرم چطورن؟
ناشناس: خانم بیاید نیشابور بیمارستان امام رضا
شماره فرحناز و گرفتم
فرحناز: رقیه چی شده این وقت صبح زنگ زدی😳
-😭😭😭😭سیاه بخت شدم مادر و پدر نیشابور تصادف کردن
بیا بریم اونجا
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو............ش
══🍃💚🍃══════
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#روحانی
#نام_جهادی_ابوهادی
#شهید_علی_تمامزاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️مستاجر بود...
برای تامین زندگی زیر بار خیلی از شغلها که موجب گرفته شدن حریتش میشد نرفت!
◽️وقتی هم دستش خالی بود به میدان کارگران شهر میرفت و بعنوان #کارگر_بنایی سر کار میرفت!
◽️گاهی لباس روحانیت به تن داشت و دستهایش اثر #گچ کاری!!
◽️جمله #سردار_ذوالنور در مراسم وداع با پیکر شهید علی تمام زاده تعبیر زیبایی بود:
"گردی از دنیا بر دامن این شهید ننشسته بود"
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_علی_عابدینی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️همیشه توی جیبش یه #زیارت_عاشورا داشت، کار هر روزش بود.
◽️بعد هر نماز باید زیارت عاشورا میخوند، حتی اگه خیلی خسته بود، حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد، شده بود تند میخوند ولی میخوند.
همیشه بهش حسودیم میشد، تازه فهمیدم داستان سلامهاش به آقا #امام_حسین(ع) چی بوده !!!
راوی 👈 دوست شهید
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|🌿🌹
#کلیپ
📌 #رقص_خون
◽️ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران بردهایم
رنج دوران بردهایم ...
توچه میدانی که رَمل و ماسه چیست؟
بین اَبروها رد قنّاصه چیست؟
🔻مدیران و مسئولان خائن به خون شهدا نباشید؛ خون شهدا خائنین را رسوا خواهد نمود..
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻شهید ترور🔻
#سیدمصطفی_رفعتیپور_شمس🌷
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#دوشنبـــــہ
☀️ ۲۷ آبـــــــــان ۱۳۹۸
🌙 ۲۰ ربیعالاول ۱۴۴۱
🌲 18 نوامبـــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاقٰاضِـــــےَالْحٰاجٰاٺـــــ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن (ع)
▫️امام حسین (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سردار
#شهید_مهدی_زینالدین
#ولادت : ۱۳۳۸
#شهادت : ۱۳۶۳/۸/۲۷
#محل_شهادت : سردشت
▫️فرمانده لشکر ۱۷ علیبنابیطالب(ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #برگی_از_خاطرات
◽️هر روز آفتاب نزده از خانه میرفت بیرون، یه روز صدای پایین آمدنش را از پلهها شنیدم، رفتم و جلویش را گرفتم، گفتم، آقا مهدی، شما دیگر عیالواری، یه کم بیشتر مواظب خودت باش !
◽️گفت: چه کار کنم؟ مسئولیت بچههای مردم گردنمه.
گفتم، لااقل توی سنگر فرماندهی بمون !
🔺گفت: اگر فرمانده نیم خیز راه بره، نیروها سینه خیز میرند، اگر بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونههاشون.....
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_چهلوششم روزها پی هم میگذشت من با لبخند
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_مجنون_من_کجایی؟
══🍃💚🍃══════
#قسمت_چهلوهفتم
بعداز ۱۱-۱۲ ساعت رسیدیم نیشابور با آدرس گرفتن بیمارستان امام رضا پیدا کردیم با استرس و ترس بدون توجه به اینکه بچها یا فرحناز همراه من هستن
به سمت پذیریش رفتم
با صدای که بغض آلود بود گفتم خانم ببخشید به من زنگ زدن گفتن مادر و پدرم تصادف کردن اینجان ؟
خانم پرستار:ما فقط دو تصادفی داریم ک متاسفانه فوت کردند
با شنیدن این ماجرا پخش زمین شدم
وقتی به هوش اومدم
پرستار گفت :مامان و بابات بودن ؟
-پدر و مادر همسرم هستن
اما فرقی با پدر و مادر خودم ندارن
پرستار:پس همسرت کجاست ؟
-همسرم اسیره
میشه زنگ بزنید خواهرشوهرم از اهواز بیاد
پرستار:باشه شمارشو بده
فرحناز میگفت وقتی با مبیناسادات (خواهر سیدمجتبی)تماس گرفت
گفت چندساعته با پرواز خودش میرسونه مشهد
بااومد مبینا سادات با کمک سیدحسن با هماهنگی اجساد مادر و پدر با پرواز رفتیم تهران
از تهران با آمبولانس رفتیم قزوین
داغهای پشت هم شهادت برادر جوانم ، اسارت همسرم ، فوت مامانم، رفتن مادر و پدر صبورم کرد
امروز بعداز هفتم مادر و پدر خودم تو آینه دیدم
رقیه ۲۲ساله چقدر پیر شده بود
چقدر موهام سفید شده بود
قرآن باز کردم ""بعداز هر سختی آسانی ""است
دوبارهم تکرار شده بود
خدایا راضیم به رضات
عکس سید مجتبی برداشتم لب ها رو عکس گذاشتم
اشکام جاری شد
مجتبی همه کسم الان کجایی؟
این یه سال و خورده ای اسارت چقدر آزارت داده
مجتبی به عهدتم پایبندما
تو این همه آزمایش الهی نذاشتم اشکم تو جعمیت ریخته باشه که نکنه دشمن بگه اشک زن مدافعین حرم درآوردیم
مجتبی تمام سعیم کردم زینب وار برم جلو
مجتبی یه هفته دیگه ولادت خانم حضرت زهراست چندروز بعدشم ولادتم آقا أمیرالمومنین
مامان ها نیستن تا براشون کادو بخرم
مردمم نیست تا براش کادو بخرم
همین طور داشتم اشک میخرتم که سیدعلی بیدار شد
اومد ستم که با لحن بچگانه ای گفت :مامانی شرا گلیه میکنی ؟
بغلش کردم بوسیدمش من قربون پسرخوشگلم بشم
یه کوچلو دلتنگم فقط
سیدعلی:دلتنگ کی مامان جون؟🤔🤔
-دلتنگ باباسید
سید:مامان بابایی کی از سفل میاد؟
-بابا رفته از آجی امام حسین که میشه عمه شما دفاع کنه نذاره آدم بدا دوباره اذیتش کنن
دیشب که قصه اش برای شما و آجی جون گفتم
سیدعلی:اوهوم
مامان منم بزرگ بشم میرم اونجا که کسی عمه جون اذیت نکنه
-من فدای پسر باغیرتم بشم
بریم آجی جان بیدار کنیم که بریم کانون
رفتیم کانون بچه ها رفتن کلاس
وسط کلاس که زنگ تفریح بود
دیدم سیدعلی اومده پیش فرحناز و با صدای آرومی حرف میزد
سیدعلی:آله یه هفته دیگه روژ مادره میشه با منو آجیم بیاید بریم براش کادو بخریم
فرحناز :آره عزیز خاله
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو............ش
══🍃💚🍃══════
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#سردار
#شهید_مجید_زینالدین
#ولادت : ۱۳۴۳/۷/۵
#شهادت : ۱۳۶۳/۸/۲۷
#محل_شهادت : سردشت
▫️فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب(ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #برگی_از_خاطرات
◽️بچههای سپاه خبر شهادت مهدی و مجید را آوردند و عکسهایشان را میخواستند برای چاپ اعلامیه و نصب روی تابوتشان..
◽️آلبومها را زیر و رو کردیم؛ جای خالی عکسهای مجید نظرمان را جلب کرد. گویا آخرین باری که به خانه آمده بود تا توانسته بود عکسهایش را از آلبومها جمع کرده بود تا اسیر شهرت شهادت نشود و با خلوص بیشتری این بار آخر را به جبهه برود.
راوی 👈 پدر شهید
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سردار
#سرتیپ
#شاعر_دلسوخته
#رزمآور_کردستان
#شهید_احمد_زارعی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دستنوشته
🔹باز امشــب هوس گریه پنهان دارم
🔸میل شبگردی، در کوچه باران دارم
◽️در آخرین پیامش نوشت: «هیچ گاه بدین گونه شهادت را نزدیک به خود و در درون خود احساس نکردهام. در میان قفسه سینهام، میان گوشهای قلبم، و در مغز شقیقههایم. بوی همه برادران شهیدم را میشنوم. بویی آشنا ولی مرموز، نه مرموز که ناشناخته، نزدیک به عطر گل سرخ، نزدیک به عطر لالههای وحشی میان بیابان که همیشه بغل بغل آنها را میچیدم و سرشار از لاله به خانه در دامن مادرم و در آغوش مادرم که بوی دوران کودکیم و شیرخوارگیم را میداد فرود میآمدم. چه عطر شگفتی ...»
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_رسول_خلیلی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
◽️در ۱۷ سالگی رسول با ما به راهیان نور آمد. با هم به سمت گردان تخریب رفته بودیم به رسول گفتم ببین اینجا حسینیه ما بود در این سمت قبرهایی میبینی که شهدا برای خود کنده بودند حالا شهدا رفته اند و اینجا غریب مانده است.
◽️هم زمان با صحبتهای من اذان ظهر شد رفتیم نماز جماعت و بعد آن متوجه شدیم رسول نیست. وقتی پی او گشتیم دیدیم داخل یکی از قبرها رفته، چفیه را روی سرش کشیده و هایهای گریه میکند در حالی که سجده کرده است.
راوی 👈 پدر شهید
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯