شـھیـــــــدانــــــہ
#سالروز_شهادت👆🕊 👇معرفی شهید🌹 نام و نام خانوادگی : اسماعیل زاهد پور نام پدر: رجب محل تولد: کردکوی
↑-🌹-↑
#زندگینامه👇
#شهیداسماعیل_زاهدپور فرزند رجب ۳۰ شهریور سال۱۳۵۰ در شهرستان کردکوی دیده به جهان گشود.وی دارای دو فرزند به نامهای علی و ارمیا است.
ایشان نیروی بازنشسته تیپ یکم نینوا سپاه استان گلستان بود و از تکاوران یگان صابرین، تیپ مردم پایه نینوا گلستان و
از مربیان پاراگلایدر و چتربازی بودند. این شهید بزرگوار پس از سالهای متمادی خدمت صادقانه در سپاه چند سال پیش بازنشسته شدند.او همیشه دل نگران جا ماندن ازقافله ی شهادت بود .این شهید عزیز از ۱۳ سالگی درجبهه های حق علیه باطل شرکت داشتند.سالها هم درمناطق غرب کشور مشغول دفاع از حریم کشور بودن.اسماعیل در اوایل جوانی با دختر یکی از اقوام به صورت سنتی ازدواج میکند .در چندسال اخیرگویا گمشده ای داشت گمشده اش شهادت بود بخاطر دوری ازفرهنگ شهیدوشهادت غمگین بود.به همین خاطرمراسم یادواره شهدارا ازدست نمیداد.او به مدت یک ماه به صورت داوطلب در سوریه به مبارزه با تکفیری های داعشی ملعون مشغول بود که در ۱۱ آبان ماه ۹۴ مصادف با *عاشورای حسینی* بدست مزدوران سعودی وداعش در شهر حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.سردار ملک در خصوص نحوه شهادت شهید زاهدپور گفت: شهید زاهدپور و همرزمانش در شهر حلب سوریه با تکفیریهای داعش درگیر شدند و تعدادی زخمی و شهید می شوند.این تعداد از رزمندگان سمت دشمن می مانند که رزمندگان اسلام و مدافع حرم شب بعد عملیات برای آزادسازی زخمی ها و شهدا انجام می شود که پیکر مطهر شهید اسماعیل زاهدپور و تعداد دیگری از زخمی ها و شهدا از داعش بازپس گرفته می شود.
🌹💠💠💠🌹
#وصیتنامه👇
خاطرات و گزارشاتیکی ازدوستان اومیگوید:حاج اسماعیل عاشق شهید و شهادت بود و هرجا یادواره شهدا برگزار میشدباذوق وشوق درآن مراسم شرکت میکرد و معتقد بود هرچه که درآن مراسم میل میشود تبرک است وشفا…یکی از رفقامیگوید او دراین ماههای اخربسیار بی تاب بود و دائما به سپاه رفت وآمد داشت وپیگیراعزام به سوریه بود.به اوگفتم:اگربه سوریه بروی وشهید شوی بچه ها،ارمیا چه میشود؟تو که از وابستگی ارمیا به خودت با خبری!حاج اسماعیل درجواب گفت:آرزوی ماانسانها تمامی نداردنگران فرزندانم هستم اما انها را به خدا و حضرت زینب(سلام الله علیها)میسپارم.علی زاهدپورفرزندبزرگ شهیدتعریف میکندازخوابی که شب قبل ازعملیات کربلا دیده بود میگفت:خواب دیدم پدرم وچندنفرازهمرزمانش درمحاصره قرارگرفتند ونیروهای بی دین ووحشی داعش به آنها حمله میکنندوپدرم شهیدمیشود.فردای آن روزحاج اسماعیل باخانواده تماس میگیردتابچه هااز راه دور به بی بی زینب (سلام الله علیها) سلام بدهند و او نیز با آنها خداحافظی کرد.علی خوابش راتعریف میکندوازپدرمیخواهدکه به این عملیات نرود اسماعیل میخنددومیگوید نگران نباش پسرم من هیچیم نمیشه وجام خیلی خوبه. علی هم پدر رابه حضرت زینب (سلام الله علیها)میسپارد.*روزشهادت حضرت معصومه (س)خدام،پرچم حرم رابه منزل شهیداوردندوخانواده شهیدزاهدپورمیزبان خادمان حضرت معصومه شدند.یکی ازخدام بنام آقای قلی ازهمرزمان شهیدزاهدپوربود.او درآن مراسم روحانی ازویژگیهای بارزشهیدیادکردازخنده و شوخ طبعیهایش ،ازنمازشب هاورازونیازش، ازمهارت وتخصصش!از اینکه فرمانده گردان صحن شدو ازهمه غم انگیزتر صدای درخواست کمک شهیدزاهدپور در بیسیم بود که هنوز در گوش همرزمش طنین انداز است.علی زاهد پور فرزند ارشد شهید:پدرم طی آخرین تماس تلفنی از سوریه از من خواست برای شهید شدنش دعا کنم.
لحظه لحظه ی زندگی ام با پدر خاطره ای فراموش نشدنی است، اما یک موضوع بیشتر در ذهنم مرور می شود و آن اینکه، پدرم طی آخرین تماس تلفنی خود از من خواست برای شهید شدنش دعا کنم و آرزو داشت که فرزندان وی نیز ادامه دهنده راهش باشند.
پدرم شیفته دین خدا، عاشق اهل بیت (ع) و جهاد در راه خدا بود، او همیشه آرزوی شهادت در سر داشت و به آرزوی خود نیز رسید.
به نظر من او در تمام طول زندگیاش یک پاسدار ساخته شده بود، ایمان کامل، فهم درست از اسلام و اصول انقلاب و حرکت در خط امام (ره) و ولایت از جمله شاخصههای اخلاقی و معرفتی او بود.
فرزند ارشد شهید اسماعیل زاهدپور در خاتمه، مهمترین دغدغه پدرش را پیروی و حمایت از مقام معظم رهبری (مدظله العالی) عنوان کرد و گفت: وظیفه ما جوانان این است که همانطور که شهدای ما خواستند، پیرو خط رهبری بوده، محور را ولایت فقیه و رهبری قرار دهیم هر جایی که رهبرمان از ما خواست در صحنه باشیم باید حضور پیدا کنیم.
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
🕊💦دونیمه سیب
یک سکه، یک قرآن
مهریه ما یک جلد کلام الله مجید بود و یک سکه طلا.
سکه را که بعد از عقد بخشیدم اما آن یک جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خرید و در صفحه اولش اینطور نوشت:
«امیدم به این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر؛ که همه چیز فناپذیر است جز این کتاب.»
حالا هر چند وقت یکبار وقتی خستگی بر من غلبه می کند، این نوشته ها را می خوانم و آرام می گیرم.
#شهیدمحمدجهان_آرا
بانوی ماه ۵، ص۱۴
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
بهترین زنان امت من کسی است که زیباییش بیشتر و مهرش کمتر باشد
.
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
💠 طنزجبهه
یکبار سعید خیلے از بچهها ڪار ڪشید. فرمانده دستہ بود.
شب برایش جشن پتو گرفتند.
حسابے کتکش زدند.
من هم ڪه دیدم نمےتوانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تاشاید کمےڪمتر کتک بخورد!
سعید هم نامردے نڪرد، بہ تلافےآن جشن پتو، نیمساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت.
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچهها خوابند. بیدارشان ڪرد و گفت:
اذان گفتند چرا خوابید؟
گفتند ما نماز خواندیم!!!
گفت الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید؟؟
گفتند سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من براے
نمازشب اذان گفتم نه نماز صبح!
🌷شهید سعید شاهدے🌷
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
عباس بابایی سرلشکر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شرکتکننده در جنگ ایران و عراق و معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که در جنگ ایران و عراق کشته شد. ویکیپدیا
تاریخ تولد: ۵ دسامبر ۱۹۵۰، قزوین
تاریخ مرگ: ۶ اوت ۱۹۸۷، سردشت
همسر: ملیحه حکمت (ازدواج ۱۹۷۵–۱۹۸۷)
جایزه: نشان فتح
کودکان: سلما بابایی، حسین بابایی، محمد بابایی
والدین: فاطمه خوئینی، اسماعیل بابایی
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
#شهید_حسیـن_خــرازی⬆️
🌷🌸🍃
همان یک دست کفایت میکرد برای همه #دعاهای #عاشقانه_ات
《توی این شبها برای ما هم دعا کن 😭》
#شبتــــون_شهـــــدایــــــی🌹
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
اینجا کانال #شهیدانه است👆
#شهیــدی_که_بعد_از_شهادتش_گوشتش_را_خوردند
°•{پاســـــدار
#شهید_احمـــــد_وکیلـــــی🕊🌹}•°
🔹احمد وکیلی که با پیروزی انقلاب نام مستعار #سعید را برای خود انتخاب کرده بود، بچه شهر قم بود.
🔹حضور در کردستان، ایمانی قوی و دلی چون شیر را میطلبید، در اردیبهشت سال ۵۹ و در جریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه #شهادت بلاهائی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است.
🔹بعد از مجروحیت و اسارت سعید، دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹حدود یک سال و چندی که در دست کومله اسیر بودم همان اول اسارت که به پایگاه منتقل شدم، گفتند هیچ اطمینانی در حفظ اینها نیست، به همین خاطر پاشنههای هر دو پایم را با مته و دریل سوراخ کردند و برادران دیگر را هم نعل کوبیدند و با اراجیف و فحاشی بر این عملشان شادمانی میکردند.
🔹بعد از ۱۸ روز قرار شد ما را به سبک دموکراتیک و آزادانه!! محاکمه و دادگاهی کنند. روز دادگاه رسید، رئیس دادگاه، سرهنگ حقیقی را که همان اوایل انقلاب فرار کرده بود، شناختم و محاکمه بسیار سریع به انجام رسید. چون جرم محکومین مشخص بود 《 #دفاع_از_حقانیت_اسلام و جمهوری و ندادن اطلاعات》و بالطبع حکم هم مشخص، عدهای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محکوم شدیم.
🔹حکم ما که اعداممان قسطی بود به صورت کشیدن ناخنها، بریدن گوشتهای بازو و پاها، زدن توسط کابل، نوشتن شعارهای انقلابی توسط هویه برقی و آتش سیگار به سینه و پشت و تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد که آثارش به خوبی بر بدنم مشخص است.
🔹مرسوم است به میمنت ازدواج نوجوانی، جلو پایش، قربانی ذبح شود. این رسم را کومله نیز اجرا میکرد با این تفاوت که قربانیها در اینجا جوانان اسیر ایرانی بود.
🔹عروسی دختر یکی از سرکردگان بود، پس از مراسم، آن عفریته گفت: باید برایم قربانی کنید تا به خانه شوهر بروم، دستور داده شد قربانیها را بیاورند. ۱۶ نفر از مقاومترین بچههای سپاه و بسیج و ارتش و دو روحانی را که همه جوان بودند، آوردند و تک تک از پشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پر پر میزدند و آنها شادی و هلهله میکردند.
🔻بله، بزرگترین جرم همگی ما این بود که میخواستیم دست اینان را از سر مردم مظلوم و مسلمان کُرد آن منطقه کوتاه کنیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹سعید ۷۵ روز زیر شکنجه بود، ابتدا به هر دو پایش نعل کوبیده و به همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس از دادگاهی شدن محکوم به شکنجه مرگ شد بلکه اعتراف کند. اولین کاری که کردند هر دو دستش را از بازو بریدند و چون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و این بهداری بردن و معالجه کردنهایشان به خاطر این بود که مدت بیشتری بتوانند شکنجه کنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست.
🔹پس از آن معالجه سطحی، با دستگاههای برقی تمام صورتش را سوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شکنجه بود به این معنی که مدتی میگذرد تا پوستهای نو جانشین سوخته شده و آن وقت همان پوستهای تازه را میکندند که درد و سوزندگیاش بسیار بیش از قبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمک است که با همان جراحات داخل دیگ آب نمک میاندازند که وصفش گذشت.
🔻تمام این مراحل را سعید وکیلی با استقامتی وصفناپذیر تحمل کرد و لب به سخن نگشود. او از ایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میکرد. استقامت این جوان آن بیرحمها را بیشتر جری میکرد. او که دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید که خدایا مپسند اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگیام تنها برای تو باشد و بس؛ خداوند دعایش را اجابت نمود.
🔹سعید را به دادگاه دیگری بردند و محکوم به اعدام گردید. زخمهایش را باز کردند و پس از آنکه با نمک مرهم گذاشتند، داخل دیگ آب جوش که زیرش آتش بود انداختند و همان جا با لبی ذاکر به دیدار معشوق شتافت.
🔹اما این گرگان که حتی از جسد بیجانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را #مَثَله نمودند و جگرش را به خورد ما که هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند و البته ناگفته نماند مقداری را هم برای امام جمعه ارومیه فرستادند.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علـــــي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
مینویسم ✍تا یادم نرود:
🌾تمام اقتدار #میهنم را از پرواز🕊 شما دارم.
این روزها بیشتر از همیشه
شرمنده نگاه #منتظرتان هستیم.
آن نگاهی که گویا فریاد میزند
#خونمان را به سازش با دشمن نفروشید😔
افســــــوس...
هزاران افسوس که خون دل خوردن هایتان.. #یادمان_رفت😔
🌹🍃🌹🍃
#شهدا
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
اینجا کانال #شهیدانه است👆
هرگز از یاد نبرید!
سیزده آبان یادآور یک حقیقت تلخ و بسیار مهم است و آن حقیقت عبارت است از روح استکبار در قدرتهای استکباری و سلطههای استکباری.
✊ #مرگ_بر_آمریکا
#آمریکا_رو_به_افول_است
روز به ذلت کشیدن “استکبار جهانی”
توسط دانش آموزان ایران زمین مبارک
#سیزده_آبان🇮🇷
#روز_دانش_آموز
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
1_33028457.mp3
2.24M
بمناسبت روز #سیزده_آبان
🎵جرعه جرعه تشنه شهادتمو، تشنه ام به خون خصم آل علی
🎤سیدرضا نریمانی واحد
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
#شــهیــــدانــــہ👆🌹
گفتیم چه شد یاد شهیدان گفتند:
یک کوچه به نامشان نکردیم مگر؟
بیایین همونقد که جد و آباد یه بازیگر و فوتبالیستو ، خواننده و ..... رو میدونیم ، یکمم شهدا رو بشناسیم ،زندگی نامه هاشون و بخونیم ،وصیت نامه هاشون و اینا کسایین که ما بود و نبودمون و مدیونشونیم،مدیون غیرت و شرف و مردونگی هاشون،یادشون و زنده نگه داریم
#شهـــــدا_خیلـــــی_شرمنده_ایم
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
#ریحانه
#تلنگرانہ
🌺بــانو یـادت باشـــد... ☝️
✨زیـبایے تو زمـانے بـہ چـشم مےآیـد
ڪہ #نجـیب🎀 بـاشے ...
💖با حجابت داغ بر دل ڪسانے بڱذار
ڪـہ در ڪـوچـہ و خیـابان و فضـاے مجازے
بـہ دنبـال هوسـرانے هستند ...😒
🔮زیبـاییت فقـط سهم مرد زندڱیت💙 است...
☝️ آن را به دیگران نـده ؛
چـون با بد حجـابے هـم در حق خـودت ظلــم میڪنـے
و هم در حـق ڪــسانے ڪـہ ذهن پاڪ و تن پاڪشان را بـہ گناه🔥 مےڪشانے ...
✋و یقین بدان یڪ نوع #خیانت هم است بـہ
همسرآینده ات💞 ...
#حجابتاجبندڱــے👑
@shahidane1
✾❀🕊🌷🕊❀✾
اینجا کانال #شهیدانه است👆