eitaa logo
شهیدانه
3.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1هزار ویدیو
5 فایل
با شهیدان و شهیدانه زیستن هنر است. ارتباط با ادمین: @khabar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 چشم به درد نخور ! چشماش مجروح شدو منتقلش کردند تهـران ؛ محسن بعد از معاینه دکتر پرسید: آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟ میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟ دکتر پرسید: براچی این سوال رو می پرسی پسر جون؟ محسن گفت: چشمی که برا امام‌حسین(ع) گریه نکنه بدرد من نمی‌خوره .... شهید 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱خاطره ای تکان دهنده از زبان دوست شهید خلیلی در آن حادثه تلخ شهید 🕊🌹 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱دیدم حسن سرش پایین داره میره مدح امیرالمومنین على علیه السلام رو میخوند من ترکش نشسته بودم . ترسیدم فقط میتونست دو سه متر جلو رو ببینه گفتم داداش مواظب باش تصادف میکنیم ولى توجه نکرد. همینطور که میخوند با ناراحتى گفتم سر تو بیار بالا خیلى خطر ناکه باز هم به حرفم توجه نکرد. داشتم عصبانى میشدم که با جدیت گفت: چه کارم دارى نمیخوام سرمو بیارم بالایک لحظه توجه کردم به دور و برمون دیدم اطوافمون پر از زنهاى بى حجاب میترسید چشمش بیوفته به نامحرم. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
💟محمد رضا که از جبهه که می اومد و واسه چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم .  میدیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره ! یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده یه روز صبح ازش پرسیدم : چرا انقدر  استغفار میکنی؟ از کدام گناه می نالی؟ جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده وما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره... 🌺@khanevadeh_nmoneh
🌱دوباره نگاهی به حیاط کردیم، سایه از دیوار بالا می آمد. گفتم: حتماً خودشه. چند روز بود که شوهرم نمی توانست مدرسه را نظافت کند، کمرش درد می کرد. مدیر چند بار جلوی دانش آموزان شوهرم را تحقیر کرده بود. تهدید کرده بود که اخراجمان می کند و اثاثیه مان را بیرون می ریزد. فکر کردیم شب را بیدار بمانیم و ببینیم کار کیست؟ نزدیک صبح بود که سایه از دیوار بالا آمده بود و حیاط را جارو می زد. با شوهرم رفتیم توی حیاط. دانش آموز کوچک اندامی بود که چهره اش آشنا به نظر می رسید. وقتی ما را دید سرش را زیر انداخت و سلام کرد. گفتیم: اسمت چیه؟ جواب داد: عباس بابایی. گفتم: پدر و مادرت ناراحت می شوند اگر بفهمند که به جای درس خواندن، مدرسه را جارو می کنی. گفت: من که به شما کمک می کنم، خدا هم در خواندن درس هایم به من کمک خواهد کرد. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱شهیدی که عکس تابوتش را هم انتخاب کرده بود همسر شهید مدافع حرم مجید صانعی می‌گوید: مجید همیشه می‌گفت من شهید می‌شوم به طوری که گویا به او الهام شده بود، وقتی می‌خواست به سوریه برود هم گفت از چه ناحیه‌ای تیر می‌خورد و شهید می‌شود اما من چون به شوخی گرفته بودم، باور نکردم. یادم هست روزی پشت کامیپوتر نشست و گفت: چندتا عکس گرفته‌ام برای تابوتم که باور نکردم، به شوخی گفتم اینها خوب نیست باید عکس‌های بهتری می‌گرفتی که متاسفانه همان عکس‌ها نیز برای تابوتش استفاده شد. شهید مدافع حرم 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
. 🌱21خرداد ماه ، سالروز شهادت شهید مدافع حرم ، شهید حیدر جلیلوند "ما بعد از شهادتش یک برگه را در وسایل شخصی شهید پیدا کردیم که رویش نوشته بود: خداوندا، به آبروی حضرت زهرا(س) مرگ من را شهادت در راه خودت قرار بده تا توسط دشمنان دین مبین اسلام و در راه پاسداری از حریم سبز ولایت به شهادت برسم . . . " - به نقل از پدر گرامی شهید - شهید مدافع حرم 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱 میهمان از شهرستان رسیده بود. باید شام تدارک می‌دیدم. ایمان را برای خرید صدا زدم. هیچوقت جواب درخواستم را رد نمی‌کرد. نزدیک اذان مغرب بود، مِن‌ومِنی کرد و گفت: مامان اگه اجازه بدی، اول برم مسجد، نمازمو بخونم بعد می‌خرم. با معذرت‌خواهی از میهمان‌ها راهی مسجد شد. نماز اول وقت دغدغه زندگی‌اش شده بود. مسجد به صدای قدم‌هایش آشنا بود. آن شب غذای روی سفره عطر ایمان را داشت... شهید مدافع حرم 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱دعایمان کنید که رهرو صراط مستقیمی باشیم که شما از آن به عاقبت به خیری رسیدید در جریان درگیری با اشرار مسلح ناشناس در کرمانشاه یک بسیجی به نام سجاد امیری به ضرب گلوله به شهادت رسید. بسیجی شهید سجاد امیری عضو گردان امام حسین (ع) لشکر۲۹ نبی اکرم (ص) سپاه کرمانشاه بوده است که به یگان امنیت سپاه کرمانشاه مامور شده بود. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱هنگامی که به زیارت سلام الله علیها می‌رفت، دوست داشت که یک خلوت تنهایی داشته باشد و گوشه‌ای می‌رفت که کسی او را نبیند و دعا می‌کرد و شهادت می‌خواست و به آرزوی خود رسید. 📸شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱از اصفهان به قم میرفت .صدای اهنگ مبتذلی که راننده گوش میکرد جلال رو ازار میداد.رفت با خوشرویی به راننده گفت : اگر امکان داره یا نوار و خاموش کنید،یا برا خودتون بذارین راننده با تمسخر گفت:اگه ناراحتی میتونی پیاده شی ! جلال رفت توی فکر، هوای سرد ، بیابان تاریک و….   قصد کرد وجدان خفته راننده رو بیدار‌ کنه ، اینبار به راننده گفت : اگه خاموش نکنی پیاده میشم.راننده هم نه کم گذاشت و نه زیاد،پدال ترمز رو فشار داد و ایستاد و گفت بفرما ! جلال پیاده شد اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد! همینکه جلال به اتوبوس رسید راننده به جلال گفت :بیا بالا جوون ، نوارو خاموش کردم 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
797.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 گریه‌های فرزند شهید مدافع امنیت «محمد قنبری» که در حادثه تروریستی دیروز ایذه به شهادت رسید 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b