eitaa logo
شهیدانــه⁶⁹
1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
591 ویدیو
5 فایل
[﷽] 🔹اینجا از شهدا میگیم 🔹مراسمات شهدا رو به اشتراک میذاریم 🔹و گاهی اوقات مینویسیم از #دل #سید_ایمان_یاراحمدی ارتباط با بنده @ja_mandeh69 ازشهدامددبگیریم🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
نجف باشه... هرچه بالا رفت پایین آمد... الا پرچمت... یا اباعبدالله.... امام حسین جونم... @shahidaneh69
میگفت: 'عوذ' معنای فراتر از پناهگاه داره ‏که مهجور تره! ‏عوذ یعنی آغوش ‏این 'اعوذ بالله' که اول قرآن خوندن میگی، یه جورایی معنی عامیانه اش میشه: خدایا بغلم کن:) همینقدر قشنگ..🥲
..!💔
آقاےِ امام حسین... دوست داشتنت ، برکتِ زندگـے ماست … ❤️
_
شهیدانــه⁶⁹
_
بعدازپایان‌نمازوقتی‌سربه‌سجده میذاریدمروری‌براعمال‌صبح‌تاشب خودبیاندازیدآیاکارمان‌برای‌رضایت خدا بوده ؟! ..(:🌿!
وضوميگيری.. امادرهمين‌حال‌اسراف‌ميکنی؛ نمازمی‌خوانی .. امابابرادرت‌قطع‌رابطه‌می‌کنی؛ روزه‌ميگيری‌.. اماغيبت‌هم‌ميکنی؛ صدقه‌ميدی.. امامنت‌ميذاری؛ برپيامبروآلش‌صلوات‌میفرستی .. امابدخلقی‌ميکنی؛ دست‌نگه‌دارباباجون!/: ثواب‌هايت‌رادرکيسه‌یِ‌سوراخ‌نريز🩴 - آیت‌الله مجتهدی تهرانی
enc_17037800204642782486045.mp3
2.96M
کسی‌می‌بینتم‌میگه‌این‌عاشـِق‌شده:) |
📃 بیست و یکمین یادواره شهدای راوند 🎙مجری: سید ایمان یاراحمدی 🎤سخنران: سردار اهوازیان 🎙مداح: حاج ابوذر روحی 🗓 پنج شنبه ۱۲ بهمن ماه ⏰ زمان: بعد از نماز مغرب و عشا 🕌 مکان: امامزاده ولی بن موسی الکاظم ستاد گرامیداشت شهدای راوند
📃 سی و هشتمین یادواره شهدای روستای ملاکلا - محمودآباد 🎙مجری: سید ایمان یاراحمدی 🎤قاری: حاج مهرداد اسماعیل زاده 🎤سخنران: سردار محمد احمدیان 🎙مداح: کربلایی مرتضی امیر سلیمانی 🗓 جمعه ۱۳ بهمن ماه ⏰ زمان: بعد از نماز مغرب و عشا 🕌 مکان: حسینیه روستای ملاکلا 🔮 بصرف شام ستاد گرامیداشت شهدای روستای ملاکلا - محمودآباد
امروز با دیدن این عکس و سفیدی محاسنم به یاد روزگاری افتادم... چیزهایی که فکر میکردم و الان با گذر خاطراتش در ذهنم میرسم به خانه ۶۲متری محله مهراباد... میبینم گذر عمر و سپری شدن شب و روز را؛ پرواز آن کبوتری که بچگی در آسمان و روی تیر برق جلوی در کوچک منزل میدیدم... ظهر ها می آند به بهانه سایه خیلی نگذشت تا عادت کرد به یه سایه...عشق بازی می‌کرد با عروسک پشت پنجره اتاق... او نمی‌دانست کبوتر پشت شیشه جان ندارد..فقط شکل دارد... روزی آنقدر به شیشه پنجره زد اما ناامید نشد... هرروز تکرار.. تا روزی که عروسک را برداشتم... و دیگر آن کبوتر را ندیدم... انگار او هم در پی لیلی خود رفت... از آن روز سال ها می‌گذرد... ایمان کوچک تبدیل شد به ایمانی که سعی کرد حتی دل یک کبوتر را به دست بیاورد اما.......... اف بر دنیا..... @shahidaneh69