AUD-20210921-WA0012.mp3
8.2M
🔖#منبرهای_کوتاه
📚 سلسله جلسات محبت درمانی 14
این مجموعه محبت خدا به بنده ها و محبت انسان ها با تکیه بر آیات و روایات پرداخته است.
فوق العاده زیباست از دست ندید👌..
🎵استاد شجاعی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
آشنایی با تنها بانوی حاضر در عملیات الیبیتالمقدس
🕊🌹🕊
فاطمهسادات نوابصفوی، فرزند شهید سیدمجتبی نوابصفوی از مبارزان جمعیت فدائیان اسلام است که در عملیات آزادسازی خرمشهر در سال ۱۳۶۱ به عنوان تنها بانوی رزمنده، دوشادوش مردان به مبارزه پرداخت.
او در زمان شهادت پدر ۵ سال داشت و به علت مخالفت پدر با رژیم شاه تا این زمان #شناسنامه هم نداشت.
سالها بعد مادرش «منیره سادات» با نام خانوادگی «میرلوحی» برای وی شناسنامه گرفت و او توانست به مدرسه برود.
فاطمهسادات پس از اخذ مدرک دیپلم با پسرعمهی مادرش «سید ابوالحسن فاضل رضوی» ازدواج کرد. و به دلیل مخالفت همسرش با رژیم شاه بود که در همان سالهای اول زندگی متأهلی به روستای «بافتان» از توابع شهرستان زاهدان #تبعید شد.
آنها بعد از ۷ سال زندگی در روستا و آموزش به کودکان روستایی، بر اثر بیماری فاطمهسادات به مالاریا به مشهد آمدند و پس از بهبود به یکی از روستاهای «جهرم» از توابع استان فارس رفتند.
فاطمه بعد از پایان دوران #تبعید، همراه با همسرش به تهران آمد و پس از چندی به دلیل #مخالفت رژیم شاه با ورود آنها به دانشگاه، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور #مهاجرت نمودند و فاطمه مدرک مهندسی کامپیوتر و سید ابوالحسن نیز مدرک مهندسی ماشین آلات صنعتی را اخذ کردد.
آنها در سال ۱۳۵۷ همراه با «امهانی» دختر کوچکشان به ایران بازگشتند، اما مجدداً برای کمک به مردم #لبنان به شهید دکتر مصطفی #چمران پیوستند و فاطمه در کنار شهید چمران در مبارزات #چریکی زیادی شرکت کرد.
۲ سال بعد همسر وی در منطقه کردستان به #شهادت رسید و فاطمه با روحیهی مبارزهطلبی که داشت در کنار رزمندگان انقلاب به مبارزه با رژیم غاصب بعثی پرداخت و در عملیات #آزادسازی_خرمشهر(الیبیتالمقدس) شرکت کرد.
در خاطراتی که از جانباز جنگ تحمیلی، آقای ایرانخواه منتشر شده است در مورد حضور فاطمهسادات در این عملیات چنین آمده است: «خانم فاطمه نواب صفوی، فرزند شهید نواب صفوی، به عنوان #دیدهبان به طرف بهمنشیر رفته بود. او با اطلاعات مؤثر و مفیدی که از موقعیت دشمن میداد، در موفقیت عملیات نقش تعیین کنندهای را ایفا کرد. در آخرین دیدار، او را در حالی دیدم که پیکر شهیدی را با خود حمل میکرد. معلوم شد که از یک عملیات موفق چریکی باز میگردد.»
عکس این بانوی رزمنده در هشتمین جلد از مجموعه کتابهای جنگ تحمیلی که مشتمل بر ۲۸۷ قطعه عکس از روزهای #مقاومت و دورهی اشغال خرمشهر و طی برگزاری عملیات الیبیتالمقدس و آزادسازی شهر و تأثیرات ناشی از حضور دشمن در ایام اشغال، ثبت شده و
در کنار دیگران رزمندگان مرد این عملیات قرار گرفته است.
🕊شادی روح شهدا، بالاخص پدر و همسر شهید این بانوی گرامی حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
_✍_میگفت تو یکی از مناطق درگیری؛
متوجه چهار تا زن که روی زمین نشسته
بودن شدیم
یکی از سوری ها به خیال اینکه انتحاری هستن
رگباری به طرفشون گرفت
که باعث وحشتشون شد
محمودرضا وقتی دید ترسیدن،
رفت جلو به عربی بهشون گفت:
نترسید،
من شیعه علی ابن ابی طالب هستم
و شما در امانید...
#شهید_محمودرضابیضائۍ...🌷🕊
#غدیری_ام
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#اطلاعیه
📣استخدام پلیس ویژه شهر مقدس قم در مقطع درجه داری با مدرک فوق دیپلم
✅فرماندهی انتظامی استان قم به منظور تامین نیروی انسانی خود در سال 1402 در مقطع درجه داری با مدرک تحصیلی فوق دیپلم کلیه رشته ها از بین برادران مومن ؛متعهد و انقلابی طبق شرایط و ضوابط استخدام می نماید.
🔴 آدرس مراجعه استان قم خیابان امام خمینی رحمه الله علیه جنب درمانگاه حضرت زینب سلام الله علیه ساختمان شهید کریمی
📢توجه🌹توجه 📣توجه💐
👈کاروان راهیان نور غرب👉
💝 سفر به سرزمین مجاهدتهای خاموش💝
😭 زیارت شهدای غریب و مظلوم غرب😭
👇❤🌹👇❤🌹👇🌹❤
✅ بازدید از مناطق عملیاتی جنگ تحمیلی و یادمانهای شهدای مبارزه با منافقین،
در شهرهای سنندج، بانه، سردشت، پیرانشهر و مهاباد
✅ تاریخ ۱۱ تیرماه
✅ ۴ روزه
✅ حرکت از قم
✅ با اتوبوس🚍
نفری ۸۰۰ تومان
✅ با خودروی شخصی🚘
نفری ۴۹۶ تومان
⚘هزینه اعلام شده با تخفیف ویژه است😍
✅ ظرفیت محدود میباشد
مهلت ثبت نام تا ۳۰ خرداد
اولویت با ارسال مشخصات و واریز کنندگان است.
✅ جهت ثبت نام:
نام ونام خانوادگی:
نام پدر:
کد ملی:
تاریخ تولد:
شماره همراه زائر:
(وشماره مجازی)
✅ لطفا هرچه معرفت به شهدا داری این پیام را نشر دهید و در ثواب زیارت زائرین شهدا شریک شوید
یاعلی مدد⚘
مشتاقان هرچه سریعتر پیام یا تماس با
شماره:۰۹۱۲۸۵۳۵۰۲۹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#اردویی پایگاه عقیله بنی هاشم سلام الله
#حوزه مقاومت بسیج ام ابیهاسلام الله علیه
#ناحیه امام حسین علیه السلام
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت بیست و هشتم
فصل دوم
بلدچی شانزده ساله (۶)
... دویدم و هنهن کنان گفتم: "سلام حاج آقا!"
جواب سلام را که داد ذوق زده پرسیدم: "مرا که میشناسید حاج آقا! جاده راه خون یادتان که میآید. خوشلفظ هستم که برایم از بلدچی خوب بودن گفتید. یادتون که نرفته؟"
خندید. آغوش باز کرد و بوسه بر پیشانیام زد که گرمیاش را هنوز احساس میکنم.
با این کار با حاج احمد متوسلیان احساس صمیمیت بیشتری کردم. بچههای گردان نگاه میکردند.
گفتم: "حاجآقا! روز آخر در مریوان فرمودید برو و زود برگرد. آمدهام برای عملیات.
گفت: "حتماً! انشاءالله در عملیات بعدی شرکت خواهی کرد. اما بگو ببینم چرا توی این گرما ژاکت زمستانی پوشیدهای؟"
سرم را پایین انداختم و گفتم خوب باید معلوم شود که بچه همدانم.
روز بعد وقتی حبیب از همدان به دوکوهه آمد، رفتم پیشش و گفتم: "برادر مظاهری! در خدمتم. هر کاری که بفرمایید." حبیب گفت: "فعلا منتظر باش! وقتش که شد بهت میگم چه کار کنیم."
دوکوهه حال و هوای عجیبی داشت. تمام پادگان مثل یک مسجد بود. آدم فکر می کرد لحظه لحظه در حال عبادت است. همه چیز؛ نوشته ها، در و دیوار، آدم ها همه تذکر بودند و همه شده بودند اصحاب مراقبه که مبادا عمدا یا سهواً مکروهی از آنها سر بزند.
شبها فانوس تهجد و شب زنده داری روشن بود و روزها مهیای سازماندهی و آموزش برای رزم.
فرماندهان کمتر به چشم میآمدند. بر خلاف قبل از عملیات فتح المبین که آوازه کلاسهای نهج البلاغه فرمانده سپاه همدان حاج محمود شهبازی که حالا قائممقام تیپ شده بود، پیچیده بود، اما حالا خبری از کلاس و اجتماعات گروهی نبود.
همه در تکاپوی رفتن به جایی بودند که نمیدانستیم کجاست یا حداقل من نمی دانستم.
یک روز در محوطه پادگان پشت یک موتور خاموش نشسته بودم و دستم به عادت موتور سواری روی کلاج و ترمز بود. بیخبر از اینکه یک جفت چشم نافذ و خداترس به من دوخته شده است. نزدیک آمد سنش دو برابر من، شاید سی سال با لهجه همدانی در کمال ادب گفت:
"برادر چرا با موتور خاموش بازی می کنی؟"
گفتم: "هیچی همینجوری روی عادت. مگر چه اتفاقی میافتد؟"
گفت: "قرار نیست که حتماً اتفاقی بیفتد. این موتور بیت المال است. شما وقتی با کلاج و ترمزش کار کنید، سیمهایش فرسوده و آسیب پذیرتر میشود. حالا این خودش یک اتفاق هست یا نه؟"
گفتم: "البته همین طور است که شما می فرمایید."
وقتی که رفت از دور و بری ها پرسیدم: "این آقا کی بود؟"
گفتند: "حاج محمود نیکمنظر مسئول واحد تدارکات تیپ محمد رسول الله صلی الله علیه و آله."
او با همه امکاناتی در اختیار داشت به فکر سیم کلاج یک موتور خاموش بود و این از جنس همان درس های عملی بود که هر کسی با زبان نرم به همرزمانش میداد.
◀️ ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷