⭕️ خطر بزرگی که اسلام را تهدید میکند
📌 #امام_خمینی:
💬اگر خدای نخواسته اسلام در ایران #سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند.
💬حفظ اسلام در ایران تکلیفی است که از همه تکالیف بالاتر است.
#انتخابات
#بصیرت
#انتخاب اصلح
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
#مناسبت
#بیست و هشتم اردیبهشت
#سالروز شهادت
#شهید_علی_رضازاده_عسگری
تاریخ تولد:1340/01/01
محل تولد:قم
تاریخ شهادت:1362/02/28
شهر دفن:علی ابن جعفر(علیه السلام)
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
#مناسبت
#بیست و هشتم اردیبهشت
#سالروز شهادت
#سردار_شهید_حاج_محمد_محمودی
تاریخ تولد: 1341
شهر محل تولد: بیرجند
تاریخ شهادت:1365/2/28
محل شهادت:حاج عمران
عملیات: کربلای۲
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب
#عصرهای_کریسکان #خاطرات_امیر_سعیدزاده #رزمنده_کرد_اسیر_در_چنگال
#ضد_انقلاب_کومله
#نویسنده_کیانوش_گلزار_راغب
#فصل_ششم
#قسمت بیست و پنجم
نمیدانم کی بود و چه کاره بود. ولی افسرده و پریشان و کمحرف بود. ناکس کیانوش هم چیزی نمیگفت یا نمیدانست شیلان کیست و چهکاره است ولی دلبستهاش بود.
روز به روز به طرح فرار امیدوارتر میشوم. آمادگی روحی و اعتماد به نفسم را بالا میبرم ولی از نظر جسمی ضعیف شدهام. نمیدانم پاهایم توان فرار دارد یا بین راه متوقف میشوم. طرح فرار را با کیانوش در میان میگذارم. دودل است. اواسط زمستان شیلان خانم از محدودۀ زندان به مکان دیگری رفته بود. کیانوش همچنان منتظر و چشم به راه شیلان است. فکر کنم به خاطر او حاضر نباشد با من فرار کند. سر به سرش میگذارم و میگویم: «دل بکن از این زندانِ شیلان. یا خودش گازت میگیره یا سگاش!»
میخندد و میگوید: «به خدا نمیدونم اون کی بود و چی میخواست. بعضی وقتا برام نون روغنی میآورد.»
با رسیدن بهار، کیانوش از بازگشت شیلان ناامید میشود و موافقتش را برای فرار اعلام میکند. از صبح تا غروب داخل اتاق چهار متری راه میرویم و با نرمش و ورزش سعی میکنیم آمادگی جسمانیمان را بالا ببریم. هر کس میپرسد میخواهی چهکار کنی؟ به شوخی میگویم: «میخوام فرار کنم، کاری، چیزی لازم نداری؟»
این جوری میخواهم قضیه را لوث کرده و اگر توانستیم فرار کنیم داغی به دل کومله بگذاریم. ایمان دارم اگر بتوانیم یک لحظه از چشمشان گم شویم، دیگر نمیتوانند ما را پیدا کنند. سقف توالتهای داخل محوطه را برداشتهاند تا تعمیر کنند.
موقتی نایلونی رویش کشیدهاند تا باران اذیت نکند. سقف توالتها در زمستان چکه میکرد. شش توالت به صورت ردیفی و پشت به رودخانه احداث شدهاند.
بهار است و پیروزیهای رزمندگان اسلام در جبهههای جنوب، کومله را حیرتزده کرده است. قدرت مردمی نظام جمهوری اسلامی برای مردم پدیدار شده و رفتار دیکتاتوری گروهکهای ضد انقلاب، مردم منطقه را رنجانده است. فوج فوج افراد نادم و پشیمان راهی پیوستن به دولت شده و برای تأمین امنیت خود و خانوادهشان مسلح شده و علیه ضد انقلاب میجنگند. ریزش نیروهای کومله آنقدر فراوان شده که روز به روز پایگاههایشان را ازدست میدهند و روستاها را تخلیه میکنند. در مقابل قدرت جمهوری اسلامی، قدر و مقدار ناچیز کومله را میشناسم و تحرکات آنان را مانند وزوز مگس میدانم.
رزمندگان اسلام در جبهههای جنوب حملات گستردهای انجام داده و در حال پیشروی به سوی خرمشهر هستند. کومله سخت آزرده و پریشانخاطر شده است. آنها دریافتهاند اگر جنگ ایران و عراق به پایان برسد، رزمندگان اسلام به سوی کردستان گسیل خواهند داشت و غائله کردستان را به آسانی فیصله خواهند داد.
همه حواس نیروهای کومله به اخبار جنگ و پیروزی خرمشهر است. میدانم ساعت هشت شب، همۀ نیروهای کومله داخل مقر میروند و اخبار پیشرویهای رزمندگان اسلام را دنبال میکنند و وقایع روزانه را تجزیه و تحلیل میکنند. در این ساعت اسرا هم مشغول شنیدن خبرهای خوش پیروزی رزمندگان هستند و توجه چندانی به رفت و آمدها ندارند.
شب رادیو اعلام میکند رزمندگان به نزدیکی خرمشهر رسیدهاند. برنامه فرار را برای فردا شب تعیین میکنم. در زمان فرار لازم است چند نفر همزمان با ما وارد دستشوییها شوند و با رفت و آمد زیاد، محوطه را شلوغ کنند تا نگهبان نتواند آمار ورود و خروج افراد به توالتها را حفظ کند. باید مطمئن شویم کنار توالتی که قصد فرار داریم نیروها و طرفداران کومله حضور نداشته باشند. لازم است دو سه نفر از افراد مورد اعتماد همزمان با ما در توالتهای کناری مستقر شوند تا با سر و صدای ما مشکلی پیش نیاید و بتوانیم با خیالی آسوده از دیوار بالا برویم و داخل رودخانه بپریم. موضوع را با علیرضا امیریفرد درجهدار شیرازی و کاک امین بانهای در میان میگذارم. شجاعانه میپذیرند که همزمان با خروج ما، به داخل توالتهای بغلی بروند و هوای ما را داشته باشند.
برای فردا شب آماده میشوم و با خیالی راحت میخوابم. خواب میبینم لب رودخانۀ پر آب زاب نشسته و به وسعت رودخانه خیره شدهام. روی امواج رودخانه، با خط زیبایی آیات قرآنی نوشته شده و پیرمردی روحانی با لباسی سفید مانند ملائک روبهرویم ظاهر میشود و میگوید: «میخوای از این رودخانه عبور کنی؟»
با احترام میگویم: «بلی میخواهم. ولی شما کی هستید؟»
ـ من خمینی هستم. میخواهی تو را به آن طرف رودخانه ببرم؟
ـ بلی میخواهم!
دستم را گرفته و به آرامی به آن طرف رودخانه پرت میکند. رها و سبکبال داخل جنگل آن طرف رودخانه میافتم. ریشۀ درختان از خاک بیرون زده و با شاخهها درهم تنیده و به شکل آیات قرآنی تزئین شدهاند.
⬅️ ادامه دارد
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
همزمان با تخریب مزار شریف ائمه بقیع علیهم السلام
#مراسم_شبی_با_شهدای_اردیبهشت ماه
#شهیدان؛
#سردار شهید حاج محمد محمودی
#جانباز شهید ابراهیم مشهدی
#پاسدار شهید علی رضا زاده عسگری
#بسیجی شهید سید مرتضی شریفی
#شهید مدافع حرم احمد بیضون
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷
#سخنرانی دکتر ابوالفضل روحی
#مداح حاج حسن اسداللهی
زمان چهارشنبه ۱۴۰۰/۲/۲۹
#بعد از نماز عشاء
حضورتان گرمی بخش محفل شهدایی خواهد بود.
🕌 مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷