✍️شهید حاج قاسم سلیمانی
و سلام بر او که میگفت: «من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگیاش نکرد»؛
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
پنج شنبه این هفته هم طبق روال هر هفته با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای اسلام و انقلاب و شهدای محلمون بویژه
#شهیدگرانقدر مدافع حرم #عبدالصالح_زارع
#ویزیت خانواده های معزز #شهداء#جانبازان#ایثارگران#خادمان مسجد و #فعالین_امر_بمعروف_و_نهی_از_منکر توسط خانم دکتر عاشوری (پزشک و حکیم طب سنتی) انجام گرفت.
همچنین؛
قبول۳۵۰۰#صلوات و #۴جزء قرآن مجید #زیارت_عاشورا به نیت شهید توسط خانواده های ویزیت شده این هفته که ثواب آن هدیه به روح #شهید_مدافع_حرم_عبدالصالح_زارع
می گردد.
1400/12/5
نثار ارواح طیبه#شهداء#امام شهداء#اموات#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼
🍁سلام علیکم🍁
❥◎🌺•❥•═┅•❥•🌸◎❥•
سوره انعام
🌺بسم الله الرحمن الرحیم✨
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «70»
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا مغرورشان كرده است، رها كن و به وسيلهى قرآن پندشان ده تا مبادا به كيفر آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتند، در حالى كه جز خدا هيچ ياور و شفيعى ندارند، و اگر (انسان در آن روز) هرگونه عوضى (براى كيفر) بپردازد از او پذيرفته نمىشود، آنان كسانى هستند كه به سزاى آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتادند براى آنان شرابى از آب سوزان و عذابى دردناك به كيفر كفر شان خواهد بود.
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
✨مهدی جان✨
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
┄✨✼ حدیث هفته 🍃🕌🍃✼✨
امام كاظم عليه السلام می فرمایند:
رَجَبٌ شَهرٌ عَظیمٌ یُضاعِفُ اللّه ُ فیهِ الحَسَناتَ و
یَمحُو فیهِ السَّیِّئاتَ
رجب ماه بزرگی است، خداوند در آن [ پاداش ]
نیکی ها را دو چندان و گناهان را محو می کند
کتاب من لایحضره الفقیه ، ج ۲ ، ص ۹۲
•┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈•
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌷
فرازی از وصیتنامه شهید سیدموسی حسینی(1341-1363)
پدر و مادرم هر چند برای شما فرزند خوبی نبودم و حتی گوشه ای از زحمات شما را جبران نکردم ولی مرا حلال کنید و از خدا برایم طلب مغفرت و آمرزش نمائید.
......... 🇮🇷مناسبتهای هفته🇮🇷 ..........
❄️ اسفند ماه❄️
۷ اسفند سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل مدافع✍
۷ اسفند سالروزدرگذشت علی اکبردهخدا📖
۸ اسفند شهادت امام موسی کاظم علیه السلام [ ٢٥ رجب ]🖤
🌺۱۰ اسفند مبعث رسول اکرم [٢٧ رجب]🌺
🌼تعجیل درامرفرج امام زمان(عج)۱۰صلوات
#جها_تبیین
اگر این سخنرانی فقط یک تصویر می شد؟؟؟
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#پسرک_فلافل_فروش |
#بازار
#قسمت_دهم
مهدی ذوالفقاری (برادر شهید) هادی بعد از دورانی که در فلافل فروشی کار می کرد، با معرفی یکی از دوستانش راهی بازار شد. در حجره یکی از آهن فروشان پامنار کار را آغاز کرد. او در مدت کوتاهی توانایی خود را نشان داد. صاحب کار او از هادی خیلی خوشش آمد. خیلی به او اعتماد پیدا کرد. هنوز مدت کوتاهی نگذشته بود که مسئول کارهای مالی شد. چکها و حسابهای مالی
صاحب کار خودش را وصول می کرد. آنها آن قدر به هادی اعتماد داشتند که چکهای سنگین و مبالغ بالا را در اختیار او قرار می دادند. کار هادی در بازار هر روز از صبح تا عصر ادامه داشت. هادی عصرها، بعد از پایان کار، سوار موتور خودش میشد و با موتور کار می کرد. درآمد خوبی در آن دوران داشت و هزینه زیادی نداشت. دستش توی جیب خودش بود و دیگر به کسی وابستگی مالی نداشت. یادم هست روح پاک هادی در همه
جا خودش را نشان می داد. حتی وقتی با موتور مسافرکشی می کرد. دوستش می گفت: یک بار شاهد بودم که هادی شخصی را با موتور به میدان خراسان آورد. با اینکه با این شخص مبلغ کرایه را طی کرده بود، اما وقتی متوجه شد که او وضع مالی خوبی ندارد نه تنها پولی از او نگرفت، بلکه موجودی داخل جیبش را به این شخص داد! | از همان ایام بود که با درآمد خودش گره از مشکلات بسیاری از دوستان و آشنایان باز کرد. به بسیاری از رفقا قرض داده بود.
بعضی ها پول او را پس می دادند و بعضی ها هم بعد از شهادت هادی. من از هادی چهار سال بزرگتر بودم. وقتی هادی حسابی در بازار جا باز کرد، من در سربازی بودم. دوران خدمت من که تمام شد، هادی مرا به همان مغازه ای برد که خودش کار می کرد. من این گونه وارد بازار آهن شدم. به صاحب کار خودش مرا معرفی کرد و گفت: آقا مهدی برادر من است و در خدمت شما. بعد ادامه داد: مهدی مثل هادی است، همان طور میتوانید اعتماد داشته باشید. من
هم دیگر پیش شما نیستم. باید به سربازی بروم. هادی مرا جای خودش در بازار مشغول کرد. کار را هم به من یاد داد و رفت برای خدمت. مدت خدمت او به خاطر داشتن سابقه بسیجی فعال کم شد. فکر میکنم یک سال در سپاه حفاظت مشغول خدمت بود. از آن دوران تنها خاطره ای که دارم بازداشت هادی بود! | هادی به خاطر درگیری در دوران خدمت با یکی از سربازان یک شب بازداشت شد.
تا اینکه روز بعد فهمیدند حق با هادی بوده و آزاد شد. هادی در آنجا به خاطر امر به معروف با این شخص درگیر شده بود. چند بار به او تذکر داده بود که فلان گناه را انجام ندهد اما بی نتیجه بود. تا اینکه مجبور شد برخورد فیزیکی داشته باشد. بعد از پایان خدمت نیز مدتی در بازار آهن کار کرد. البته فعالیت هادی در بسیج و مسجد زیادتر از قبل شده بود. پیگیری کار برای شهدا و مبارزه با فتنه گران، وقت او را گرفته بود. بعد
هم تصمیم گرفت کار در بازار را رها کند؟ صاحب کار ما خیلی از اخلاق و مرام و صداقت هادی خوشش می آمد. برای همین اصرار داشت به هر قیمتی هادی را پس از پایان خدمت نگه دارد. هادی اما تصمیم خودش را به صورت جدی گرفته بود. قصد داشت به سراغ علم برود. میخواست از فرصت کوتاه عمر در جهت شناخت بهتر خدا بهره ببرد.
⬅️#ادامه_دارد....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷