*✳️ چگونه مهیای محرم شوم⁉️*
*🔻 گفتم: آقا، محرم دارد میآید و من یک ماه برای تبلیغ میروم. سفارشی کنید که آویزهی گوشم کنم. همانجور که وضو میگرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: آسید! سعی کن هر شبانهروزی یک مرتبه برای امام حسین علیه السلام گریه کنی...*
*👤 راوی: آیت الله سیدمحسن خرازی*
*📚 برگرفته از کتاب «ردپای سپید»؛ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت الله بهجت*
*شجره طوبی*
🔴️سفارش چند نکته در باب ورود به ماه #محرم
👇👇
1) زیارت عاشورای هر روز این ماه به هیچ وجه ترک نشود!
2) با ادب وارد شدن در عزاخانه ی سیدالشهدا(ع)
از زیر مجموعه های ادب عبارتند از👇
👈با وضو و با طهارت و با غسل توبه وارد شدن در خیمه ی اباعبدالله(ع)
👈 ما اعتقاد داریم که در روضه ی امام حسین(ع)، حضرات اهلبیت(ع)، از جمله حضرت صدیقه ی طاهره(س) حضور دارند و اقتضای ادب بر این است که در محضر این حضرات، با طهارت وارد شد!
👈 بر استناد برخی روایات و نظرات برخی علما، روضه ی امام حسین(ع) همان حرم ایشان است.پس برای وارد شدن به حرم سیدالشهدا(ع) باید با وضو وارد شد و از در و دیوار آن مکان تبرک گرفت!
👈 آرام قدم برداشتن و با حزن وارد شدن در مکان روضه.
اعتقاد شیعه است که فرش های روضه ی سیدالشهدا(ع)، در اصل بال ملائک است که در زیر پای عزاداران حضرتش پهن شده!
العیاذ باالله، بی ادبی به روضه ی سیدالشهدا(ع) کم توفیقی های بزرگی را به همراه دارد!
حواسمان باشد که ادب کردن، مهمترین شرط است برای تقرب در دستگاه سیدالشهدا(ع)
✅در تاریخ ،نمونه های زیادی ست که به جهت همین ادب کردن، از دوزخ و غضب الهی، از مقربین حضرات معصومین ع شدند!
از جمله: جناب حر ریاحی، علی گندابی، قاسم جیگرکی و...
گر به عزاخانه اش میروی "آهسته" رو
بال ملائک بود فرش عزای حسین ...
👈 نخوابیدن و دراز نکردن پا و باادب نشستن و نخندیدن و حالت بکا داشتن در مکان روضه ی سیدالشهدا(ع)
وقتی ناموس پروردگار(حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها) عزادار است، روا نیست که ما مزاح کنیم!
👈 احترام بسیار زیاد به عزاداران و مهمانان سیدالشهدا(ع).
مبادا کوچکترین نگاه و کوچکترین حرف تلخی به عزاداران سیدالشهدا ع بزنیم که کسی برنجد و موجب خشم و شکستن دل حضرات اهلبیت(ع) میشود !!
👈جدل و نزاع نکردن در زیر خیمه ی اباعبدالله(ع) !!حتی اگر حق با شما بود!!
👈 پوشیدن لباس عزا با طهارت و با وضو
👈 همراه داشتن دستمال اشکی برای شب اول قبر!
این کار، شیوه و سیره ی بسیاری از مراجع بزرگ بوده. از جمله: آیت الله میرزا جواد تبریزی و آیت الله مرعشی نجفی و...
👈 تاجایی که میتوانید در این یک ماه، در حد توان، به دستگاه سیدالشهدا(ع) خدمت کنید.(حتی در حد برداشتن یک سنجاق از زمین)
رفقا، امام حسین(ع) بدهکار کسی نمی ماند و به ما احتیاجی ندارد.بلکه ما نیازمند عنایات آن حضراتیم!
گاهی همان سنجاق برداشتن از روی زمین، موجب شفاعت ما در روز قیامت میشود!
هیچ کاری را در دستگاه سیدالشهدا(ع) کوچک نشمریم.
نمونه ی آن، داستان معروف زن بدکاره ای که یک عمر مشغول گناه بوده. اما بخاطر روشن نگه داشتن آتش غذای تعزیه خوان های سیدالشهدا(ع) مورد شفاعت سیدالشهدا(ع) قرار گرفت!
🔷 نوکری کردن اباعبدالله(ع) یک وظیفه ست!
نه اینکه انتظاری از قبال اون کار داشته باشیم.
👈 نوشیدن کمتر آب و خوردن کمترغذا به احترام این یک ماه
👈 مهمتر از تمام اینها، خواندن نماز اول وقت است که مهمترین سفارش ائمه ی معصومین(ع) و علماست.
در این یک ماه، سعی بر این داشته باشیم نمازمان را اول وقت بخوانیم!
👈 گوش ندادن به موسیقی ،
حفظ حجاب، گناه نکردن، امربمعروف و نهی از منکر و...
👈 سعی در کمتر خندیدن در این یک ماه !( زیرا عزای اشرف اولاد آدم است...)
امام رضا علیه السلام :
چون ماه محرم فرا مى رسيد، كسى پدرم را خندان نمى ديد.
📚 بحار الانوار(ط-بیروت) ج۴۴ ، ص۲۸
در این دهه ،به گونه ای حالت حزن داشته باشیم، که اگر کسی چهره ی مارا دید، بلاتشبیه گمان کند مادر از دست داده ایم!
حال که عزای سیدالشهدا(ع) با مصیبت جوان مادر از دست داده، غیر قابل مقایسه نیست، بلکه به مراتب بالاتر است...
👈 بلاتشبیه در مراسم فاتحه ی کسی، میبینیم که برخی ها سعی میکنند به هربهانه ای که شده،خودشان را جلوی صاحب عزا نشان دهند!
رفقا سعی کنیم به هرنحوی که شده، خودمان را جلوی صاحب عزای این ماه(حضرت بقیه الله الاعظم،روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) نشان دهیم.
!به هر بهانه و به هر نحوی که شده!
(چای ریختن، کفش جفت کردن، بلندبلند گریه کردن و روضه گرم کردن مجلس سیدالشهدا(ع) و...
👈برای روضه ی امام حسین(ع)، مردانه خرج کنیم و زنانه گریه کنیم!
👈حواسمان باشد که دراین ماه، صاحب الزمان عزادار است! ما دیگر با گناهانمان قلب نازنین شان را بیشتر بدرد نیاریم!
👈صدقه دادن هر روز در دهه ی محرم به نیت تسلای قلب حجه ابن الحسن(عج) و سلامتی ایشان فراموش نشود!...
التماس دعا🙏
#کتاب_با_بابا
براساس خاطراتی از
#سردار_شهید_حاج_محمد_طاهری
و فرزندش#مصطفی
#قسمت_شسصتم
#گذر_ایام
يكي از اهالی روستا خانواده يوسفي بودند. پسر این خانواده براي من می گفت: برادري هشت ساله داشتم. مدتي بود که خونریزي بيني داشت. به صورتي که خونریزي او بند نمی آمد. در روستا امکانات پزشکي کم بود و نميشد همیشه او را به کاشمر ببریم. من شنیده بودم برخي اهالي وقتي مريضمي شوند و دسترسي به پزشک ندارند از حاجي طاهري مي خواهند دعا کند! حتي دو سه مورد را دیده بودم. از جمله آقاي علي اصغر صبوري که او هم به دعاي حاجي خوب شده بود. یک روز که خونریزي برادرم شدید شد به منزل پدر حاجي طاهري رفتیم. حاجي در مرخصي بود. خواستم بالاي سر برادرم بیاید. حاجي آمد و مشغول دعا شد و...
من اگر با چشمانم نمیدیدم باور نمی کردم. نزدیک به چهل سال از آن ماجرا گذشته، اما برادر من دیگر مبتلا به خونریزي بيني نشد!! من برادر بزرگتري به نام محمود داشتم که متاسفانه مبتلا به سندرم دان بود. او هم مانند ما عاشق حاجي طاهري بود. هرجا ميرفت از حاجي طاهري حرف مي زد. حاجي هم او را دوست داشت و هر بار
که از جبهه مي آمد چيزي براي محمود مي آورد. روزی که پیکر حاجي را تشييع کردند از من پرسید: حاجي طاهري کجا رفت؟ چرا عکسش روی دیوار است. گفتم او را دفن کردند. دیگر او را نمي بيني. این پسر دوست داشتني که هیچگونه آزاري نداشت، شروع به گریه کرد. بعد رفت به سر مزار حاجي و تا شب گریه کرد.
روز بعد هم کارش همین بود. شب به سختي او را به خانه آوردیم. موقع خواب هم با صداي بلند گریه می کرد. مادرم عصباني شد و او را زد و گفت: دیگه حاجي طاهري نمیاد، بسه
دیگه محمود ساکت شده و از ترس مادرم زیر پتو رفت و آرام گریه می کرد. او آرام به خواب رفت... خوابي براي هميشه. برادردوست داشتني ما با گریه براي حاجي طاهري از دنیا رفت. او را در قبرستان روستا دفن کردیم. فردا شب در عالم خواب پیغام داد که دیدید چي شد؟ من حاجي طاهري رو پیدا کردم. او تمام حرفهایم رو شنیده بود. حاجي هنوز منو دوست داره..
***
عمویم می گفت: زماني که حاج محمد ازدواج کرد، پدرمچندین گوسفند به او هدیه داد. گوسفندان او دوسه سال بعد زیاد شدند اما پس از مدتي یکی یکی کم شدند! بعدها فهمیدم که حاج محمد، یکی یکی گوسفندان خودش را به صورت ناشناس، به خانواده هاي بي سرپرست و فقیر روستا هدیه داده! زماني که بنده به توصیه حاجي به سپاه آمدم، عصرها بیکار بودم و مي خواستم مشغول قالي بافي شوم. حاجي بالحن تندي گفت: قاسم، الان انقلاب شده، من و تو وظیفه داریم هرچه می توانیم خدمت کنیم. اگر وقت خالي داري مطالعه کن و اطلاعات خودت را بالا ببر. اگر فرصت داري بیا و فعاليتهاي انقلابي سپاه را در ساعات خالي پیگیری کن. من هم قبول کردم و مشغول شدم..
روزها از شهادت حاجی گذشت.
حاج محمد در وصیتنامه اش نوشته بود که فرزندانش به دنبال علم و بخصوص دروس حوزوي باشند. الحمدلله هر سه فرزندحاجي در مسیر دین و خدمت به نظام هستند. یکی از فرزندان و یکی از عروس هاي حاجي از مدرسین حوزه علمیه هستند. حاجي الان هفت تا نوه دارد که سه تا پسر هستند و همگي، هم نام پیامبر و پدربزرگشان، محمد نام دارند! او در راه خدا شهید شد، اما یقین داریم در قلوب تمام مسلمانان زنده است. اما ماجرايي در مورد حاجي به یاد دارم که مربوط به زماني است که حضرت امام از دنیا رفت و مقام معظم رهبري سکاندار هدایت کشتي انقلاب شدند، در عالم رویا مشاهده کردم که حضرت آقا با خانواده به روستاي ما آمدند.
خيلي خوشحال شدیم. براي حضرت آقا گوسفند قرباني کردیم و حضرت آقا سر مزار شهید طاهري رفتند. بعد به خانه ما آمدند و جوياي احوالات مادر و خانواده شهید شدند. حضرت آقا همراهان خود را معرفي کردند و گفتند: ایشان والده بنده هستند و ایشان خانواده ما هستند، این دو جوان هم مصطفي و مجتبي، ازفرزندان بنده هستند. ما به خاطر شهید طاهري تا اینجا آمده ایم. ایشان براي اسلام و انقلاب و دفاع مقدس بسیار زحمت کشید و حق زیادي برگردن همه دارد. علاقه داشتیم و وظیفه خود دانستیم که با خانواده ایشان دیدار داشته باشیم. ما با گوشت همان گوسفند براي مهمانان عزیزمان غذا درست کردیم. حضرت آقا سرسفره نشستند و گفتند: ببینید در روستا چه غذاهاي سالمي مصرف مي کنند. اما در شهر به جای گوشت سالم، سوسیس و کالباس و... استفاده مي کنند. آقا پس از زیارت مزار شهدا خداحافظي کردند و رفتند. بعدها شنیدم يكي از رفقاي
حاجي طاهري جزو محافظان رهبري انقلاب است. خوابم را برای ایشان گفتم و سؤال کردم: نام فرزندان رهبري را ميدانيد، آیا مصطفي و مجتبي... بنده خدا تعجب کرد و گفت: واقعا نميدانستي؟ نام پسران بزرگتر حضرت آقای مصطفي و مجتبي است.
⬅️ادامه دارد......
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷