eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ یڪے از هم رزمان شهید دلاور عباس بابایے نقل می ڪند: «هیچ گاه کسی به این زیبایے مرا نڪرده بود و اگر ڪسی به غیر از این روش به من گفته بود اثرے روے من نداشت. ✋ آن موقع، بابایے، فرمانده پایگاه هوایے اصفهان بود. در دوران حڪومت شاه، یڪ روز بعد از ظهر درحالے که مست و لایعقل به طرف خانه مے رفتم ناگهان را مقابل خودم دیدم. پیش خودم گفتم ڪارم تمام است. وقتی به من رسید، نگاه مـ🙂ـهربانانه و معناداری به من ڪرد، ولی حرفے نزد. فرداے آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهے ڪنم، اما شهید ڪلام مرا قطع ڪرد و گفت: برادر عزیز، چیزے نگو❗️ راجع به ڪارے ڪه ڪرده ای، حرفے نزن... اگر حقیقتا از ڪرده خود پشیمان هستے، با خداوند عهد ڪن عملت را اصلاح ڪنے. خدا مے داند از پیش او ڪه آمدم، احساس مے ڪردم از نو متولد شدم». برخورد حڪیمانه و امر به معروف شایسته شهید بابایے با ڪسی ڪه بر اثر نوشیدن شراب، مست شده بود و نیز شرمندگے و تأثیرپذیرے این شخص از رفتار درست شهید بابایے. 🌼اللّهـمـ عجِّلــ لِّولیِّڪــ الفرجـــ🌼 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی : پنجاه و سه پرسیدم: «چی چسبید جریمه؟! مگه جریمه هم خوشحالی داره؟!» گفت: «آره.» و توضیح داد که با اتوبوس از آرامگاه بوعلی خارج میشدم که پلیس آمد و گفت بزن کنار. مسافرهای تهران را پیاده کرده بودم و من بودم و اتوبوس و یک گونی اسلحه که در جعبه بغل بود. اگر پلیس می گرفت، بالای چوبه دار بودم. منتظربودم که بگوید در صندوق بغل را باز کن. کنار صندلی بغل ایستاد و مدارک را خواست و قبض جریمه را نوشت یک جريمه خیلی سنگین. خودم را خونسرد نشان دادم و گفتم چه خطایی از بنده سر زده جناب سروان؟! گفت انگار خیلی عجله داری با اتوبوس توی شهر، چراغ قرمز رو رد کردی، خلاف از این بالاتر؟ قبض جریمه را گرفتم و خیلی خوشحال به راه افتادم. این بهترین جریمه ای بود که آن زمان شده بودم. حسین چند ماه بعد رانندگی اتوبوس را کنار گذاشت. کار او صبح تا شب، فعالیت برای براندازی حکومت شاه بود. پائیز را دوست داشتم و ترکیب متنوع و چشم نواز برگهای زرد و سبز و سرخ روی درختان را. باد لای شاخ و برگ درخت بلند بید جلوی خانه، میپیچیدو درخت را از برگ میتکاند و کف حیاط، از حجم برگها پر می شد. مریض بودم و بی رمق و بی حال، نزدیک ظهر بود که عمه گوهر برای احوال پرسی آمد. دید که سرحال نیستم، آستین بالا زد و برای نهار آش گذاشت. پیازداغ و نعنا را که روی تابه به هم زد، ناخواسته دلم به هم خورد. نخواستم مادر شوهرم را نگران کنم. اما او با نگاه نافذ، به چشمانم خیره شد و گفت: «پروانه جان، مژه هات کنار هم، جفت شده، تو میخوای مادر بشی و من صاحب نوه» 👇👇👇👇
و بغلم کرد و صورتم را بوسید. حس مادرانگی، حس خوبی بود که برای اولین بار تجربه می کردم. حسین هم رسید. صدای سایش پای حسین روی بر گها که آمد، خجالت کشیدم و به اتاقم رفتم. عمه سلام کرده، نکرده خبر را به حسین داد اولش باور نمی کرد. یکه خورد و آمد سراغم و پرسید: «مامان راست میگه؟» گفتم: «عمه گوهر همیشه راست میگه.» هرچقدر رنگ من سفید و شاید زرد بود، صورت حسین از شوق و شعف سرخ و برافروخته شد. و در پوست خود نمی گنجید، گفت: «پروانه، از امروز شما، دو نفرید، باید بیشتر مواظب خودت باشی.» پرسیدم: «درس و دبیرستان چی میشه؟» گفت: «تا وقتی که تونستی، مدرسه برو درست رو بخون.» دبیرستان شاهدخت درس می خواندم و از میان همکلاسیها با خانم مصداقی و زهرا کار بیشتر ارتباط داشتم. برادر زهراکار را ساواکیها دستگیر کرده بودند و خودش هم زمینه انقلابی داشت او از من کتاب می خواست و من از حسين. حسین به غیر از دادن اسلحه به شکل مخفیانه به انقلابیون، کتاب و اعلامیه هم توزیع می کرد. وقتی که موضوع را مطرح کردم، پرسید: «دوستات قابل اعتماد هستن؟» گفتم: «آره، برادر یکیشونو ساواک دستگیر کرده، هردوشون مطمئن هستن.» و برایشان کتابهای شریعتی و مطهری را بردم. چهار ماهه شده بودم و نوزادم در شکمم می جنبید. اما مثل گذشته کار میکردم. مشکل آب آشامیدنی اصلی ترین، درد سر آن روزهای زندگی من بود. هنوز با دلو از چاه آب میکشیدم. وقتی ریسمان را به ته چاه رها میکردم. صدای تالاپی می آمد چین به صورت آب می افتاد و کمتر از یک دقیقه طول میکشید تا دلو، پر از آب شود. ریسمان را، چپ راست با دست بالا می کشیدم. تا دلو به لب چاه برسد، جانم درمی آمد. حسین که می آمد، دعوایم می کرد که «به خاطر بچه ات هم که شده از چاه آب نکش.» و خودش دبه ها را از چاه پر می کرد. یک روز، یکی از همسایه ها، صحنه آب کشیدن با دلو را دید. دلش سوخت و گفت: موتور چاه ما سالمه، هر وقت خواستی بگو، موتور رو روشن کنم و آب بردار، فقط به شوهرت بگو، ۷۰ متر شیلنگ بخره.» موضوع را با حسین در میان گذاشتم، به خاطر سلامتی من و بچه ام پذیرفت. فقط شرط کرد که همسایه، پول آب را حساب کند. ۷۰ متر شیلنگ خرید. حالا شیلنگ داشتیم اما آب از شدت سرما توی شیلنگ یخ میزد و شوهر همسایه شیلنگ را می برد توی حمام زیر شیر آب داغ می گرفت تا یخش باز شود. سرما و برف و کولاک به اوج رسید و من پا به ماه بودم داخل اتاق را با چراغ نفتی علاءالدین گرم می کردم. گاهی فتیله چراغ، کز می کرد و می سوخت. تا سوختگی فتیله را با قیچی بگیرم، اتاق از سرما، زمهریر میشد و شیشه ها از تو یخ میزد. ⬅️ ادامه دارد.... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏برای آنچه اعتقاد دارید ایستادگی کنید حتی اگر بهایش تنها ایستادن باشد. "حاج احمد متوسلیان" 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از سالن مطالعه
KayhanNews759797104121505652137412(original).pdf
15.39M
بسم الله الرحمن الرحیم امروز سه‌شنبه‌ ۲۴ آبان ۱‌۴۰۱ ۲۰ ربیع‌الثانی ۱۴۴۴ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۲ تمام صفحات 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با زمزمه کنیم 🔷اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 🌹 آیات54و55سوره آل عمران 📚 : - تدابیر الهی - معراج حضرت عیسی علیه السلام 🌸 و مکروا و مکر الله و الله خیر الماكرين(54) إذْ قَالَ اللَّهُ يا َعِيسى إِنِّى مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَىَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى يَوْمِ الْقِياَمَةِ ثُمَّ إِلَىَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيَما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ(55) 🍀 ترجمه: و آنها تدبیر خود را به کار بردند و خداوند نیز تدبیر خود را به کار برد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است. (54) هنگامى كه خداوند فرمود: اى عیسى! من تو را (از زمین) برگرفته و به سوى خود بالا مى برم و تو را از كسانى كه كافر شده اند، پاک مى كنم و تا روز قیامت پیروان تو را بر کسانی که کافر شدند برترى خواهم داد. سپس بازگشت شما به سوى من است، پس در آنچه اختلاف مى كردید، میان شما داورى خواهم کرد. (55) 🌷 : مکر در فرهنگ لغت عربی با آنچه که در فرهنگ فارسی امروزی می فهمیم تفاوت بسیار دارد در فارسی امروزی به نقشه های شیطانی و زیان بخش مکر گفته می شود در حالی که در فرهنگ لغت عربی به هر نوع تدبیر و چاره اندیشی مکر می گویند گاهی خوب و گاهی زیان آور است. 🌷 : بهترین تدبیر کنندگان 🌷 : از توفی می آید توفی به معنای دریافت کامل می باشد. 🌷 : تو را بالا می برم 🌷 : تو را پاک می نمایم 🌷 : قرار می دهم 🌷 : از تو پیروی کردند 🌷 : روز قيامت 🌷 : بازگشت شما 🌷 : داوری می کنم 🌷 : اختلاف می کردید 🌸 این آیات در ادامه ماجرای حضرت عیسی علیه السلام می باشد. دشمنان حضرت عیسی علیه السلام که یهودیان بودند می خواستند جلوی دعوت الهی او را بگیرند پس توطئه ی قتل حضرت عیسی علیه السلام را کشیدند حتی برای زندانی کردن و معرفی او جایزه تعیین کردند و مقدمات اعدام او را فراهم کردند اما توطئه آنها را نقش بر آب کرد و او را به بهترین شکل نجات داد. و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین: و آنها تدبیر خود را به کار بردند و خداوند نیز تدبیر خود را به کار برد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است. 🌸 می گویند:مسیح کشته شد و دفن گردید و سپس از میان مردگان برخاست، مدت کوتاهی در زمین بود و بعد به آسمان صعود کرد. اما ما مسلمانان بر اساس می گوییم مسیح علیه السلام هرگز کشته نشد با استناد به آیه 157 سوره نساء اين است كه مسيح عليه السلام هرگز کشته نشد و خداوند او را به آسمان بالا برد. و با توجه به همین آیه54 سوره آل عمران که تدبیر خود را به کار برد تا جان حضرت عیسی علیه السلام حفظ شود و خداوند بهترین تدبیر کننده هاست. 🌸 چه بود؟ إذ قال الله يا عيسى إنى متوفيك و رافعک إلى: هنگامی که خداوند فرمود: ای عیسی من تو را به طور کامل گرفته و به سوی خود بالا می برم. امام باقرعلیه السلام فرمود: حضرت عیسى‌علیه السلام، در شب 21 ماه مبارک رمضان بوده است. واژه متوفیک از توفی می آید بعضی تصور می کنند توفی فقط به معنای مرگ است در حالی که معنای دقیق توفی دریافت کامل چیزی است. وقتی که روح بطور کامل از جسم گرفته می شود به این خاطر به آن توفی می گویند. هنگام معراج هم جسم و هم جان او به طور کامل از زمین گرفته شد پس هرگز او کشته نشد. زیرا مردگان فقط روح آنها به طور کامل گرفته می شود و جسم آنها در زمین می ماند در حالی که عیسی هر دو جسم و روحش با هم و به طور کامل یعنی به صورت زنده به آسمان رفت. 🌸 و سپس می فرماید: و مطهرک من الذین کفرو: و تو را از کسانی که کفر ورزیده اند پاک می کنم. شاید منظور از پاک کردن او یعنی بیرون بردن از آن محیط آلوده باشد. و جاعل الذین اتبعوک فوق الذین کفروا إلى يوم القيامة ثم إلى مرجعكم فأحكم بينكم فيما کنتم فیه تختلفون: و تا روز پیروان تو را بر کسانی که کافر شدند برتری خواهم داد. سپس بازگشت شما به سوی من است، پس در آنچه اختلاف می کردید، میان شما داوری خواهم کرد. 🔹 پيام های آیات54و55سوره آل عمران ✅ پشتیبان پیامبران و اولیای خود است. ✅ بر تدبیر دیگران پیروز است. ✅ براى سایر پیامبران نیز بوده است. ✅ زندگى در میان كفّار، مایه‌ى آلودگى، و دورى از آنها، مایه ی است. ✅ پیشگویى غیبى غلبه ى مسیحیّت بر یهود، از معجزات قرآن است. «جاعل الّذین اتّبعوك فوق الّذین كفروا» ✅ پیروى از رمز پیروزى است. ✅ بازگشت همه به سوى خداست. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا