eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ بشارت رهبری برای دهه هشتادی‌ها... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
💠 امام صادق (عليه السلام) : هرگاه شخصى بگويد : «اَللّهُمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنينَ وَالْمُؤمِناتِ، وَالْمُسلِمينَ وَالْمُسلِماتِ، اَلْأَحياءِ مِنْهُم وجَميعِ الْأَمْواتِ»، خداوند به شمارِ هر انسانى كه درگذشته و هر انسانى كه باقى است ، يك دعا به او برمى گردانَد.✨ 💠 امروز است. اسیران خاک را از صدقات و دعای خیر خود محروم نکنیم که روزی ماهم محتاج صدقات و خیرات زندگان خواهیم بود.✨ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
۱۲ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت هفتادم فصل ششم برادران خوش‌زخم (۸) دو سه روز بعد از پاسگاه به عقب برگشتم سر ظهر بود رضا نوروزی کنار سنگر فرماندهی خود، روی ارتفاع میان تنگ نشسته بود نماز ظهر شد بیرون از سنگر روی خاک ایستاد و اذان گفت برخاست تنها بود یواشکی پشت سرش ایستادم نماز ظهر و عصر را به او اقتدا کردم با طمانینه و آرامش عجیبی نماز می‌خواند بعد از نماز آرام نجوا کرد: "السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ..." سپس به سجده افتاد صورتش خیس و خاکی بود سر چرخاند وقتی دید پشت سرش نشسته‌ام گفت: "برو نمازت را اعاده کن" سرم پایین بود بلند شد داشتم ذکر تسبیحات می‌گفتم هفت‌هشت متر دور شد دوباره چرخید و به من نگاه کرد نگاهی معنی دار من هم به او خیره شدم در سیمای او یک لحظه حبیب را دیدم نیم خیز شدم که به سمت او بروم و در آغوشش بگیرم زوزه خفیف خمپاره‌ی ۶۰ رشته افکارم را گسست خمپاره کنار رضا به زمین خورد با صورت روی خاک افتاد دویدم به سمتش و صورتش را چرخاندم غرق خون بود سرش را روی زانو گرفتم تمام دست و زانویم در خون نشست یکباره مثل آسمان ابری ترکیدم؛ "رضا... رضا جان... رضا..." خاموش بود همان لحظه اول پر کشیده بود با صدای من مجید بهرامجی، محمد ترکمان و حسن ترک از سنگرهای شان بیرون دویدند رضا هم چنان غرق در خون بود سعید اسلامیان که قبلاً مسئول محور بود فرمانده گردان شد اسلامیان مثل یک کوه استوار و با صلابت بود با آمدن او گردان کمیل جان تازه‌ای گرفت. از من پرسید: "تا کجا را شناسایی کرده‌اید؟" گفتم: "از مواضع خودمان تا ۵۰۰ جلوتر نرفته‌ایم." یک موتور تریل به من داد عجیب عشق موتور داشتم گفت: "برو با اطلاعات تیپ هماهنگ کن! از امشب از سمت تپه گروهان یکم، شناسایی را شروع می‌کنیم" همان شب با او و حسن ترک از سمت تپه‌ای که گروهان علی چیت ساز مستقر بود به سمت عراقی‌ها روانه شدیم از میدان مینی که حدفاصل ما و عراقی‌ها بود گذشتیم رسیدیم به یک تپه که بالای آن هشت سنگر قرار داشت و زیر آن یک صخره تیز که مثل غاری زیر تپه را خالی کرده بود صخره زیر پای عراقی ها بود اما در دید و تیر آنها نبود اسلامیان گفت: "برادر خوش‌لفظ! اینجا را به خاطر بسپار! برایش برنامه دارم" شب دوم، سوم و چهارم، هر شب مسیری بیشتر از قبل می‌رفتیم تا جایی که به زمین صافی می‌رسید از آنجا نخلستان‌های جلوی شهر مندلی عراق آغاز می‌شد شبها که از شناسایی برمی‌گشتیم، دور نقشه حلقه می‌زدیم سعید اسلامیان راهکارهای احتمالی برای عملیات را ترسیم می‌کرد این بحث‌ها هرشب ادامه داشت اما از عملیات خبری نبود یک روز سعید اسلامیان گفت: "خوش‌لفظ! آن صخره را که به خاطر داری؟" گفتم: :بله! دقیقاً!" گفت: "از امروز یک قناسه دوربین‌دار بردار و برو زیر صخره. جاده تدارکات عراقی‌ها را ناامن کن. یادت باشد! که فقط از زیر صخره! جلوتر نرو! تا می توانی ماشین بزن! فقط جایت لو نرود."... ◀️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
دعای فرج آقا امام زمان (عج) فراموش نشود. التماس دعا 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا