🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_194
🌷 #آیه_177_سوره_بقره_بخش2
🌸 لَيْسَ الْبِرُّ أَنْ تُوَّلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالْنَّبِيِّينَ وَ ءَاتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبَى وَالْيَتَامى وَالْمَساَكِينَ وَ ابْنَ الْسَّبِيلِ وَالْسَّآئِلِينَ وَفِى الْرِّقَابِ وَأَقَامَ الْصَّلَوةَ وَ ءَاتَى الْزَّكَوةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَهَدُواْ وَالْصَّابِرِينَ فِى الْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
🍀 ترجمه:نیكى تنها این نیست كه روى خود را به سوى مشرق یا مغرب بگردانید،بلكه نیکوکار آن است كه به خدا و روز قیامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با علاقه اى كه به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه ماندگان و نیازمندان و در (راه آزادى) بردگان بدهد، و نماز را برپاى دارد و زكات را بپردازد، و آنان كه وقتی پیمان بندند، به عهد خود وفا كنند و آنان كه در (برابر) سختى ها، محرومیت ها، بیمارى ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى دهند، این ها كسانى هستند كه راست گفتند و اینان همان پرهیزكارانند.
🔹 پيام های آیه 177سوره بقره 🔹
✅ به جاى محتواى دین، به سراغ ظاهر نرویم و از اهداف اصلى باز نمانیم. «لیس البرّ... ولكن البرّ»
✅ یكى از وظایف انبیا وكتب آسمانى، تغییر فرهنگ مردم است. «لیس البرّ... و لكن البر»
✅ ایمان، مقدّم بر عمل است. «من آمن باللَّه... آتى المال»
✅ ایمان به همه انبیا و ملائكه لازم است. «آمن باللَّه... والملائكة والكتاب والنبیّین»
✅ ارتباط با خدا در كنار ارتباط با مردم و تعاون اجتماعى در حوادث و گرفتارى ها مطرح است. «آمن باللَّه و الیوم الاخر... وآتى المال على حبه»
✅ تمام كارهاى نیک در سایه ایمان به خدا شكل مى گیرد. «آمن باللّه... آتى المال»
✅ هدف اسلام از انفاق، تنها سیر كردن گرسنگان نیست، بلكه دل كندن صاحب مال از مال نیز هست. «على حبّه»
✅ نیكوكاران، مال و دارایى خود را با رغبت و علاقه در راه خدا انفاق مى كنند. «آتى المال على حبّه»
✅ با دست خود به فقرا و یتیمان و بستگان انفاق كنید. «آتى المال على حبّه»
✅ در انفاق، بستگان نیازمند بر سایر گروههاى مستمند، اولویّت دارند. «ذوى القربى و الیتامى...»
✅ سائل را ردّ نكنید، گرچه فقیر، مسكین، در راه مانده و فامیل نباشد. كلمه ى «السائلین» به صورت مستقل مطرح شده است. «والمساكین و... السائلین»
✅ ایمان ونماز و زكات، بدون شركت در جهاد كامل نمى شود. «وحین البأس... اولئك الّذین صدقوا»
✅ مدّعیان ایمان بسیارند، ولى مؤمنان واقعى كه به تمام محتواى دین عمل كنند، گروهى اندك هستند. «اولئك الّذین صدقوا»
✅ نشانه ى صداقت، عمل به وظایف دینى وتعهّدات اجتماعى است. «اولئك الّذین صدقوا»
✅ متّقى كسى است كه عملش، عقایدش را تأیید كند. «آتى المال... اولئك الّذین صدقوا اولئك هم المتقون»
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
نگاه کنید!☝️
✅چقدر آرام کنارهم خوابیده اند.
همه آنان روزی مثل یک شیر درکنارهم می جنگیدند
حالا این مائیم ویاد آنان که روشنی بخش مسیرزندگی مان است😔
ســــلام✋
#صبحتان_شهـ🌹ــــدایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
❤️شهید «مرتضی جاویدی» معروف به «اشلو» تنها فرماندهی که امام خمینی پیشانیاش را بوسید،
شهید «مرتضی جاویدی»
متولد : 1337
محل تولد : روستای جلیان شهرستان فسا استان فارس
سال ازدواج : 1360
تعداد فرزندان : دو دختر
آخرین عملیات : کربلای 5
محل شهادت :شلمچه65/11/8
«مرتضی جاویدی» بین عراقیها معروف شده بود به اشلو!
از بس که خودش را به سنگرهایشان میرسانده و به عربی باهاشان صحبت میکرده و میگفته:
«اشلونک؟» یعنی حالت چطوره؟! داخل کیفش یک دست لباس نظامی عراقی بود. پر از جای ترکش و خون خشک!
«این به چه درد تو می خورد، نجس است.»
گفت:
«من با این لباس، کارهای بزرگ انجام میدهم.»
عکسی را نشان داد که با لباس و کلاه عراقی در یک جیپ غنیمتی نشسته بود.
تعریف می کرد:
«من با همین لباس چند بار به داخل عراقیها رفتم و با آنها نان و ماست خوردم! با این جیپ هم با بچهها در منطقه گشت میزنیم. این جیپ را هم از خودشان گرفتم!»
بعد که میرفته، میفهمیدهاند از نیروهای ایرانی بوده و خودش را عراقی جا زده که از آنها اطلاعات منطقه را بگیرد.
از طرف ستاد فرماندهی جنگ عراق برای سرش جایزه گذاشته بودند.
آنها هر چند وقت یکبار در رادیوشان بلوف میزدند که «اشلو» را کشتهایم. اشلو مخفف «ان شی لونک» بود، به معنی حال و روزت چطور است؟
400 نفر بودند که تپه «بردزرد» را فتح کردند. کار سختی نبود، اسیر هم گرفتند اما سختی کار تازه بعد از مستقر شدن گردان فجر روی تپه شروع شد.
عراق نمیخواست تپه را از دست بدهد، اما بچههای گردان فجر مقاومت کردند، آن هم بدون آب و غذا. چهار الی پنج روز مقاومت کردند تا نیروی کمکی رسید و تپه حفظ شد.
اما دیگر خبری از گردان فجر نبود؛ گردان شده بود گروهان و کمکم گروهان هم شده بود دسته؛ آخر از 400 نفر فقط 18نفر مانده بودند
آنقدر شهید زیاد شده بود، که میگفتند تعداد اسرای عراقی از تعداد رزمندههای ایرانی بیشتر شده است!
گردان رفته بود و دسته برگشته بود، بله باورش سخته اما مرتضی جاویدی درعملیاتی سخت و طاقت فرسا به نام والفجر2، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش در محاصرهی دشمن مقاومت جانانهای کرد.
در حالی که 4 شب و 3 روز در 40 کیلومتری خاک عراق با دشمن درگیر بودند، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب عقب نشینی میدهد، او پشت بیسیم میگوید که قصه احد در تاریخ برای بار دیگر تکرار نخواهد شد و ما تنگه را ترک نمیکنیم، به همین علت او را به عنوان سردار احد هم می شناسند.
بعد از عملیات والفجر ۲ فرماندهان جنگ به محضر امام خمینی میروند.
محسن رضایی و صیادشیرازی گزارشی از عملیات میدهند و به رشادت و قابلیت مرتضی جاویدی و نیروهایش اشاره میکنند.
امام خمینی با شنیدن سخنان صیاد از جا برمیخیزد و تمام قد میایستد و شهید جاویدی را در بغل میگیرد.
همه نگاهها به امام بود و لبهایی که بر پیشانی مرتضی مینشیند و مرتضی در حالی که اشک میریخته است، شروع به بوسیدن دست و بازو و صورت امام میکند.
در یک عملیات شهید مرتضی، شهید حاج قاسم سلیمانی و نیروهایش که در محاصره نیروی عراقی بودند نجات می دهد از فرماندهی کل دستور می رسد که گردان حاج قاسم سلیمانی در حال اسارت و محاصره شدید نیروهای عراقی هستند و دستور می رسد نیروی زبده و شجاع گردان فجر به فرماندهی جوان فسایی شهید مرتضی جاویدی عملیات نجات را انجام دهد که در ناباوری گردان فجر حاج قاسم و نیروهایش را از اسارت و محاصره عراقی ها آزاد می کند که فرماندهان جبهه از این عمل گردان تکاور فجر مبهوت می شوند حاج قاسم سلیمانی همیشه از شهید مرتضی جاویدی یاد می کرد و خوش فکری و شجاعت او را می ستود.
به عنوان حسن ختام از دستنوشته های شهید جاویدی برای شما مینویسم:
🌹(( نمیدانم من چکار کردهام که شهید نمیشوم
شاید قلبم سیاه است. خدارحمت کند حاج مجیده ستوده را ،
وقتی باهم صحبت میکردیم میگفتیم اگر جنگ تمام شود ما زنده باشیم چکار کنیم ؟
واقعا نمی شود زندگی کرد و به صورت خانواده های شهدا نگاه کرد...
واین جاست که ما و جاماندگان از قافله نور باید بگوییم
خوشابه حال آنان که با شهادت رفتنند.))
«ادای احترام
شهید صیاد شیرازی* به اشلو»
شهیدصیاد شیرازی* در یکی از سفرهایش به شیراز، سراغ مزار مرتضی* را میگیرد.
تا میرسد به شهر
فسا*
بعد روستای جلیان. همراهان صیاد میگویند از فاصلهی 50 متری مزار، از ماشین پیاده میشود.
لباسش را مرتب میکند و با احترام کامل نظامی با قدم آهسته به سمت مزار میرود و آنجا دست راست را به گوشهی کلاه نظامی میچسباند و فاتحه میخواند و هرچه بچههای سپاه فسا که از حضورش خبردار شده بودند از او میخواهند ناهار را آنجا بماند، میگوید من در ماموریتم و فقط به احترام مردی که امام به پیشانیاش بوسه زد، به اینجا آمدهام و باید بروم.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
❇️شهید مدافع حرمی که در تابوت خود، سینه زد و اشک ریخت!
🟣شهید #محمدرضا_حسینی_مقدم
💚جانباز شهید سیدهادی هاشمی نقل میکند: توی بینالحرمین، یک گروه ایرانی مجلس عزاداری برای سیدالشهداء علیهالسلام گرفته بودند و در کنار پیکر شهید مدافعحرم محمدرضا حسینی مقدم، خیلی خوب مراسمی شد. ما هم یک گوشهای ایستاده بودیم که یهو یک نفر دواندوان اومد و گفت شهیدتون داره سینه میزنه انگار! تکون میخوره!
💜نفهمیدم چی شد! فقط به سمت پیکر دویدم! پای تابوت شهید غُلغُله شده بود؛ عراقیها داشتند به سر و سینه میزدند و با فریاد، ذکر میگفتند؛ یه عده میخواستند تابوت رو باز کنند! روی حساب عشقی که به حاجی داشتم، تصمیم گرفتیم دوباره حاجی رو به بیمارستان برگردونیم تا پزشک معاینه کند.
💚آخه با شناختی که از حاجی و خاطراتی که از جبهه داشتم، اصلاً برای من بعید نبود اگر هم زنده شده باشه! دکتر معاینه کرد و نتیجه رو گفت! وا رفتم! دلم ترکید! شکست! نمیدونم حالم چطور شد! فقط دلم خواست که کنار حاجی، دراز کشیده بودم. بهش غبطه میخوردم.
💜دکتر گفت: پیکر، بیجان هست اما گوشهی چشمش نمشوره دارد؛ انگار تازگی گریه کرده بوده! رفتم کاور رو باز کنم ببینم؛ نمِ اشکی که روی صورت حاجی در گوشهی چشمش مونده بود رو دیدم.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفارش اباعبدالله الحسین علیه السلام.:⬆️
برای کسانی که عکس شهدا را به در و دیوار می زنند، قبر شهدا را می شویند، قاب عکس کهنه شهدا را با قاب عکس جدید عوض می کنند،
یادواره شهدا می گیرند،
به خانواده های شهدا سر کشی می کنند،
شهدا را یاد می کنند و راه شان را ادامه می دهند و ...🌹🌹💔
این عکس از لحظه به اسارت در آمدن قهرمان چزابه است .
شهید *ماشاءالله پیل افکن* ، در ادامه عملیات چزابه ، شش شبانه روز در مقابل و پشت جبهه دشمن بدون وقفه برای نجات تیپ ۷۷خراسان از محاصره، با دشمنان جنگید و آنقدر از مهمات ذخیره و دپو شده دشمن استفاده کرد تا مهمات آن محدوده به پایان رسید، آنگاه با لب تشنه و بدن خسته و گرسنه، و چشم ترکش خورده ایی که ۶ شبانه روز نخوابیده، در محاصره دشمن قرار گرفت و تنهایی به اسارت دشمن در آمد .
اين قهرمان نا شناخته به تنهایی دو شبانه روز گردانهای زرهی و پیاده دشمن را زمین گیر کرد تا تیپ مشهد از محاصره، رهایی یابد.
دشمنان شکست خورده، خشم خود را، با شکنجههای متعدد، از جمله بریدن دو دست توان مندش از بازو، و بیرون آوردن دو چشم او، و شکستن دندان هایش، و پوست کندن سر و جمجمه اش و همچنین محاسن شریفش با پوست و گوشت صورتش، و با نشاندن صدها گلوله در پیکر پاکش، اینگونه از او انتقام گرفتند
و چه عاشقانه به ديدار حق شتافت🌹🌹
از روستای اسپاهیکلاه دابو شهرستان آمل میباشد .
یاد و نامش گرامی
شادی روحش #صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷