من و تو کار نکنیم؛
منوتو کار میکنه❌
#آتش_به_اختیار
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
نخبگی فقط نخبگیِ ذهنی
و نخبگیِ فکری نیست،
کسی که تعلقی دارد که
آماده ی شهادت است، نخبه است
نخبگی به میزانِ فداکاری برای دین است..
• استاد میرباقری •
#لبیک_یا_خامنه_ای
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
پاتو از روی آیات الهی بردار!.mp3
13.14M
#تلنگری
یه جوری میگن انقلاب اسلامی زمینه ساز ظهوره انگار خدا درباره انقلاب وحی نازل کرده، اصلا چه سند معتبری برای این انقلاب وجود داره؟
کی گفته ولی فقیه نایب امام زمانه؟ این حرفا رو از خودشون درآوردن که مردم رو فریب بدن
من عاشق امام زمانم ولی این چیزا رو قبول ندارم.💥
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
#دانلود_ویژه 👌👌👌
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
📸 حجله شهید سید روح الله عجمیان
🔸خواهرش با ناله میگفت:
- اسمش رو گذاشتیم روح الله و در راه رهبر و روح الله شهید شد.
🔹امام خمینی: و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و استضعاف را چشیده باشند.
همین تصویر این حجله و این خانه، خیلی حرفها برای گفتن دارند!
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهها!
میآیید باهم عکس یادگاری بگیریم؟
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#خداحافظ_سالار
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
#قسمت : چهل و هفتم
پدر سکوت می کرد و من از این سکوت خوشحال میشدم. حيا می کردم که نظرم را بگویم، فقط خواستگارها را بی محل می کردم و مامان خودش میفهمید که نظر من فقط حسین است. البته این علاقه دو طرفه بود. این موضوع را بعدها از زبان حسین شنیدم." کلاس سوم راهنمایی بودم که با مامان به حمام خیابان شهناز رفتیم. برای مامان کیسه می کشیدم که ناگهان حس کردم چیزی مثل روشوره سفیدآب زیر کیسه گیر کرد. ولی سفیدآب نبود، دو تا غده سربسته بود که خیلی ناراحتم کرد. به خانه برگشتم. حال عمومی مامانم خوب نبود، مرتب بیحال میشد. به دایی حسین در تهران اطلاع دادیم، دایی پرفسور شمس را که جراح معروفی بود با خودش به همدان آورد. پرفسورشمس معاینه کرد به دایی آهسته چیزی گفت و رفت.
نمیدانم چه حرفی بینشان ردوبدل شد اما مامان فهمید.گریه اش گرفت
گفت: «داداش بگو که شیر پنجه"
گرفتم. دیدی به درد بی درمان دچار شدم؟ دیدی؟»
دایی به تهران برگشت آقام همچنان در سفر بود. حسین که دستمان را می گرفت. تازه از خدمت آمده بود و در
گمرک تهران به عنوان انبارداری سه شیفته کار می کرد، مامانم دل گرفته و تنها، برای خانم ها از مریضی اش تعریف کرده بود. گفته بودند: «برو تهران. همدان دوا و دکتر درست و حسابی نداره.» چند روز بعد دایی حسین از تهران خبر داد که پرفسور شمس گفته: «خانم بیاد عملش کنم.» مامان داشت آماده رفتن میشد که آقام از سفر رسید. تو سرش زد. مامان را خیلی دوست داشت و چون خواست، هم به خودش، هم به او دلداری بدهد، گفت: «ناراحت نباش،
👇
هرچقدر خرج عمل و دوا بشه، میدم. فقط غصه نخور. به خدا توکل کن.» آقام با اینکه راننده بیابان بود و شش کلاس بیشتر درس نخوانده بود، فهم بالایی داشت تمام سختی هایی که در سفر
می کشید. به خاطر مامان و ما بود. مامان را برداشت و برد پیش پرفسور شمس. همان وقت، حسین هم خبردار شد و چون دایی حسین برای جنگ به ظفار" رفته بود، همه کارهای مادرم به دوش حسین افتاد. مامان را عمل کردند و شیمی درمانی شروع شد. من به خاطر درس و مدرسه نمی توانستم به تهران بروم. اما تمام حواسم به مامان بود. البته دایی حسین قبل از رفتن به مأموریت خارج از کشور به حسین گفته بود، من تا ۱۲ روز دیگر برمی گردم و آبجی را میبرم مشهد برای زیارت.
دکتر شمس هم بعد از عمل و شیمی درمانی به پدرم گفته بود: «عمل خانم شما خوب جواب داد. تضمین می کنم تا ۲۰ سال دیگه راحت زندگی کنه.»
با شنیدن این خبر آقام خوشحال و ذوق زده رفت و یکدست النگوی۶ تایی به عنوان هدیه برای مامان خرید و داشت همه چیز خوب پیش می رفت که خبر رسید، دایی در مأموریت کشور عمان، فوت کرده است. عده ای می گفتند: «توی ماشین بوده، تصادف کرده.» عده ای هم می گفتند: هواپیماشون رو زدن.» قرارشد خبر مرگ دایی را به مامان ندهند چرا که شنیدن خبر مرگ دایی حسین برای مامان یک جور مردن بود. خیلی به دایی علاقه داشت. ما که کوچک بودیم، برایمان گفته بود «دایی شما، عزیز دردونه خونواده بود، پدربزرگ و مادربزرگ تا ۷ سالگی موهای سرش رو کوتاه نکردن، تا به کربلا بردن و به وزن موهاش طلا دادن.»
⬅️ ادامه دارد....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷