eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
328 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
سی و یکمین شهید محلمون که توسط گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق خدمت خانواده معزز شان رسیدیم ؛ 🌷 سرباز شهید یدالله شاکری 🌷 همزمان با نهضت امام خمینی (ره) علیه رژیم ستمگر پهلوی سال ۱۳۴۲ در روستای درویشان از توابع استان مرکزی دیده به جهان گشود . پدر و مادر که تازه فرزند پسرکوچکشان را از دست داده بودند نام و شناسنامه او را برای نوزاد تازه متولد شده گذاشتند و این چنین نوزاد "یداله " نام گرفت . دوران کودکی را در روستا سپری کرد و تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی ادامه داد. او بعنوان بهترین شاگرد مدرسه معرفی شده بود ! اما برای تامین معاش خانواده راهی تهران شد تا در کفاشی برادر شاگردی کند و کمک خرجی هم به خانواده برساند در آن زمان پدر با اهل و عیالش به قم مهاجرت کرده بود . یداله که اکنون جوانی رشید و بلند قد شده بود هر از چندگاهی از تهران به قم می آمد و با خانواده دیداری تازه میکرد . همین که به سن 18 سالگي رسید برگه ي اعزام به خدمت گرفت و داوطلبانه عازم سربازي شد ! دوره ي آموزشي را در فيروزكوه به پايان رساند . با مرخصی که گرفته بود برای عید دیدنی و دیدار دوباره با خانواده سری به قم زد . تقریبا اوایل فروردین سال ۱۳۶۵ بود . حدود ۱۳ روز ماند و این آخرین دیدار خانواده با "یداله" بود . پس از آن به دهلران منتقل شد. چندي بعد در تاريخ بيست و پنجم فروردين ماه ۱۳۶۵ در منطقه زبيدات در سن 23 سالگي به آسمان بي كران شهادت بال گشود و سالها پدر و مادر را چشم انتظار گذاشت تا شاید خبری از او برسد تا اینکه در سال ۱۳۸۴ نام او را در ليست كاروان شهداي گمنام و جاويدالاثر اعلام كردند و جهت رفع دلتنگی های خانواده در گلزار شهدای" علی بن جعفر علیه السلام "مزاری خالی در نظر گرفته شد تا شاید بیقراری های دل مادر، خواهران و برادرانش آرام گیرد . ✅ خصوصیات شهید ؛ اهل نماز اول وقت بود . به خواندن دعا و توسل به اهل بیت" علیه السلام " و نماز جمعه توجه ویژه داشت . بسیار مهربان و خوش اخلاق بود . به پدر و مادر و بزرگ و کوچک احترام می گذاشت . خیلی شوخ طبع و اهل مزاح بودند . ✍ خاطره ای از زبان خواهر شهید ؛ هر هفته که از تهران به قم می آمد تا به خانواده سر بزند با وجود خستگی راه اولین کاری که میکرد از پدر و مادر اجازه می گرفت و به زیارت حضرت معصومه علیها سلام و مسجد مقدس جمکران میرفت و بعد از دعای کمیل به خانه برمی گشت . ✍ دومین خاطره ؛ شهید هروقت از تهران به خانه برمی گشت من و خواهرانم را دور هم جمع میکرد و از حقوقی که میگرفت پول تو جیبی بهمون میداد و می گفت: که یک خانم باید همیشه توی کیفش پول باشه تا بتونه برای خودش خرید کنه ! 📝 توصیه شهید به خواهر و برادرانش؛ شهید همیشه توصیه به شرکت در نماز جمعه میکرد . سفارش میکرد که پشتیبان ولایت فقیه باشید و از اسلام دفاع کنید تا ان شاء الله امام زمان" عج" ظهور کند . با مهربانی و شوخ طبعی به خواهرانش سفارش میکرد که حجابتان را رعایت کنید و نمازهایتان را اول وقت بخوانید . ⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات ⚘
طبق روال هر هفته دوشنبه و چهارشنبه ها ، دیدار امشب گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق از خانواده معزز؛ 🌷 جانباز شهید ابراهیم مشهدی🌷 ⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات ⚘ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
دیدار دوم امشب" دوشنبه " گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق ، از خانواده معزز؛ 🌷طلبه شهید سعیداله عابدینی🌷 ⚘شهداء را با ذکر صلواتی یاد کنید⚘ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
سومین دیدار امشب دوشنبه ، گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق متشکل ازاعضای محترم امنا . نمازگزاران و جوانان و نوجوانان و بسیجیان از خانواده معزز ؛ 🌷 شهید سید حسن مقیمی🌷 ⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
حضور پرشور و فعال بانوان محله مسجد حضرت زینب علیها سلام در مشایعت گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق در دیدار از خانواده های معظم شهداء . ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق . قدر دان حضور شما بانوان محله در مشایعت از دیدار خانواده های معزز شهداست . ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
سی و دومین شهید محله زینبیه که توسط گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق (شهداء و ایثارگران مسجد حضرت زینب علیها سلام) خدمت خانواده معززشان رسیدیم 🌷 بسیجی شهید علی اکبر ابهری🌷 شهید علی اکبر سال ۱۳۵۰ در شهر همدان دیده به جهان گشود . دوران کودکی و نوجوانی را با آغاز پیروزیهای انقلاب اسلامی سپری کرد و تحصیلاتش را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد اما شور و شوق حضور در جبهه های حق علیه باطل سبب شده بود تا از تحصیل دست بکشد و به هر شکل ممکن پدر و مادر را راضی به حضور در جبهه کند . که موفق هم شد ! چون قد بلند و رشیدی داشت توانست بعنوان نیروی بسیجی برگه ی اعزام بگیرد و در جنگ حضور پیدا کند . باوجود سن کمی ( ۱۵ سال) که داشت مردانه با دشمن بعثی جنگید تا اینکه در تاریخ ۱۳۶۵/۵/۱۱ عملیات کربلای۵ ، منطقه شلمچه بر اثر اصابت تیر به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش پس از تشیع بر روی دستان مردم فهیم شهر مقدس قم در گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام به خاک سپرده شد . ✅ خصوصیات اخلاقی شهید؛ توجه خاص و ویژه به نماز اول وقت بخصوص شرکت در نماز جماعت و جمعه داشت . با خانواده و دوستان بسیار گرم و صمیمی بود خوش خلقی او زبانزد همه بود . از غیبت کردن بیزار بود و اجازه نمیداد کسی در حضور او غیبت کند . در حد توانش دستگیر فقرا و نیازمندان بود . ✍ خاطره ای از زبان خواهر شهید؛ از حقوقی که گرفته بود مقداری را پس انداز میکرد ! ازش پرسیدم پولها را برای چه پس انداز می کنی ! گفت: میخواهم قبل از آنکه شهید شوم به پابوسی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بروم ! و با همان پولها راهی مشهد مقدس و به زیارت امام رضا علیه السلام رفت . گویی به یقین رسیده بود که بایستی برات شهادت را از آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام بگیرد و چه زود دعایش را مستجاب و حاجتش را داد . 📜 فرازهایی از وصیت نامه شهید؛ به پدر و مادر و خواهران و برادرانم توصیه می کنم که هیچگاه نماز اول وقت را ترک نکنید و خدا را از یاد مبرید . به فکر مستمندان و فقرا باشید و به اسلام خدمت کنید . به برادرانم سفارش می کنم که کنار هم و یَدِ واحدِ باشند و از هم جدا نشوند و به نماز توجه ویژه کنند . در عزای من گریه نکنید ، بلکه برای سید الشهداء و یاران با وفایش و آن بانوی شکسته پهلو گریه کنید . بر مصیبت ها صبوری کنید همچون حضرت زینب کبری علیها سلام . گریه هایتان برای ترس از خدا باشد و مصائب اهل بیت علیه السلام . هیچگاه پشت ولایت فقیه را خالی نکنید . ⚘روحش شاد ویادش گرامی ⚘ ⚘ نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘
درگذشت مادر بزرگوار شهیدان محمد علی و غلامعلی رحیمی را خدمت اهالی محله مسجد حضرت زینب علیها سلام و خانواده معزز شهیدان تسلیت عرض می نمائیم . مراسم تشیع چهارشنبه . گلزار شهدای علی بن جعفر علیها سلام . شادی روح این بانوی صبور صلوات .
مراسم خاکسپاری عزیز از دست رفته مادر بزرگوار و صبور شهیدان غلامعلی و محمدعلی رحیمی چهارشنبه ساعت ۱۴ از مسجد باغ پنبه کوچه ۱۸ عماریاسر به سمت گلزار شهداء شادی روح مادر شهیدان و همه شهداء صلوات
سی و سومین شهید محلمون که توسط گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق خدمت خانواده محترمشان رسیدیم ؛ 🌷دانشجوی بسیجی شهید سعید بزرگی راد🌷 در صبحگاه سال ۱۳۴۴ در شهرستان فومن دیده به جهان گشود . او در خانواده ای مذهبی رشد کرد و در شرایط دشوار اقتصادی روزگار کودکی را پشت سر گذاشت . سعید تا سن شش سالگی به اتفاق پدر و مادر خود در روستای شنبه بازار شهرستان فومن در خانه ی پدر بزرگ روزگار گذارنید و پس از آن به دلیل موقعیت شغلی پدر ( که در جنگلبانی پذیرفته شده بود ) به شهرستان سلماس استان آذربایجان غربی منتقل شدند و در کنار دو برادر و یک خواهرش در خانه ای استیجاری و با کمبود امکانات مشغول به زندگی شدند . سعید احکام دینی را از همان سنین کودکی در محیط ساده ، صمیمی و پر از معنویت خانواده فرا گرفت و به همراه مادر با شرکت در مراسمات مذهبی عشق و علاقه ای خاص نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام ) پیدا نمود . وی که از هوش سرشاری برخوردار بود پس از سپری کردن کودکستان در سن هفت سالگی به عنوان اولین فرزند خانواده در مدرسه ابتدایی رضا پهلوی در شهر سلماس ثبت نام کرد و به درس و تحصیل مشغول شد و با سخت کوشی و تلاش وافر توانست مقطع ابتدایی را با نمرات عالی سپری کند و به همین خاطر در دیداری که محمد رضا شاه از مدرسه ایشان داشت هدیه و کتابی از زندگینامه خود را به سعید اهدا کرد . پس از موافقت انتقالی پدر، خانواده ی سعید پس از هفت سال به شهر فومن باز گشتند و وی در مدرسه راهنمایی کوروش ( توحید امروز) ثبت نام کرد. سال اول راهنمایی بود که زمزمه های انقلاب اسلامی به گوش می رسید وی از آنجا که در خانواده ای آگاه و متدین رشد کرده بود با اندیشه های حضرت امام آشنا شد و با سن کم خود با شرکت در راهپیمایی و حضور در جلسات مذهبی گام به گام با مسائل پیرامون خود آشنا شد و به سبب همین آشنایی هدیه و کتابی را که از شاه مزدور دریافت کرده بود را به آتش کشید و روز به روز در راه آرمانهای خود راسخ تر شد و در این راه مادر از دور مواظبش بود تا آسیبی به او نرسد . با پیروزی انقلاب اسلامی مقطع راهنمایی را با موفقیت سپری کرد. برای ادامه تحصیل بعلت نبود معلمین خبره در رشته ریاضی فیزیک در شهرستان فومن، وی در یکی از دبیرستانهای شهر رشت ثبت نام کرد و با نمرات عالی سال اول دبیرستان را به پایان رسانید به دلیل آزار و اذیت برخی از همکلاسی هایی که مخالف انقلاب بودند به شهرستان فومن باز گشت و در مدرسه شهید کدیور ثبت نام کرد و به ادامه تحصیل مشغول شد . فضای انقلابی حاکم بر ایران اسلامی سعید را آن چنان پخته و پر شور و متعهد ساخته بود که در برپای نماز جماعت و جمعه و شرکت در مراسمات مذهبی و کلاسهای قرآن در مهدیه شهرستان سر از پای نمی شناخت و با شنیدن صدای اذان در مسجد حضور پیدا می کرد و مادر را نیز در این راه ترغیب می کرد . وی هرگز لباس تازه نمی پوشید و با جمع کردن پول روزانه خود به فقرا و نیازمندان کمک می کرد و دلسوز خانواده بود . به پدر و مادر در کار کشاورزی کمک می کرد و احترام خاصی برای آنها قائل بود با انسانها متدین و عالم و اهل مسجد نشست و برخاست داشت و در کمک به روستاییان محروم و ستم دیده می شتافت و بسیار آرام و با وقاربود و از نگاه کردن به نا محرم خود داری می کرد . با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه انقلاب نو پای ایران اسلامی عرصه وسیع تر و آزمونی سخت تر برای سعید ایجاد شد . او که در سال دوم دبیرستان به همراه مدیر مدرسه و جمعی از دوستانش برای بازدید از کردستان رفته بود وقتی از اوضاع و نا به سامانی های مردم کردستان و نیز خبر شهادت دوست و هم بازی دوران کودکی اش آگاهی پیدا کرد با عزمی راسخ قصد جبهه کرد که با مخالفت خانواده رو به رو گردید. چون خانواده دوست داشتند سعید در آینده با داشتن استعداد بالا در رشته پزشکی و یا مهندسی در دانشگاههای معتبر کشور تحصیل نماید و از آنجایی که عموها و خانواده مادری سعید دارای تحصیلات عالیه بودند خانواده نیز علاقه به ادامه تحصیلات وی داشتند . اما از آنجا که با ایمان و اعتقادی راسخ قصد جبهه کرده بود و خداوند متعال او را برگزیده در این راه نموده بود پس از یکسال سعی و تلاش سرانجام خانواده خود را برای رفتن به جبهه راضی نمود و در سال ۱۳۶۲به مدت ۴۵روز با دیدن آموزش نظامی در کاشمر مشهد برای اولین بار به سمت کردستان اعزام گردید و به عنوان آرپی چی زن در لباس بسیجی مشغول به دفاع از میهن اسلامی خود شد . سعید که در سنگر جبهه و جهاد مشغول دفاع بود هیچ گاه سنگر علم را فراموش نکرد و در فصل امتحانات به شهرستان فومن مراجعه نموده و پس از امتحانات بار دیگرعازم جبهه می شد . او که برای مرخصی به شهر و دیار خود باز می گشت برای جوانان و نوجوانان ورزشهایی
از قبیل پینگ پنگ و فو تبال را ترتیب می داد تا با این بهانه آنها را جذب در کارهای مذهبی و اعتقادی کند و در کنار این کارها به مسائل احکام و قرآن و دروس تقویتی بچه ها توجه ویژه می کرد . یکسال پس از حضور در غرب سعید برای رفتن به جنوب کشور آماده شد و در آن جا به عنوان بی سیم چی به یاری رزمندگان اسلام رفت . یکبار به دلیل سهل انگاری سربازی چادر استراحتی شان به آتش کشیده شد که با کمک بی شائبه وی و بیرون کشیدن تجهیزات بخصوص کتابهای قرآن و دعا به عنوان تشویق از سوی فرمانده اش به مشهد مقدس سفر نمود و یکبار نیز با شرکت در مسابقه احکام در بین ۳۰۰ نفر از رزمندگان لشگر قم رتبه اول را کسب کرد که به سوریه و دیدار از حضرت امام ( ره) مشرف شدند . تشویقات دیگری نیز برای او در نظر گرفته شد که به دلیل شهادتش نتوانست آنها را دریافت نماید . سعید پس از اخذ مدرک دیپلم در آزمون کنکور شرکت نمود و برای بار سوم به سمت غرب و به عنوان بی سیم چی در سنگر ها حضور پیدا کرد که سرانجام در هفتم مرداد سال ۱۳۶۴ در عملیات قادر در کلاشین عراق به صورت غافلگیرانه از سوی دشمن به همراه ۳۰۰ نفر از رزمندگان اسلام با تیر مستقیم دشمن شهد شیرین شهادت را نوشید و چون پیکری از او به خانواده نرسیده بود خانواده احتمال اسارت و زنده بودن او را می دادند .سعید در آزمون کنکور سال ۱۳۶۴ توانسته بود در دانشگاه گیلان و مشهد در رشته الهیات فردوسی و تربیت معلم رشت قبول شود که پس از شهادتش خبر قبولی اش در روزنامه ها به چاپ رسید و بالاخره در سال ۱۳۷۲ پس از هشت سال و سه ماه چشم انتظاری از طرف سپاه منطقه گیلان پلاک و استخوانها و لباسهای سعید به دست خانواده منتظرش رسید و سعید پس از تشیع بر روی دستان مردم شهید پرور در گلزار شهدای شهرستان فومن در کنار دوستانش به خاک سپرده شد و به جمع ۹۶شهید دانشجوی گیلان پیوست . ✍ خصوصیات اخلاقی شهید؛ به نماز اول وقت آنهم بصورت جماعت در مسجد بسیار اهمیت می داد. در بین جوانان و نوجوانان محله محور بود . اهل مطالعه بودند بخصوص کتاب رساله امام را حفظ بودند و کتابهای شهید بهشتی و شهید مطهری را کاملا مطالعه کرده بودند . برای خود لیستی از گناهان کبیره تهیه کرده بود و آن را در اختیار همه قرار میداد. در ارشاد و راهنمایی جوانان از هیچ کاری دریغ نمیکرد . اهل محاسبه اعمال بود . 📜 فرازهایی از وصیت نامه شهید؛ برادران و خواهران دینی ، هیچ گاه امام را تنها نگذارید . که نگذاشته اید و نمی گذارید . ولایت فقیه را نگهبان باشید و امرش را در همه جا و همه وقت اطاعت کنید . از روحانیت که دژ مستحکم اسلام است هیچ گاه و به هیچ وجه جدا نشوید که تاریخ به ما نشان داده است ، هرگاه ما از روحانیت جدا شدیم شکست خورده ایم به فکر خدا باشید و لحظه ای از یاد خدا دور نباشید البته ذکر این جمله بسیار آسان است اما در عمل باید دید که چطور می شود یعنی اینکه تمام زندگیتان عبادت باشد و حتی چشم را بر روی هم گذاردن و قدم برداشتن و کوچکترین حرفی را زدن فقط و فقط و… در راه خداوند بزرگ باشد نه این که عبادت را در کنار زندگیتان قرار دهید و اگر وقت کردید نمازی به پا دارید و بقیه را هر چه که این هوای نفس خواست عمل کنید . و اما شما برادران و خواهرانم ، امیدوارم که شما هم راه برادرتان را ادامه دهید و جایمان را خالی نگذارید و با یک دست قرآن و با دست دیگر با سلاح علمی یا رزمی به جنگ علیه باطل ادامه دهید . ⚘روحش شاد و یادش گرامی⚘ ⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘
دیدار امشب(چهارشنبه) گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق محله زینبیه ، مسجد حضرت زینب علیها سلام از خانواده معزز شهید مدافع حرم ؛ 🌷 مهدی طهماسبی🌷 ⚘نثار ارواح طیبه شهداء و امام شهداء و اموات صلوات⚘ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
دومین دیدار امشب گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق از خانواده معزز شهیدان ؛ 🌷 محمد حسن و جاسم محرابیان🌷 ⚘شهداء را با ذکر صلوات یاد کنیم ⚘ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
سومین دیدار امشب چهارشنبه ،گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق از خانواده معزز شهیدان؛ 🌷 حسین و غلامعلی کیایی نژاد🌷 ⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
همراهی بانوان نمازگزار .در مشایعت گروه تکریم ستاد یادواره امامزادگان عشق( شهداء و ایثارگران مسجد حضرت زینب علیها سلام) در دیدار از خانواده های معزز شهدای محلمون . ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
آقا امیر محمد و آقا حسین دُردانه های 🌷شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی🌷 سلامتی این دو عزیز صلوات
تصویری از پدر بزرگوار شهیدان محمد حسن و جاسم محرابیان سلامتی همه پدران و مادران شهداء صلوات 🌹
هدایت شده از علمی کاربردی
سی و چهارمین شهید محله ی مسجد حضرت زینب علیها سلام که از طرف ستاد یادواره امام زادگان عشق خدمت خانواده معززشان رسیدیم؛ 🌷شهید سید مصطفی خوشرو🌷 سال ۱۳۴۵/۶/۲۱ در شهر مقدس قم در میان خانواده ای مذهبی سومین پسر خانواده متولد شد. پدر نام او را سید مصطفی گذاشت . دوران کودکی و نوجوانی را به سرعت پشت سر می گذاشت که نهضت امام خمینی (ره) به همت مردم به اوج پیروزی خود نزدیک شده بود و "سید مصطفی " نیز همچون هم سن و سالانش در این پیروزی شریک بود . حضور فعال در راهپیمایی ها و تظاهرات علیه رژیم ستمگر پهلویی از او شیر مردی ساخته بود که هیچ ترسی به دل راه نمیداد . با پیروزی انقلاب اسلامی تحصیلاتش را تا مقطع دبیرستان ادامه داد که با حمله ناجوانمردانه رژیم بعث عراق ، تصمیم به حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل می گیرد در آن سن کم عضو بسیج شد و بعنوان نیروی مردمی دوره آموزشی را طی کرد و بعنوان آرپی جی زن به خط مقدم اعزام و چندین مرتبه در میدان نبرد با صدامیان حاضر شد تا اینکه تبدیل عضویت شد. این بار در لباس سبز پاسداری در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه حلبچه مردانه می جنگید که توسط تک تیرانداز دشمن بعثی از ناحیه قفسه سینه و شانه مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و به شهادت میرسد . پیکر شهید بعلت حملات شیمیایی صدامیان در منطقه حلبچه باقی می ماند تا سه روز بعد پیکر شهید که کاملا شیمیایی شده بود به خاک وطن برمیگردد و پس از تشیع توسط مردم غیور شهر مقدس قم در گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام به خاک سپرده می شود . ✅ خصوصیات اخلاقی شهید ؛ اهل نماز اول به ویژه نماز جماعت بود . شوخ طبع و مهربان بود . مردمدار بود و هرجا نیاز به کمک بود حاضر می شد . توجه ویژه به امر بمعروف و نهی از منکر داشت . پشتیبان ولایت فقیه بود . ✍ سفارش شهید به ملت ایران ؛ به همه سفارش می کنم که در نماز عبادی ، سیاسی جمعه شرکت فعال داشته باشید و نماز یومیه را در مساجدبصورت جماعت و اول وقت برپا کنید . امر به مفروف و نهی از منکر کنید تا جامعه پاک بماند . ⚘روحش شاد و یادش گرامی⚘ 🌷 نثار ارواح طیبه شهداء و امام شهداء و اموات صلوات 🌷