فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آسمان نزدیک است لحظه ها را دریاب!
📹 کلیپ | لحظه استجابت دعا همراه با دعاهای دلنشین حاج قاسم
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
امیر اسماعیلی، نویسنده،روزنامهنگار و فعال رسانهای است. از او اخیرا کتابی منتشر شد با نام «کوچه باران» که روایتهایی درباره برخی شهدای دفاع مقدس و دفاع از حرم است. اولین روایت این کتاب درباره شهید مدافع حرم، محمد بلباسی است.
این نویسنده پس از اعلام خبر بازگشت پیکر شهید بلباسی و تعدادی از همرزمانش در فضای مجازی نوشت:
حالا دیگر زینب جایی دارد برای سبک شدن و درددل کردن با پدرش. پدری که ندید او را. پدری که رشید بود و یل. پدری که پهلوان دیارش بود.
محمدآقا خوش آمدی!
`پی نوشت: ببخشید که ما سرمون شلوغ است و اخبار جدایی آناشید از پسر سفیر و دلار و معیشت و کرونا و دارو و کفزدنهای بلند موقع تلقین شجریان و ... وقت فکر کردن به آمدن شما برایمان نذاشته...
امیر اسماعیلی همچنین در روایتش در کتاب کوچه باران نوشته بود:
جمعه تا ظهر خانه مادرشوهرم بودیم. بعدازظهر که آمدم خانهخودمان، برادر محمد زنگ زد و گفت:«زنداداش! ما میخواهیم بچهها را ببریم پارک، شما هم میآیید؟»
میخواستند مرا ببرند بیرون که نفهمم. قبول نکردم. اما آمدند و بچهها را بردند پارک. همان روز شهادت محمد، ساعت خانه خوابید، تسبیح در دستم پاره شد، آبگرمکن خاموش شد. ولی اصلاً نمیخواستم فکر بد کنم، میگفتم اینها همه اتفاقی است. دلم ریش میشد ولی خودم را گول میزدم. ساعت ۸شب عمویم زنگ زد که عموجان میخواهیم با پدرت بیاییم خانهتان، هستید؟ گفتم: «قدمتان سرچشم». همسایهمان اینترنت و تلفن خانه را قطع کرده بود.
هرچند دقیقه یکبار آشناها و دوستان زنگ میزدند به موبایلم و احوالپرسی میکردند. بعد از عمو یکی از دوستانم از تهران زنگ زد و گفت: «نگران نباشیها آن خبری که دادهاند تکذیب شده». اصلا به روی خودم نیاوردم که بیخبر هستم. گفتم: «آهان، باشه دست شما درد نکنه». بعد رفتم گوشی محمد را آوردم و از طریق سیمکارت، اینترنت گوشی را فعال کردم، همان لحظه در گروهی، پسرعموی محمد پیام داد که«محمد شهادتت مبارک». بعد هم عکسی را پست کرد.
عکس تار و محو بود. تصویر آدمی با لباس نظامی که روی زمین افتاده بود. تمام بدنم میلرزید. جلوی دهانم را گرفتم تا جیغ نزنم و بچهها از خواب نپرند. عکس داشت واضح میشد و شیشه عمرم نازکتر! عکس محمد بود. محمد من! به سرش تیر خورده بود. یا امام حسین. عکس که واضح شد. چشمم تار شد؛ «محمد! محمدم! آقای خانه! بابای بچهها...! جواب مهدی را چه بدهم که امروز حسابی بهانهات را گرفت.» دستم را به چهارچوب در گرفتم. دست دیگرم هنوز جلوی دهانم بود. بچههایم؛ فاطمه، حسن و مهدی خواب بودند.
محمد رفته بود. قبل از اینکه زینبش را ببیند؛ زینبی که ۶ماه دیگر تازه به دنیا میآمد. خودم را به آشپزخانه رساندم. شیر آب را باز کردم. فقط میگفتم محمد! دستم را زیر آب گرفتم. آب در دستم جمع شد؛ « محمد زنگ بزن!» نیت وضو کردم و آب را بهصورتم پاشیدم؛« محمد! یه خبری از خودت بده.» آب را روی دست راستم ریختم؛«محمد! یعنی زینبت رو نمیخوای ببینی؟» آب را روی دست چپم ریختم. تصویر واضح محمد تیرخورده آمد جلوی چشمهایم. همانطور که از پشت سرش خون میرفت، بلند شد، ایستاد و خندید. مسح کشیدم. جانماز را پهن کردم؛« دو رکعت نماز شکر میخوانم برای رضای خدا و شهادت محمدم! قربة الیالله. اللهاکبر...»
آن شب کسانی که آمدند خانهمان خیلی گریه کردند. اما من، مادرشوهرم و خواهرهای محمد آرام بودیم. تا صبح مهمانها میآمدند و میرفتند. بچهها بیدار شدند، فاطمه شروع کرد به گریه کردن، حسن به روی خودش نمیآورد، مهدی فهمیده بود ولی لج کرده بود و چیزی نمیگفت. در آن شلوغی فرصت نکردم خودم به بچهها بگویم. خودشان متوجه شدند چون دیگر مهدی نمیگفت بابا کجاست؟ چرا نمیآید؟ یاد زینب افتادم. محمد وقتی متوجه شد فرزند چهارم را خدا به ما عنایت کرده گفت: «حس میکنم دختر است و اسمش را با خودش آورده، اسمش را زینب بگذاریم». حالا زینب چند روز است که به دنیا آمده است.
برعکس تولد ۳فرزند دیگرم که همه با سر و صدا تبریک میگفتند، بعد از دیدن زینب همه گوشه چشمشانتر میشود. بغلش میکنم و آرام وصیتنامه محمد را که دیگر حفظ شدهام در گوشاش زمزمه میکنم:«از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختیها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد». زینب آرام میخوابد و من به عکس محمد روی دیوار نگاه میکنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یا_ربنا
🎥 حاج محمد رضا طاهری
┄┅✿❀🌿﷽ﷻ🌿❀✿┄┄
*💠 زیارت امام حسین علیه السلام*
*🌙 در شب های قدر*
*🏴 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .*
*أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ .*
*أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِينَ خَالَفُوكَ وَ حَارَبُوكَ وَ الَّذِينَ خَذَلُوكَ وَ الَّذِينَ قَتَلُوكَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ . أَتَيْتُكَ يَا مَوْلايَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِرا عَارِفا بِحَقِّكَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذِی أَنْتَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خَالَفَكَ فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّكَ .*
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِكَ الطَّيِّبِ وَ جَسَدِكَ الطَّاهِرِ وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يَا مَوْلايَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .*
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ وَ ابْنَ مَوْلايَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ . السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الصِّدِّيقُونَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الشُّهَدَاءُ الصَّابِرُونَ .*
*أَشْهَدُ أَنَّكُمْ جَاهَدْتُمْ فِی سَبِيلِ اللَّهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى فِی جَنْبِ اللَّهِ وَ نَصَحْتُمْ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ*
*أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّكُمْ تُرْزَقُونَ فَجَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ وَ جَمَعَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِی مَحَلِّ النَّعِيمِ .*
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ جَاهَدْتَ وَ نَصَحْتَ وَ صَبَرْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَلْحَقَهُمْ بِدَرْكِ الْجَحِيمِ 🏴*
🤲🏻 (التماس دعای فرج)
🍁🍁🍁🍁🍁
*┅┅✿۩❀«أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج»❀۩✿┅┅*
اللَّهُمَّے صَلِّے عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِے مُحَمَّدٍ وعَجِّلْے فَرَجَهُمْے وسَهِّلْے مَخْرَجَهُمْے والعَنْے أعْدَاءَهُمے
بحق حضرت زینب سلام الله علیها
✧اللهم اغفر المومنین و المومنات
ومسلمین و المسلمات
الاحیاء منهم و الجمیع الاموات✧
از اعمال شب پر فیض قدر:
۱۰۰) اللهم العن قتله امیر المومنین علیه السلام
۱۰۰) استغفرالله ربی و اتوب الیه
۱۰۰) صد بار اللهم صل محمد و آل محمد و عجل فرجهم
70.Maarij.36-39.mp3
2.89M
🌷〰🌷🇮🇷〰🌷〰🌷
🌺 #درسهایی_از_قرآن 🌺
🌸 تفسیر قطره ای🌸
💐 #قرآن_کریم 💐
استاد گرانقدر
حجت الاسلام و المسلمین
#حاج_محسن_قرائتی
🌸#سوره_معارج🌸
💐#آیـات 36-39 💐
💐 #التماس_دعای_فرج 💐
🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه #شهداءبویژه سردارحاج قاسم سلیمانی و همرزمانش#امام شهداء #اموات🌿
هر روز با تفسیر آیاتی از سوره های قرآن کریم
توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در
👇👇👇👇👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
دعای روز بیست و دوم
#ماه_مبارک_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین.
خدایا بگشا به رویم در این ماه درهای فضلت وفرود آر برایم در آن برکاتت را وتوفیقم ده در آن برای موجبات خوشنودیت ومسکنم ده در آن وسطهای بهشت ای اجابت کننده خواسته ها ودعاهای بیچارگان
#التماس_دعای_فرج
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
22صوت تحدیر جزء بیست و دوم.mp3
4.06M
#تندخوانی_جزء_بیست و دوم _قرآن
استاد_معتز_آقایی
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
ما و مجنون همسفر بودیم در
#دشت_جنون او به #مطلبها رسید و ما هنوز #آواره ایم ......
سلام✋
#نگاه-شهداء_روزیتان
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از رسانه اجتماعی مسجد و محله
مراسم احیاء شب ۲۳ رمضان
سخنران: حجةالاسلام احمد غلامعلی
مداح: حاج حسن اسداللهی
چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت
شروع مراسم ساعت ۲۲:۳۰
دعای جوشن کبیر ساعت ۳۳:۳۰
سخنرانی ساعت ۱:۴۰
مداحی ساعت ۲:۱۵
دعای قرآن ساعت ۲:۴۵
شهرک شهید زینالدین/مسجد حضرت زینب علیهاالسلام
هیئت ابناءالحیدر
جوانان مسجد حضرت زینب علیهاالسلام @ahlolmasjed
@abna_ol_heydar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷▪️🌷▪️🇮🇷🌷▪️🌷
⬅️سیره و خاطرات و وصایای شهدای ماه مبارک رمضان
🌹* شهید محمد حسین گرجی *🌹
*لبیک پروردگارا...*
*قرآن را باز کردم این آیات آمد و من به امر تو هجرت برای#جهاد را آغاز کردم...*
★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
#میهمان_رمضان
#عملیات_رمضان۱۳۶۱
#پادکست
#وصیت_نامه
#ادامه_راه_شهیدان
#گسترش_اسلام
#حق_مستضعفین
#دعای_خیر
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
‼️نماز قضا به جای نماز مستحبی
🔷س 5418: آیا به جای نمازهای وارد شده در لیالی قدر(صد رکعت) می توان نماز قضا خواند؟ یعنی به جای صد رکعت مستحبی، مثلاً صد رکعت قضا خوانده شود؟
✅ج: اشکال ندارد؛ لکن هر کدام احکام و دستور مستقل دارد.
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#شب_قدر
نمازدورکعتی
کهباعثآمرزشگناهانمیشه
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب
#عصرهای_کریسکان #خاطرات_امیر_سعیدزاده #رزمنده_کرد_اسیر_در_چنگال
#ضد_انقلاب_کومله
#نویسنده_کیانوش_گلزار_راغب
#فصل_سوم
#قسمت دوازدهم
نیروهای دموکرات بیشتر از منطقه آذربایجان غربی هستند و نیروهای کومله از استان کردستان جذب شدهاند.
بر سر اعزام اعضای زخمی دموکرات در منطقۀ کانیسور به بیمارستان بوکان، میرزا عبدالله توپچی از اعضای دموکرات زخمی میشود و درگیری خونینی بین کومله و دموکرات رُخ میدهد.
این درگیری باعث گسترش جنگهای مسلحانه گروهکی در سراسر کردستان میشود.
با حاج شهاب، مسئول اطلاعات و عملیات سپاه سردشت، هماهنگ شده و مأموریتهای شناسایی را بر عهده میگیرم. باید منابع اطلاعاتی و مالی ضد انقلاب را کشف و شناسایی کنم. دو دستگاه دوربین عکاسی پلوراید دارم که از سوژههایم عکس بگیرم. تحت پوشش عکاسی در پارک شهر و خیابانها میچرخم و افراد بانفوذ و طرفدار ضد انقلاب را پیدا کرده و عکسشان را میگیرم. برای اینکه بتوانم یک قطعه عکس اضافی از سوژهام بردارم، بار اول عکسش را میاندازم و زیر سه دقیقه فیلم را نشانش میدهم و با عذرخواهی میگویم: «ببخشید فیلمتان سوخته!» او را وادار میکنم دوباره بایستد و عکس دوم را بگیرم. وقتی عکس دوم را ظاهر میکنم و دستش میدهم و او میرود، فیلم اول را ظاهر میکنم و برای سپاه نگه میدارم.
در شهر وانمود میکنم دوست و طرفدار کومله هستم و با آنها ارتباط دارم. هر وقت به تهران یا ارومیه میروم اگر وسیله یا کاری دارند برایشان انجام میدهم و اعتمادشان را جلب میکنم. از این طریق اخبار و اطلاعات لازم را به دست میآورم.
به
توصیۀ سُعدا به شهرک ربَط میروم و یک قطعه زمین خریداری میکنم تا بعدها آنجا زندگی کنیم ولی این ظاهر ماجراست و میخواهم تحت پوشش خرید و فروش زمین، رفت و آمدم به ربَط که در فاصله پانزده کیلومتری سردشت است و در دست ضد انقلاب اداره میشود، راحتتر شود و بتوانم وظایفم را به خوبی انجام دهم.
از طرف سپاه صد هزار تومان پول میدهند تا به عنوان تاجر، منابع خرید و فروش دلار و دینار ضد انقلاب را کشف و شناسایی کنم. باید بفهمم چه کسانی ضد انقلاب را تغذیه مالی میکنند. طوری با اطلاعات سپاه هماهنگ شدهام که فقط شبها حق دارم به آنجا رفت و آمد کنم و گزارشات لازم را بفرستم و دستورات بعدی را بگیرم.
برای اینکه کسی پی به ارتباطم نبرد، حق ندارم در روز به سپاه رفت و آمد کنم. مأموریت خرید و فروش دلار و دینار در دستور کارم قرار میگیرد و مجبورم مورد را تعقیب کرده و به شهرک ربَط برسم.
ربَط در تسلط کامل ضد انقلاب است و در مسیرهای ورودیاش ایست و بازرسی گذاشته و عبور و مرور مردم را کنترل میکنند. در ابتدای ورودی شهرک کیوسک کومله مستقر است. بعد ایست و بازرسی دموکرات قرار دارد و رفت و آمد مراجعین را کنترل میکنند. باید طرف را کاملاً شناسایی کنند تا اجازه ورود بدهند. بعد نوبت خبات است و دست آخر باید از پایگاه مجاهدین خلق عبور کرد. اوضاع خطرناک است و هر لحظه ممکن است به دام یکی از این گروهها بیفتم و گرفتار شوم.
چون روز است نمیتوانم رفتنم را به ربَط با حاج شهاب هماهنگ کنم. به ناچار خودسرانه به دنبال مأموریت میروم. از طرف دیگر نمیتوانم مأموریتم را نیمهکاره رها کرده و برگردم. مجبورم بدون اطلاع حاج شهاب چند روزی در ربط بمانم. یک هفته بعد نگهبانان کومله متوجه حضورم در ربَط میشوند و سؤال و جوابم میکنند. میگویم: «از ترس سپاه به اینجا آمدم. میترسم دستگیرم کنن و به سربازی اعزامم کنن.»
مدارا میکنند و حضورم را میپذیرند. برای رد گم کنی اتاقی اجاره میکنم و چند تکه خرت و پرت خریده و در اتاق پهن میکنم. با نیروهای کومله احوالپرسی کرده و میگویم: «از ترس شهاب به ربَط فرار کردهام!»
احمد بایزدی، عزیر بایزدی، عبدالله شاهین، یوسف خلیلپورآذر، محمد شریف امینی، مصطفی طالبالعلم، سالاری، رحمت فتحیعلی عبدالی، حسین عبدالی و هاشم عبدی اعضای اصلی کومله هستند. تعدادی دیگری هم سنندجی و مریوانی هستند که شناساییشان میکنم. پیشنهاد میدهند به کومله بپیوندم ولی پشت گوش میاندازم و نمیپذیرم. مقداری دینار عراقی خرید و فروش میکنم و میفهمم وضع مالی خبات و مجاهدین از بقیه بهتر است.
در روز عکاسی میکنم و از ضد انقلاب و اعضای کومله و دموکرات عکس میگیرم. ضد انقلاب هر شب به سپاه سردشت حمله میکند. باید تعداد نفراتی که به سردشت حمله میکنند را تشخیص دهم و بفهمم عضو کدام گروه هستند و چه امکانات و تسلیحاتی دارند. باید بدانم شبانه از چه مسیرهایی و از کدام روستاها عبور میکنند و در سردشت به منزل چه کسانی پناه میبرند......
⬅️ ادامه دارد .....
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹صحبت های بسیار شنیدنی از حاج قاسم که گویا برای امروز و در جواب یاوهگویان است
♦️سردار سلیمانی: اگر بعضی از کارها با دیپلماسی قابل حل بود، هیچ کس مصلحتر از امیرالمؤمنین(ع) نبوده، هیچکس مصلحتر از امام حسین(ع) نبوده است.
♦️چرا امام حسین با خون از اسلام دفاع کرد چون آن منطق، منطق دیپلماسی نبود...
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷