eitaa logo
°|⚘کانال شهیدان شهر هرند⚘|°
323 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
267 فایل
﷽ ❤️|شهادت بہ‌خون‌وتیروترڪش‌نیست.آن‌روزڪہ‌خداراباهمہ‌چیزودرهمہ‌چیزدیدم شهیدشده‌ام|•|⚘|ڪانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|⚘|📢ڪپی‌؛باذکرصلوات‌وهشتگ‌مخصوص‌ڪانال:)🍃 جهت ارتباط با ادمین کانال لفت=۳۱۳صلوات @sadatmosavi59186
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه از پست های امروزمون خوشتون اومد لطف کنید یه صلوات برای آقاصاحب الزمان بفرستید🍃🌼
میگن میخواے عاشق چیزی بشے؛ با عمل و رفتار عاشق شو! مثلا اگر میخواهی عاشقِ بشی ، هر روز صبح تو یہ ساعتِ مخصوص بگو: "صلے اللّٰہ علیڪ یا اباعبدالله..." بگو حسیـن‌جانم ، میخوام بهت‌عادت کنم... تا عاشقت بشم‌ تا بہ‌ تو عارف بشم.. 💫اللهم عجل لولیک الفرج💫
🔺روش موعظه و نصیحت در تربیت🔺 🔰چون که انسان فراموشکار است و گاهی از نتیجه و حاصل کار‌ها غافل می‌شود، باید با موعظه و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر، او را متذکر وظایف خود کرد و و به او هشدار داد که نتیجه عمل او چه خواهد شد و این یکی از شیوه‌های تربیتی امام هادی(ع) برای تربیت افراد بود. ✅ آن حضرت همیشه افراد جامعه را با بیان نورانی و الهی خویش موعظه و نصیحت می‌فرمود و آنان را متحوّل و متذکّر می‌ساخت؛ چنان که در روایت آمده است: بریحه عباسی، پیشنماز دستگاه خلافت در مکه و مدینه، در حضور متوکل عباسی، از شخصیت امام هادی(ع) و خطر او در میان شیعیان به شدت انتقاد کرد و از خلیفه خواست که او را از مدینه تبعید سازند و همین گونه هم شد. 👈هنگامی که امام هادی(ع) را از مدینه به سمت سامرا می‌بردند، بریحه با امام همراه بود و به حضرت چنین گفت: تو خود می‌دانی که عامل تبعید تو (به سامرا) من بودم. با سوگند‌های محکم و استوار قسم می‌خورم که اگر شکایت مرا نزد امیرالمؤمنین یا یکی از درباریان و فرزندان او ببری، تمامی درختانت را (در مدینه) آتش می‌زنم و بردگان و خدمتکارانت را می‌کشم و چشمه‌های مزرعه‌های تو را کور خواهم کرد و بدان که این کار‌ها را می‌کنم. 🔹امام هادی(ع) متوجه او شد و در مقام موعظه و نصیحت به او چنین فرمود: نزدیک‌ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و من شکایت تو را که بر خدا عرضه کردم، نزد بندگانش نخواهم برد. بریحه چون این سخنان حکیمانة و موعظه‌آمیز امام را شنید، به دامان حضرت افتاد و با تضرع و انابه تقاضای بخشودن کرد. امام نیز در جواب فرمود تو را بخشیدم.
گـاهـے فـرامـوش مـے کنـیمـ کهـ خـدایے در زنـدگـے مـانـ هـستـ کهـ در هـر زمـانـ بهـ او پنـاه ببـریمـ خـدایے کهـ از حـد تصـور مهـربـانـ تـر استـ چهـ زیـبا گفتـ اسـٺاد مـطـهـرے: اگـر همهـ ے پـردهـ هـا کنـار مـے رفتـ و مـا عشقـ حـقیقے یعنـے خـداونـد را مـے دیدیمـ مـے فهمـیدیمـ کهـ اینـ همهـ وقتـ عـاشقـ چهـ کـسے بـودیمـ... 💕💕💕
°|⚘کانال شهیدان شهر هرند⚘|°
دوستان عزیز و بزرگواران سلام علیکم🌹❤️ بیایید ما هم اینگونه صدای اعتراضمان را به گوش جهانیان و ملعونین برسونیم✊✊✊ هماهنگ شدن عکس پروفایل با نام حضرت محمد (ص) مشتی به دهان مشرکین و منافقین باشد ان شاءالله🤲✊👊🤛 اگر عزیزی تمایل دارندعکس پرو فایلشون را نام بزرگ و ارزشمند حضرت محمد (ص) قرار بدهند توجه کنید یه سری عکس میفرستم بفرمایی👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°|⚘کانال شهیدان شهر هرند⚘|°
بزرگواران میتونید این عکس پرو فایل را هم برای هر دو مورد قرار بدیم اجرکم عند الله
مهـ🌼ــدی جـان روزم را با ســلام به تــــو آغــاز میکنم. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ عَجَّلَ اللهُ لَکَ مٰا وَعَدَکَ ‌مِنَ النَّصرِ وَ‌ ظُهُورِ الْأمـْرِ آقای من سلام✋🌸
خــجالت میڪشم 😔 اسمم را گذاشتــــــه ام: مـــــنتظر اما زمـانے ڪه دفـــــتر انتظارم را ورق میزنے مے بینے؛ فضاے مجــــازے را بیشتر از امامم میشناسم !😔 حتے گاهے صبح آفتاب نزده آنها را چِـــڪ میڪنم ... امــــا عهــدم را نــــه...❗️ در قنوت نمازهایمان براے "مهدے فاطمه" دعا ڪنیم ...
┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 💠🔹حضرت آیت الله بروجردی می‌فرمودند: در بروجرد مبتلا به درد چشم سختی بودم هر چه معالجه کردم رفع نشد حتی اطباء آنجا از بهبودی چشم من مأیوس شدند تا آنکه روزی در ایام عاشورا که معمولاً دسته‌جات عزاداری به منزل ما می‌آمدند نشسته بودم اشک می‌ریختم درد چشم نیز مرا ناراحت کرده بود در همان حال گویا به من الهام شد از آن گِل‌هایی که به سر و صورت اهل عزا مالیده شده بود به چشم خود بکشم مقداری گِل از شانه و سر یک نفر از عزاداران به طوری که کسی متوجه نشود گرفتم و به چشم خود مالیدم فوراً در چشم خود احساس تخفیف درد کردم و به این نحو چشم من رو به بهبودی گذاشت تا آنکه به کلی کسالت آن رفع شد بعداً نیز در چشم خود نور و جلائی دیدم که محتاج به عینک نگشتم در چشم معظم له تا سن هشتاد سالگی ضعف دیده نمی‌شد و اطباء حاذق چشم اظهار تعجب نموده و می‌گفتند: به حساب عادی ممکن نیست شخصی که مادام العمر از چشم این همه استفاده خواندن و نوشتن برده باشد باز در سن هشتاد و نه سالگی محتاج به عینک نباشد. 📗مردان علم در میدان عمل، جلد۱ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چریک است! نه از نوع نظامی! بلکه از نوع اجتماعی! جهادگر است اما همه‌فن‌حریف نه! به هر حوزه‌ای سرک نکشیده است، قرارش این نبود که همه جا باشد و همه‌چیز‌دان... راهش را که انتخاب کرد، در همان مسیر، محکم مانده‌است. مطالعه دارد و از هر فرصتی برای کسب علم استفاده می‌کند اما زیاد در بند مدرک نیست... معلم هست و نیست! پزشک هست و نیست! هنرمند هست و نیست! ورزشکار هست و نیست! او یک مادر است... مادر که می‌گویم منظورم یکی دو بچه نیست به قول خودش، فرمانده‌ی لشکر ۵ نفره‌ی زیر ۱۰ سال آقاست... دوقلو‌ها را که پیدا کرد، در دنیا را به روی خودش نبست؛ راحت گرفت زندگی را با هر تب بچه‌ها، خود را نباخت پزشک بچه‌هایش شد؛ معلم‌شان هم؛ برایشان هنرنمایی می‌کند حالا نه در حد اعلا اما رفع نیاز‌شان را می‌کند؛ با بچه‌هایش ورزش دسته جمعی انجام می‌دهند؛ هنوز کوچک اند اما برای بزرگتر شدنشان هم برنامه دارد... هر جا هم مجبور می‌شود، از دیگران کمک می‌گیرد؛ به مدرسه و نظام اموزشی نقد دارد، اما جبهه نمی‌گیرد دعوا راه نمی‌اندازد و برای اصلاح قدم بر می‌دارد... تمام بار تربیت را نمی‌خواهد یک تنه به دوش بکشد، تا زیر فشارش، کمرش خم شود و به یکی دو بچه بسنده کند... چریک که می‌گویم، یعنی میدان جنگ را شناخته و عملیات پارتیزانی انجام می دهد... شاید متخصص امور خانواده و تربیت فرزند نباشد، اما آتش به اختیار عمل می‌کند‌... حالا ابزار استراتژیک این جنگ نرم، نیروی انسانی ست... دغدغه‌ی امام جامعه، جمعیت است و نیروی جوانی که اگر با همین دست فرمان پیش برویم، ۴۰سال دیگر، می‌شود بحران... این را می‌داند که می‌ارزد، سبک زندگی‌اش را عوض کند تا بتواند بیشتر بچه بیاورد... حالا شاید رفاه نسبی‌اش دچار تغییر شود اما نگاهش به زندگی، کوتاه مدت نیست... پیش تر از نوک بینی را می‌بیند... غم نان و پوشک و اجاره خانه را نمیخورد بود، شکر خدا می‌کند، نبود هم قناعت؛ به وعده‌ی الهی و رزاقیتش ایمان دارد بی‌گدار به آب نمی‌زند اما شانیت الکی هم برای خودش دست و پا نکرده تا از پس زندگی بر نیاید... می‌گوید: " «یا لیتنا کنا معک»ِ امروز یعنی یاری کردن امام زمان؛ یعنی فرزندآوری و تربیت لشکر امام زمان. شاید عاشورای۶۱ را درک نکرده باشم، اما می‌خواهم جوری زندگی‌ام را بچینم که اگر آن روز هم بودم، می‌توانستم از دلبستگی‌هایم بگذرم و راهی کربلا شوم فردای محشر سرم بلند است که دروغ نگفتم." خاص نیست اما قهرمان است قهرمانِ زندگیِ خودش در حد بضاعت خودش همین، جامعه ای را بس است... 🖊عطیه شریف