20.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘ یک بند انگشت...
♥️ننه علی؛ مادر شهیدان امیر و علی شاهآبادی؛
این کوچهها به اسم سه تا شهید، دو تا شهیده، اونوقت ما از یک بند انگشت دریغ میکنیم؟
فردا همین انگشت شهادت میده ....
⚘این داستان یک #مادر شهید است
خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...🤲
♥️مادر بزرگواربه خاطر همه ی کم وکاستی وکوتاهی مان مارا ببخش
👈از امروز به لطف یکی از اعضای محترم کانال داستان ننه علی در کانال شهیدان شاهدان زنده بارگذاری خواهد شد.
⚘با ما همراه شوید⚘
🔴●از تماشای این عکس معروفش، سیر نمی شویم. جوان زیبای داخل سنگر که روی پیکر هم رزمش افتاده و هر دو به شهادت رسیده بودند، هر چشمی را گرفتار خود می کند. اما این شهید، راه و رسم ننه علی اش را پیش گرفته بود...
📖 #قصه_ننه_علی
✍به قلم: مرتضی اسدی
♥️روایت زندگی زهرا همایونی؛
مادر شهیدان امیر_و_علی_شاه_آبادی
درکانال شهیدان شاهدان زنده تقدیم به شما
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
📿وسط جبهه
بهش گفتم بچه!
الان چه وقتِ #نماز خواندنه؟
گفت: از کجا معلوم دیگه وقت کنم
و شروع کرد نماز خواندن ....
السلامعلیکمورحمةاللهوبرکاته را که گفت
یک خمپاره آمد و بُردش ....
⚘یادشهداباذکرصلوات
⚘اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
⚘با احترام ارسالی شما⚘
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
👈قصه ننه علی
🔴 فصل اول : خداحافظ بهار!
قسمت اول
به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم و از پله های طبقه اول پرت
شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می رفت. حسین از پله ها
پایین آمد؛ اشاره کردم، برگردد. میدانست هروقت من و پدرش دعوا می کنیم،
او حق دخالت ندارد. صدای گریه ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به
طرفم آمد؛ گفتم حتما ترسیده و میخواهد دلجویی کند. گوشه ی لباسم را
گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند.
دست و پا می زدم، نفسم بالا نمی آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم
کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام
چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی انصاف! یه چادر بده سرم
کنم. » زنجیر پشت در را انداخت و چراغهای خانه را خاموش کرد.
پشت در نشستم. از خجالت سرم را پایین میانداختم تا رهگذری صورتم را
نبیند. پیش خودم گفتم: «اینم عاقبت تو زهرا! مردم با این سر و وضع ببیننت
چه فکری میکنن؟! » یکی دو ساعتی کنار پیاده رو نشستم. آخر شب کسی جز من در خیابان دیده نمیشد. سرما به جانم افتاده بود. گاهی چند قدم راه می رفتم
تا دست و پایم خشک نشود.
ماشین پلیس از کنارم رد شد و کمی جلوتر توقف کرد.
♥️ روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
هدایت شده از فرهنگ و سنن ایران جان
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ای که تو تنها وارث حیدری
🌹کی منو باز به سامرا میبری
🌹تولد پدرت مبارک
🌹یا حجه ابن الحسن العسکری
🌹جانمان به فدایتان بشود ان شاءالله
خداوند توفیق بدهد که ما جانمان را به فدای تنها وارث انبیا و اولیا و امامان معصومین بکنیم 🤲🤲🤲
☆تقدیر وتشکر از
☆سرکار خانم فهیمه رحمانی
☆عضو محترم کانال_تهران
🔴●معرفی شهید:
شهید محمد حسن قاسمی طوسی به سال 1337 در خانوادهای مذهبی، متدین و کشاورز دیده به جهان گشود. او دوره ابتدیی را در زادگاهش روستای «طوسکلا» از توابع شهرستان نکاء پشتسر گذاشت. دوره راهنمایی را در مدرسه فردوسی نکا به اتمام رسانیده و پس از پایان دوره راهنمایی بدلیل مشکلاتی از تحصیل در مقطع دبیرستان بازمانده و برای مساعدت به خانواده یار و یاور پدر گشت و به کار کشاورزی پرداخت.
به پاس فداکاری و رشادتهای شهید که شجاعت و فعالیت وی به کسب فتوحات مهم در صحنه جنگ کمک کرده و سبب اعتلای کلمه اسلام و پایداری انقلاب و حفظ میهن اسلامی گردید نشان فتح از دستان حضرت آیت خامنهای فرماندهی معظم کل قوا به ایشان اعطا شد.
🔴●نحوه شهادت:
سردار محمدحسن قاسمی طوسی که دو برادر دیگرش هم در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند، در ۱۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در سن ۲۹ سالگی در شلمچه با اصابت ترکشهای خمپاره عراقیها به شهادت رسید و مفقود شد و بدن پاکش در سال ۱۳۷۴ بعد از هشت سال گمنامی در نکا تشییع و در گلزار شهدای روستای طوسکلا به خاک سپرده شد.
⚘️یادشهداباذکرصلوات
⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
╭.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╮
@shahidanshahedanezendeh
╰.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╯
🔴●شهید محمد حسن قاسمی طوسی
شهادت 18 فروردین1366
◇●محمدحسن طوسی قائممقام دلاور لشکر همیشهپیروز ۲۵ کربلا
◇●محل شهادت: شلمچه- شرق کانال زوجی (در منطقه بصره)-عملیات کربلای هشت
یکی ازرزمندگان دفاع مقدس توصیف شهید طوسی را نیازمند زمان دانست و تصریح کرد: شهید طوسی یکی از بهترین مالک اشترهای لشکر ویژه و نابغه اطلاعاتی کشور بود که در میدان مبارزه مغز، فکر و چشم و همه وجودش لشگر بود در عملیات کربلای 8 تا 72 ساعت نمیدانستیم که شهید طوسی مجروح شده به شهادت رسیده یا اسیر شده است و پشت بیسیم اعلام میکردند که اگر شهید طوسی را دیدند اطلاع دهند و پس از آن سختترین و تلخترین خبری که در لشگر پیچید و به گوش همه ما رسید خبر شهادت او بود، همه احساس میکردیم پر کردن جایش خیلی سخت است، نابغه جنگ، نابغه عملیات، نابغه لشگر بود و از دست دادنش برای همه سخت بود
یادشهداباذکرصلوات
اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
╭.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╮
@shahidanshahedanezendeh
╰.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╯