آخرین زیارت #شهید_نیلفروشان در حرم امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام
⚘یادشهداباذکرصلوات
⚘اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضهخوانی حاج محمود کریمی در تشییع شهید نیلفروشان😭🥀
⚘شهدا دلها را تصرف میکنند
⚘با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا
⚘این پست را برای مخاطب هاتون
⚘هم ارسال کنید .
⚘الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَ
⚘آلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُم
⚘روحش شاد
⚘یاد وراهش ماندگار
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
👈قصه ننه علی
🔴فصل اول : خداحافظ بهار!
قسمت پنجم
یک روز بعدازظهر با سحر، دختر کوچک دایی رفتیم سر چاه آب بکشیم.
مادرم با خواهش و التماس من راضی شد همراهش بروم. جز برای شستن
لباسها و آب آوردن، حق بیرون رفتن از خانه را نداشتم. تماشای مردم کوچه
و خیابان، و ماشین ها برایم جذاب بود. رسیدیم سر چاه، طناب از دست دختر
دایی سُر خورد و سطل افتاد داخل چاه. کاری از دستمان برنمی آمد؛ دست از پا
درازتر برگشتیم خانه. دایی کمی بدخلقی کرد و سر همه غر زد. مادرم دستم را
گرفت و با خود به داخل اتاق برد. نگاه تندی به من کرد، از آن نگاه هایی که هزار
جور حرف و کنایه پشتش بود. در اتاق را چهار قفله کرد و یک دل سیر کتکم زد.
گفت: «تو باعث شدی داییت ناراحت بشه! بهت گفتم نرو، اما گوش ندادی. »
جانش برای برادرش در میرفت. عشق عجیبی به هم داشتند! فردایش رفتیم
حمام عمومی. مادرم کبودی های تنم را که دید، به گریه افتاد. زد پشت دستش
و گفت: «الهی که دستم چلاق بشه! من این بلا رو سر تو آوردم زهرا جان؟! »
سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم. از اشک هایش معلوم بود از کار دیروزش
ناراحت شده. همان شد اولین و آخرین کتک خوردن من از مادر دلنازکم. از
آن روز به بعد هیچوقت دست روی من بلند نکرد. من هم حواسم را جمع
میکردم تا حرف مادرم را زمین نگذارم و جز چشم چیزی نگویم.
♥️روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
👈قصه ننه علی
🔴 فصل اول : خداحافظ بهار!
قسمت ششم
مادرم به واسطه ی پاکی و صداقتش خیلی مورد اعتماد کسانی بود که
برایشان کار می کرد. هیچوقت حرفش را زمین نمی انداختند. خیلی اوقات
برای جهیزیه نیازمندان یا غذای ایتام کمک جمع می کرد؛ این در حالی بود که
خودمان برای ساخت خانه کلی زیر قرض بودیم و نیاز به کمک داشتیم. همه
جز برادرم باید کار میکردیم تا بدهی دایی را پرداخت کنیم؛ اما مادرم باز از کمک
به نیازمندان غافل نبود.
به پیشنهاد یکی از دوستان مادرم، قرار شد من برای کار به خانواده ای معرفی
شوم که زن و شوهری تنها بودند. مادرم ابتدا راضی نبود. سن و سالی نداشتم؛
هنوز چهارده سالَ هم نشده بود. کلی از خوبیهای آن خانواده گفت تا مادرم
رضایت داد فقط برای یک سال به آنجا بروم. دوری از مادری که شبانه روز
کنارش بودم و حتی برای یک روز بین ما جدایی نیفتاده بود، خیلی سخت بود؛
اما چاره ای نداشتم. مادرم برای اینکه زیر دِین کسی نباشد، با آبرو زندگی میکرد
و شبانه روز زحمت می کشید. پای اجاق خانه ی مردم عرق میریخت و بدون
اینکه حتی یک قاشق از آن غذا را بخورد، گرسنه به خانه بر میگشت. به نان
و پنیر ساده خودش که با پول حلال می خرید راضی بود. پا روی دلم گذاشتم،
بغضم را قورت دادم و به مادرم گفتم: «نگران نباش مامان! من میتونم تنهایی
کار کنم؛ خیالت راحت. »
♥️روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
👨🦯🧑🦯👨🦯روزعصای سفید
#جانباز #نابینا در دیدار #امام خامنه ای
ما جانبازان نابینا، در زمان #جنگ چشمانمان را لب مرزها گذاشتیم تا دیدهبان همیشه بیدار این کشور؛ باشد تا احدی جرات نکند نگاهی به کشور بکند
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
🔴 ۲۴ مهرماه ، #سالروز_شهادت حجت الاسلام والمسلمین #شهید_شریف_قنوتی
(فرمانده گروه الله اکبر و اولین شهید روحانی دفاع مقدس) گرامی باد.
🗓ولادت: ۳ تیر ۱۳۱۳
🗓شهادت : ۲۴ مهر ۱۳۵۹
◇●مجروحیت شدید و شهادت زیر شکنجه در اسارت
◇●منطقه : خرمشهر، خیابان چهل متری
◇●مزار : گلزار شهدای آبادان
⚘یادشهداباذکرصلوات
⚘اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
"شهید قنوتی" همگام با قیام 15 خرداد 1342 ش، علناً وارد صحنه سیاسی شد و در جهت معرفی نهضت "امام خمینی "از هیچ کوششی دریغ نورزید. او که پیش از این بارها مورد بازخواست ساواک قرار گرفته بود، پس از آن بارها دستگیر و روانه زندان شد و تحتانواع شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفت به طوری که رنج ناخن کشیدنش در زندان تا آخرین روزهای شهادت او را رها نکرد. او تا پیروزی انقلاب اسلامی، ممنوعالمنبر بود.
فعالیتهای فرهنگی، ، اجتماعی و مبارزاتی او را میتوان در عناوین ذیل دستهبندی کرد:
سنتشکنیهای مرسوم و بیپایه و اساس و روشنگری در زمینه خرافاتی که وارد دین شده بودند، مبارزه با تحریفات عاشورا، ترویج روضهخوانی در منازل، اعزام روحانیون به روستاها، راهاندازی کلاسهای آموزش قرآن و معارف اسلامی، بزرگداشت مراسم جشنها وعزاداری ائمه هدی، معرفی حضرت امام به عنوان مرجع تقلید و توزیع رسالهها و انواع کتب و نوارهای سخنرانی آنحضرت در بین مردم، شرکت دادن بانوان در برنامههای مذهبی و... ؛
به دنبال حضور مؤثر او در منطقه بود که از طرف حضرت "امام خمینی" به عنوان نماینده ایشان برگزیده شد و آنحضرت در پیامی او را «عمادالأعلام» لقب داد. او همچنین به عنوان نماینده حضرت "آیت الله گلپایگانی" انتخاب و مأمور جمعآوری وجوهات هر دو مرجع تقلید مسلمین شد.
⚘یادشهداباذکرصلوات
⚘اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
🟢 شیخ شریف و امام خمینی
پدر ش "شیخ محمود" معروف به چریک پیر آبادان تعریف میکرد که خدمت حضرت امام رفتیم. وقتی امام متوجه شدند که من پدر شهید قنوتی هستم، فرمود: (عجب پسری داشتی آقای قنوتی)
⚘شیخ "محمود "میگفت: شریف پسر خودم است ولی او را نمیشناسم، من غبطه میخورم
که چرا من جای شریف نباشم.
روحش شاد
⚘یادشهداباذکرصلوات
⚘اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh