eitaa logo
شهیدان شاهدان زنده
210 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
6 فایل
⚘️امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره شهدا کمترازشهادت نیست امام خامنه ای مدظله العالی روزانه ۱۰۰ صلوات هدیه به روح پرفتوح تمام شهدا سهم شما ۵صلوات کپی مطالب کانال آزاد با ذکر صلوات ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚سلام یگانہ منجے عالم 💚سلام مولاےمن سلامے از ذره بہ خورشید... سلامے از عطش بہ باران... سلامے از تاریڪے بہ نور... سلامے از انتهاے بے ڪسے بہ فرمانرواے عالم... سلامے از نهایت دلواپسے بہ بیڪران آرامش... سلامے بہ حجت خدا، بہ غریب ترین یاور، بہ تنهاترین پدر... 💚سه شنبه های مهدوی 💚الّلهمّ عَجَّل لِوَلیکَ الفَرَج 💚امام زمان 🌹اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ 🌹آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ 🌹تمام لحظه هامون مهدوی
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨💚✨﷽✨💚✨ 💚حسین‌جان کاری‌کن‌باما‌که‌بعدازمرگ اگر‌سوال‌کردند.. بماقضیت‌عمرك‌یا‌ابن‌آدم؟! بتوانیم‌بگوییم: بِحُب‌ِّالحُسَین(ع)💚 🕊✨صلَّی‌اللهُ‌عَلَیکَ‌یَااَبَاعَبدِالله✨🕊 🤲الهی به امید تو🤲 💚یه سلام ازراه دورخدمت حضرت عشق 💚به نیابت ازطرف تمام شهدای بزرگوار 💚 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن 💚 وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 💚 وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 💚 وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ 🕊️شمادعوت هستیدبه کانال شهدا🕊️ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
🗓۱۴۰۳/۰۸/۲۲ اگر در زندگی نگاهت به داشته‌ هایت باشد بیشتر خواهی داشت اما اگر مدام به نداشته‌هایت فکر کنی هیچ وقت هیچ چیز برایت کافی نخواهد بود ♥️یا ارحم الراحمین شکرت برای داشته ها و نداشته هام  ⚘️سلام ودرود خدابرشما شب زیباتون بخیر در پناه پرمهر پروردگار مهریان🤲
⚘️درود برمردان بی ادعا⚘️ آدم ها جدا از عطری که، به خودشون می زنن عطر دیگه ای هم دارن که تاثیر گذارتره عطر نگاهشون عطرحرفاشون عطری که فقط و فقط مختصّ شخصیت اون هاست و در هیچ مغازه ی عطر فروشی پیدا نمیشه... ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌⚘️بله، عطر خاصی دارند⚘️ ایکاش کمی از عطر شهدا شامل مامیشد شب وعاقبتمون شهدایی نگاه‌خدا‌به‌زندگیمون ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
2.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیاه‌پوشی حرم مطهر امیرالمومنین(ع) 🏴حرم مطهر امام علی علیه السلام در نجف اشرف بمناسبت شهادت حضرت زهرا (س) و آغاز اقامه عزا در ایام فاطمیه سیاه‌پوش شد. ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
🥀ایام فاطمیه اول در سال ۱۴۰۳ سه روز ۱۳، ۱۴ و ۱۵ جمادی الاول ایام فاطمیه اول نامیده می‌شوند این روزها در تقویم ۱۴۰۳ برابر است با ۲۵، ۲۶ و ۲۷ آبان (جمعه تا یکشنبه) ◾️بنا بر نظر مشهور علمای شیعه، فاطمیه اول از سیزدهم تا پانزدهم جمادی الاول و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می‌باشد.  🥀۳ روز تا فاطمیه اول 🥀فرا رسیدن ایام فاطمیه تسلیت وتعزیت 🖤آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
گفتمش عزم ديار يار دارى؟ گفت: آرى‏ گفتمش با درد هجرش سازگارى؟ گفت: آرى  گفتمش با يار چونى؟ گفت: با يادش بسازم‏ گفتمش بر وصل او اميدوارى ؟ گفت: آرى. گفتم از عهدى كه بستى آگه استى؟ گفت: هستم  گفتمش بر عهدت اكنون استوارى ؟ گفت : آرى  ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ 📸عکاس :احسان رجبی 👈با فصل دهم قصه ننه علی روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان با ما همراه شوید
👈قصه ننه علی 🔴 فصل دهم: آقای معلم قسمت اول جرئت نمی‌کردیم در خانه حرف از جنگ و جبهه بزنیم؛ فوری دعوا راه می‌انداخت. اخلاق تند رجب دست همه آمده بود. کم پیش می‌آمد بچه‌های مسجد و جهاد جلوی در خانه بیایند. مراعات حالم را می‌کردند که رجب به ما سخت نگیرد. همسایه‌ی دل‌سوزی داشتیم. می‌دانست بعد از امیر زندگی بر من سخت می‌گذرد. آمد جلوی در خانه و گفت: «حاج‌خانوم! علی آقا که ان‌قدر دوست داره خدمت کنه، یه پیشنهاد خوب براش دارم. شاید کمی از حال و هوای جبهه بیاد بیرون، حاجی هم آروم بشه. اگه موافق باشید، می‌تونم هماهنگ کنم بره نهضت معلم بشه؛ کم از جهاد نیست، ثواب هم داره.» فکرش را نمی‌کردم علی فوری این پیشنهاد را قبول کند. دوره آموزشی نهضت را به‌سرعت گذراند و معلم یکی از مدارس محله شد. خیلی کارش را دوست داشت. اولِ صبح قبل از اینکه از خانه بیرون برود، به من سرمشق می‌داد. تا شب فرصت داشتم تکالیفم را انجام بدهم. سخت‌گیر نبود و با حوصله غلط‌هایم را اصلاح می‌کرد. کم‌کم بدون کمک کسی توانستم نوشته‌ها را خودم بخوانم. روز معلم یکی از شاگردانش پانصد تومان هدیه به علی داد. عصر آمد خانه، پول را داد به من و گفت: «مامان خانوم! این پول رو ببر به این آدرسی که بهت میگم. یه خونواده نیازمند هستن که دختر مجرد تو خونه دارن. درست نیست من برم جلوی در خونه‌شون...» پول را گرفتم و سرش را بوسیدم. گفتم: «تو کِی ان‌قدر بزرگ شدی علی جان؟!» صورتش از خجالت سرخ شد. عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و برای نماز رفت مسجد. مدتی بعد از شهادت امیر، بچه‌های مسجد یکی بعد از دیگری به شهادت می‌رسیدند. علی گوشه‌گیر شده بود و کمتر حرف می‌زد، خنده به صورت این پسر نمی‌آمد. ♥️روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان