11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘نمایی دیگرازحضورپرشکوه مردم ولایتمدار اصفهان درتشیع پیکرمطهر شهید
🎥 تصاویر هوایی از حضور پرشور مردم اصفهان در مختلف مردم در تشییع پیکر سردار شهید حاج عباس نیلفروشان
⚘یادشهداباذکرصلوات
⚘اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
3.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آخرین بوسه پسران بر تابوت پدر در شب وداع
چه زیبا ملائک شدند زیستند
همان ها که هستند ولی نیستند !
کسانی که در جمع ما بوده اند
ولی حیف نفهمیده ایم کیستند
🕯شادی روح همه ی اموات بخوانیم
" رَحِمَ اللهُ مَن یَقراءُ الفاتحه مَعَ الصَلَوات "
⚘یادشهداباذکرصلوات
⚘اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘حاجی خوش امدی
⚘حالا کنار همرزمان شهیدت ارام بگیر
⚘پیکر مطهر شهید نیلفروشان در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد
روز پنجشنبه یاد همه عزیزان آسمانی
صلوات
⚘شهدا دلها را تصرف میکنند
⚘با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا
⚘این پست را برای مخاطب هاتون
⚘هم ارسال کنید .
⚘الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَ
⚘آلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُم
⚘روحش شاد
⚘یاد وراهش ماندگار
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 حضور همرزمان سردار شهید نیلفروشان در گلستان شهدای اصفهان
#مقاومت
#شهید_نیلفروشان
اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 اهدای عبای مقام معظم رهبری برای همراه شدن با پیکر شهید سردار #نیلفروشان
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
⚘#شهیدانہ
• #گمنامے ٺنها براے #شهدا نیسٺ❗️
•مےٺونـے زنده باشے و سربازِ
• #امام_زمان_باشـے
•امایہ شرط داره...
•باید فقط براے #خداڪارڪنے♥️
•نه براے #ریا⛔️
⚘یادشهداباذکرصلوات
⚘اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
⚘️به یادگمنامان خوشنام⚘️
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
پنج شنبه ها
بر مزار خاطرات
اشکِ ردّی از سلام نگاهت
را خواهم سرود
بر پیچک تنهایی یادت...
⚘️یادشهداباذکرصلوات
⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_
⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_
┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
✍قصه ماجرای مجروحیت حسین خرازی و درمانش توسط دکتر محمدرضا ظفرقندی
یک جایی از فیلم آژانس شیشهای حاج کاظم به سلحشور میگه: «تو تا حالا جبهه
بودی؟» سلحشور جواب میده: «نه ولی جایی که من بودم کم از جبهه نبود». شاید همه آنها که در دهه شصت جوان بودند، بد نباشه که این سوال رو با خودشون مرور کنند: وقتی ایران در آن جنگ بزرگ زیر ضرب گلوله و آتش بود ما کجا بودیم؟
محمدرضا ظفرقندی مدیر متخصص و شریفی است که حضور دردمندانه و جانبازی او در کوران حوادث جنگ تحمیلی از وجود کمیابش گوهری درخشان ساخته؛ قرار گرفتنش در جایگاه وزارت برای این دولت و در این برهه از تاریخ حکمرانی ما، اتفاق مبارک و امیدبخشی است.
دکتر ظفرقندی در کتاب خاطراتش که چند سال پیش منتشر شده؛ روایتگر مجروحیت حسین خرازی فرمانده شکوهمند دوران دفاع است؛ همان مجروحیتی که منجر به اغما و قطع دست حسین شده بود و بعدها دربارهاش گفت: «در خلسهای بین زمین و آسمان بودم کسی از من پرسید میخواهی بروی یا بمانی؟ انگار کسی به من گفت: حسین بمان». ماند... و با لشكر سرافراز و خط شكناش، هرجا خطر بود و آتش، ايستاد و جنگيد.
روایت ظفرقندی گذشتهنمایی ناخواسته به زمانهای که نه تنها بسیاری از قهرمانانش از دست رفتهاند که بسیار ارزشها و آرمانهایی که حتی از شهیدان هم دورتر و محورتر شدهاند:
همینطور که مشغول کار بودم، پنج شش جوان با حالت گریه و التماس آمدند سراغم و گفتند: «فرماندهمان دارد شهید میشود» … با این بچهها رفتیم بالای سر فرمانده مجروح. بچهها دورش حلقه زدند، همگی لهجه اصفهانی داشتند. فرمانده جوان ۲۷،۲۸ ساله به نظر میرسید. دستش از بالای آرنج قطع شده و به پوست وصل بود. سر و بدنش آغشته به خاک و خون بود. در شوک عمیق رفته و هوشیاری نداشت، احتمال دادم زمان زیادی برده تا او را به اورژانس برسانند. در چنین مواقع حساسی که مجروح خاصی با شرایط و موقعیت خاص داشتیم، درست انجام دادن کار برایم در اولویت بود و سعی میکردم درگیر احساسات نشوم. سریع دو کار برایش انجام دادم؛ اول از دست دیگرش که سالم بود، رگ گرفتم و سرم زیاد با فشار وارد رگش کردم. بعد خواستم گروه خونش را تعیین کنند تا به اون خون بدهیم و بعد شروع کردم به کنترل خونریزی. همه این کارها را همان جا بیرون اورژانس روی زمین انجام دادم. رگهایی که از محل قطعشدگی خونریزی میداد، با پنس و نخ بخیه گره زدم. بعد هم با یک پانسمان فشاری محکم روی آن را بستم. دست قطع شده بود و فقط به پوست وصل بود و راهی نداشتم که آن را نگه دارم. در آن محیط خاکآلوده و پر از گل و لای امکان پیوند رگ با پیوند دست نبود. شاید عقبتر و در بیمارستانهای شهر این کار امکان داشت اما این مجروح داشت از خونریزی شهید میشد. با کنترل خونریزی در ناحیه قطع عضو جلوی مرگ او را گرفتیم. حدود یک ساعت سرم و خون به ایشان دادیم تا کم کم حالش بهتر شد.
صحنه ای که هیچوقت فراموش نمیکنم رابطه بچهها با فرماندهشان بود، اینکه چقدر این بچهها او را دوست داشتند و برایش نگران بودند. همه دورش جمع شده بودند. پریشان و مضطرب به او که در آستانه شهادت بود مثل یک برادر بزرگتر عشق میورزیدند و ابراز علاقه میکردند. به ما هم التماس میکردند که هرکاری که میتوانیم برایش انجام دهیم.
آن زمان در جبههها رابطه رزمنده و فرمانده رابطه سردار و سرباز نبود؛ همه به هم برادر میگفتند. این رابطههای خوب و صادقانه اثرگذار بود و باعث همدلی همکاری بین رزمندگان میشد. همه به هم نزدیک بودند و سلسله مراتب خشن و رئیس و مرئوس وجود نداشت. فرمانده کلاسیک نمیتواند این رابطه عاطفی را ایجاد کند.
یک ساعت بعد فرمانده کمی هوشیاریاش را به دست آورد از شوک در آمد و فشار خونش قابل اندازه گیری شد. کمکم توانست چند کلمهای حرف بزند. حال همه پرسنل تیم پزشکی با دیدن حال او خوب شد و فهمیدیم کارمان را درست انجام دادیم. وقتی دوباره بالای سرش رفتم، اولین چیزی که پرسید این بود: «بچههایم کجا هستند؟» فکر میکرد بعضی نیروهایش محاصره یا شهید شدهاند. اصرار داشت برگردد خط مقدم که من مخالفت کردم. همان موقع گفتم آمبولانس آماده کردند او را سوار کردند و به عقب بردند. بعدا گفتند او حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین بود.
📗[از کتاب شرح درد اشتیاق، خاطرات دکتر ظفرقندی، صفحات: ۱۲۳ تا ۱۲۵]
┄┄┅┅┅❅⚘❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
20.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘️ یک بند انگشت...
♥️ننه علی؛ مادر شهیدان امیر و علی شاهآبادی؛
این کوچهها به اسم سه تا شهید، دو تا شهیده، اونوقت ما از یک بند انگشت دریغ میکنیم؟
فردا همین انگشت شهادت میده ....
⚘️این داستان یک #مادر شهید است
خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...🤲
♥️مادر بزرگواربه خاطر همه ی کم وکاستی وکوتاهی مان مارا ببخش
👈 از ۲۱ مهرماه به لطف یکی از اعضای محترم کانال داستان ننه علی در کانال شهیدان شاهدان زنده بارگذاری شد.
⚘️تقدیر وتشکر از عضو محترم کانال
⚘️نور دعای شهدای بزرگوار
⚘️روشنگرمسیر سبز زندگی زیباتون