eitaa logo
شهیدان شاهدان زنده
214 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
6 فایل
⚘️امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره شهدا کمترازشهادت نیست امام خامنه ای مدظله العالی روزانه ۱۰۰ صلوات هدیه به روح پرفتوح تمام شهدا سهم شما ۵صلوات کپی مطالب کانال آزاد با ذکر صلوات ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهیدان شاهدان زنده
291.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚الهی به امیدتو💚 💚جان را تو صفا ده به صفای صلوات ♥️همراه ملک شو به نوای صلوات 💚بر هر چه خدا قیمتی دادست ولـی ♥️گلزار بهشت است بهای صلوات 💚خواهی که شود مشکلت آسان بفرست ♥️بر چهره ی دلربای مهدی صلوات 💚اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و ♥️آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
4.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨💚✨﷽✨💚✨ ❤️حسین‌جان نگاهی کن‌ به من که‌ هر زمان در این دنیا و روز حساب کتاب ازم پرسیدند: "بما قضیت‌ عمرك‌ یا‌ ابن‌ آدم؟!" بتوانم بگوییم: حسین ع را دوست داشتم و با مرام او زیستم ❤️ 🕊✨صلَّی‌اللهُ‌عَلَیکَ‌یَااَبَاعَبدِالله✨🕊 🤲الهی به امید تو🤲 💚یه سلام ازراه دور 💚خدمت حضرت عشق 💚به نیابت ازطرف 💚 تمام شهدای بزرگوار 💚 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن 💚 وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 💚 وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 💚 وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ 🕊️شمادعوت هستیدبه کانال شهدا🕊️ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
🗓۱۴۰۳/۰۸/۱۸ یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود این کل داستان آفرینش است این داستان را جدی بگیرید غیر از خدا هیچکس نیست هر چه هست برای او و بخاطر اوست. صبر پيشه كن كه وعده ى خدا "حق" است ⚘️سلام ودرود خدا برشما آسمان زندگیتون نور بارون چراغ خونتون روشن نگران نباش خدامواظب همه چیز هست آرامش مهمان لحظه‌هاتون🤲
⚘️درود برمردان بی ادعا⚘️ عهد بسته‌ایم با که پرچم را به مهدی (عج) برسانیم الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲 شب وعاقبتمون شهدایی نگاه‌خدا‌به‌زندگیمون ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
⭕️هلاکت ۴ تروریست دیگر در رزمایش شهدای امنیت سپاه 🔹سخنگوی رزمایش شهدای امنیت سپاه: در ادامۀ اجرای رزمایش شهدای امنیت در سیستان‌و‌بلوچستان در مواجهه با تروریست‌های مزدور در منطقۀ عمومی شهرستان راسک ۴ نفر از تروریست‌ها به هلاکت رسیدند. 🔹در این عملیات یک خودرو و مقدار قابل توجهی سلاح و مهمات کشف و ضبط شد و کماکان تلاش‌ها برای تعقیب و انهدام باقی‌ماندۀ این گروه تروریستی ادامه دارد. 🔹در این عملیات یک نفر از رزمندگان اسلام به شهادت رسید. ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
⭕️ تصویر شهید رزمایش اخیر شهدای امنیت سپاه ♦️در رزمایش عملیاتی شهدای امنیت نیروی زمینی سپاه در سیستان‌و‌بلوچستان یک پاسدار به‌نام محمدرضا رستمی‌نژاد از تیپ ۳۳ نیروهای ویژۀ المهدی(عج) جهرم به شهادت رسید. ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
:👇 بلای جانسوز عصر ما نیست.. است.. او غائب نیست... پرده بر چشمان ماست.. چه کسی صادقانه دست به دعابرداشته وخالصانه امام خویش را طلب کرده وجواب نگرفته؟!! اللهم عجل لولیک الفرج ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidanshahedanezendeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتمش عزم ديار يار دارى؟ گفت: آرى‏ گفتمش با درد هجرش سازگارى؟ گفت: آرى  گفتمش با يار چونى؟ گفت: با يادش بسازم‏ گفتمش بر وصل او اميدوارى ؟ گفت: آرى. گفتم از عهدى كه بستى آگه استى؟ گفت: هستم  گفتمش بر عهدت اكنون استوارى ؟ گفت : آرى  ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ 📸عکاس :احسان رجبی 👈با فصل هفتم قصه ننه علی روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان با ما همراه شوید
👈قصه ننه علی ⚪️فصل هفتم : جمال آفتاب قسمت اول محل دیدارهای مردمی امام خمینی مدرسه علوی بود. من و تعداد زیادی از خانم‌های مسجد، سوار بر اتوبوس به طرف خیابان ایران حرکت کردیم. کوچه و خیابان‌های اطراف مدرسه غلغله بود. چند ساعتی طول کشید تا به محل دیدار برسیم. اهالی محله با چای و لقمه‌ای نان و پنیر از میهمانان امام پذیرایی می‌کردند. با موج جمعیت حرکت می‌کردیم و جلو می‌رفتیم. برای دیدن امام لحظه‌شماری می‌کردم. با صدای بلندِ صلواتِ جمعیت سر چرخاندم و متوجه حضور امام در کنار پنجره شدم. صدای ضربان قلبم به‌خوبی شنیده می‌شد؛ کم مانده بود سکته کنم. وسط روز، ماه در آسمان تهران طلوع کرده بود و من به زیارتش رفته بودم. شیرینی وصال امام و تماشای آن جمال نورانی، غم سال‌های تلخی که بر من گذشته بود را از یادم برد. خودم را نزدیک پنجره رساندم. همه‌ی توانم را جمع کردم. دستم را بالا بردم و فریاد زدم: «امام! امام! چیزی ندارم تقدیمت کنم؛ دوتا سرباز دارم که تقدیمت می‌کنم؛ بچه‌هام به فدات...» نمی‌دانم امام صدایم را شنید یا نه؟! از هوش رفتم و افتادم زمین. خدا رحم کرد در آن شلوغی زیر دست و پا له نشدم! نمی‌دانم در آن اوضاع چه کسی مرا به گوشه‌ی خلوتی برد. با خیس شدن صورتم به هوش آمدم. کمی آب‌قند خوردم و جان به تنم برگشت. بلند شدم و شعار دادم. گریه امانم را بریده بود؛ دوباره از حال رفتم. انقلاب تازه پیروز شده بود. آن ایام یک شب هم کنار یکدیگر نبودیم. امیر و علی دیروقت به خانه برمی‌گشتند و گاهی اوقات تا سحر بیرون بودند. خیابان ایران پاتوق هر روزشان شده بود. دایی محمد و فامیل‌های وفادار به شاه، هفته‌ای چند روز می‌آمدند سهمیه فحش و ناسزا را کف دستم می‌گذاشتند و می‌رفتند! آن‌قدر به رجب فشار آوردند که طاقتش تمام شد و بعد از مدت‌ها کمربند دست گرفت. تا از مردم حرف و کنایه‌ای می‌شنید یا بچه‌ها دیروقت به خانه می‌آمدند، تمام تن و بدنم را سیاه و کبود می‌کرد. شب تا صبح درد می‌کشیدم؛ اما به روی خودم نمی‌آوردم که مبادا فرزندانم از مسیری که پیش گرفته‌اند دل‌سرد شوند. دایی شلوار شش جیب علی را که می‌دید، صورتش سرخ می‌شد و با عصبانیت به ما می‌پرید: «این چیه پای بچه کردی؟! باباش پول نداره براش شلوار بخره؟! بس کنید این مسخره‌بازی‌ها رو. همین روزا شاه برمی‌گرده و دمار از روزگارتون درمیاره!» گوش ما بدهکار این حرف‌ها نبود و کار خودمان را می‌کردیم. مادرم همیشه سفارش می‌کرد که احترام دایی فراموش نشود. حتی اگر بدترین توهین‌ها از طرف دایی محمد به ما می‌شد، جوابش را نمی‌دادیم؛ اما رجب کم‌طاقت بود و فوری زور بازویش را به رخ ما می‌کشید و کنایه‌هایی را که شنیده بود تلافی می‌کرد. ♥️روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان