eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از شمـا اخلاصمان به اختلاس رفت ایمانمان رنگ باخت محبت ها و بردبارےها تمام شد صفاوسادگےدر رنگ دنیا رنگ باخت وقتے از رنگ جبهه فاصلہ گرفتیم حنایمان دیگر رنگے ندارد😔 🍃🌹🍃🌹
♥️🍃 ...خدايا در فرج اولیائت شتاب كن، و حقوق آنان را به آنان بازگردان؛ و آنان را به حق آشكار كن... خدايا فرشتگانِ پيروزے را گرداگرد او همواره بدار، و به آن دستورے که در شب قدر بر او تقدیر فرمودے، او را انتقام گيرنده خويش قرار ده؛ تا آن كه خشنود شوے... و در زمان بازگشتش ما را برانگيز، تا در دوران او در شمار يارانش باشيم. خدايا درك قيامش را روزے ما كن، و در روزگارش ما را حاضر كن؛ و بر او درود فرست، و سلام او را به ما باز رسان، درود و رحمت خدا و بركاتش بر او باد...🌱 "فرازےازدعاےروز دحوالارض" ؛روزِ دعا برای ظهور امام زمان سلام الله علیه. 🍃🌹🍃🌹
مداحی زیباAUD-20210106-WA0001.mp3
زمان: حجم: 9.36M
سه شنبه شد و پَر زدم سویِ تو شدم زائرِ جمکران ، کویِ تو
2.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱 [ ] چجوری بگم... که این روزا خیلی کلافم حـسـیـن❤️ ۳۵ روز تا 🍃🌹🍃🌹
@AminikhaahAUD-20210421-WA0006.mp3
زمان: حجم: 9.73M
🦋 جسدم در آی‌سی‌یو بود. تا اراده کردم روحم در خانه پدرم حاضر شد. 🔸روحم از بالا نظاره‌گر پدر،مادرم بود‌. 🦋 "آن‌سوی مرگ"
💔 یا امام رضا سلام....💔 " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا" 🍃🌹🍃🌹
فرمود: "دوستی و محبت را از دل ها بپرسید چراکه دلها گواهانی رشوه ناپذیرند..." دل ما بهترین شاهده تو روز قیامت.. همین که بگه رفیق شما بودم برام کافیه... 👌 ❤️ 🍃🌹🍃🌹
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️🍃 عشاق جز به عشق علی سر نمی‌دهند...🌱 ۲۲ روز دیگر تا عید 🍃🌹🍃🌹
کانال شهید ابراهیم هادی
❤ #عاشقانه_دو_مدافع ❤ #قسمت_هفتم ￿ بعد دانشگاه منتظر  بودم ڪ سجادے بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیومد..
بلاخره  پنج شنبہ از راه رسید... قرار شد سجادے ساعت۱۰ بیاد دنبالم ساعت ۹/۳۰ بود وایسادم جلوے آینہ خودمو نگاه کردم اوووووم خوب چے  بپوشم حالااااااا از کارم خندم گرفت نمیتونستم تصمیم بگیرم همش در کمد و باز و بستہ میکردم داشت دیر میشد کلافہ شدم و یه مانتو کرمی با یہ روسرے همرنگ مانتوم برداشتم و پوشیدم ساعت۹:۵۵دیقہ شد ۵ دیقہ بعد سجادے میومد اما مـݧ هنوز مشغول درست کردݧ لبہ ے روسریم بودم کہ بازے در میورد از طرفے هم نمیخواستم دیر کنم ساعت ۱۰:۰۰ شد زنگ خونہ بہ صدا دراومد وااااااے اومد مـݧ هنوز روسریم درست نشده گفتم بیخیال چادرمو سرکردم و با سرعت رفتم جلو در تامنو دید اومد جلو با لبخند سلام کرد  و در ماشیـݧ و برام باز کرد اولیـݧ بار بود کہ لبخندشو میدیدم سرمو انداختم پاییـݧ و سلامے کردم و نشستم داخل ماشیـݧ تو ماشیـݧ هر دوموݧ ساکت بودیم من مشغول ور رفتـݧ با رو سریم بودم سجادے هم مشغول رانندگے اصـݧ نمیدونستم کجا داره میره بالاخره روسریم درست شد یہ نفس راحت کشیدم  کہ باعث شد خندش بگیره با اخم نگاش کردم نگام افتاد بہ یہ پلاک کہ از آیینہ ماشیـݧ آویزوݧ کرده بود اما نتونستم روشو بخونم بالاخره ب حرف اومد نمیپرسید کجا میریم❓❓❓❓❓ منتظر بودم خودتوݧ بگید بسیار خوب پس باز هم صبر کنید حرصم داشت درمیومد اما چیزے نگفتم جلوے یہ گل فروشے نگہ داشت و از ماشیـݧ پیاده شد از فرصت استفاده کردم پلاک و گرفتم دستم و سعے کردم روشو بخونم یہ سرے اعداد روش نوشتہ اما سر در نمیوردم تا اومدم ازش عکس بگیرم از گل فروشے اومد بیروݧ... هل شدم و گوشے از دستم افتاد... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi