eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
28.4هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🍂🌻 رفاقت ما با هادی ادامه داشت. خوب به یاد دارم که یک روز آمده بود اینجا، بعد از خوردن فلافل در آینه خیره شد می گفت: نمی دانم برای این جوش های صورتم چه کنم؟ گفتم: پسر خوب، صورت مهم نیست، باطن و سیرت انسان ها مهم است که الحمدلله باطن تو بسیار عالی است. هربار که پیش ما می آمد متوجه می شدم که تغییرات روحی و درونی او بیشتر از قبل شده. تا اینکه یک روز آمد و گفت وارد حوزه علمیه شده ام، بعد هم به نجف رفت، اما هربار که می آمد حداقل یک فلافل را مهمان ما بود. آخرین بار هم از من حلالیت طلبید. با اینکه همیشه خداحافظی می کرد اما آن روز طور دیگری خداحافظی کرد و رفت ... . التماس دعای فرج💛✋ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💙🌈 قسمتی وصیتنامه شهید: دنیا 🌍رنگ گناه دارد ، دیگر نمیتوانم زنده بمانم! ان شاء الله امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام به قبر من می آیند. ✨ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
✍ به وقت شهادت 🌸🍃همه منتظرند تا سعید(شهید شاهدی) و محمود(شهید غلامی) از راه برسند. بالاخره هم می رسند. با پیکرهایی چاک چاک. همان جا وسط حیاط معراج، بچه ها دم می گیرند و دور جنازه سعید و محمود به سر و سینه می زنند. 🌸🍃سعید منافی را می بینم گوشه ای به دیوار تکیه داده، با خودش چیزهایی نجوا می کند. می گویم: سعید! چی داری با خودت می گویی؟! می گوید: هیچی! دارم به این حال خودم گریه می کنم! 🌸🍃می پرسم: چرا؟ چی شده مگر؟ گفت: عازم سفر حج که بودم، جلوی در پادگان امام حسن، سعید را دیدم. گفتم: آقاسعید! من دارم می روم مکه، سفارشی، کاری نداری؟ گفت: نه سعید جون! تو برو مکّه، منم می روم فکّه. ببینیم کی زودتر به خدا می رسه؟! 🌸🍃آب زمزم و تسبيح آورده بودم براش با كلى خاطره واسه تعريف كردن... که دیدم رفیقم پر کشیده...😭 🌷 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🕊🌷از پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟ گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره،... بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم برای ‌ تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم....!!! 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
✨شهید یعنی باران. ✨حسن باران این است ڪه زمینی است ولی آسمانی شده است و به امداد زمین می آید. ✨شهید! فقط به نام تو می شود سکه پیروزی زد که بعد از تو هر که مانده در توهم زندگی شناور است. ✨نام تو معنای زندگیست و غربت بعد از تو دامن اهالی شجاعت را گرفته ماییم و دلی که جز به بهای خون نه فروخته می شود و نه خریداری هست. ✨و سلام بر تو ای ابراهیم. 🦋هادی دلها 🦋 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کاش دنیاطوری بود که هیچکس به کسی نیازنداشت اونوقت آدمها مطمئن میشدن کسیکه سراغشون رومیگیره دوسشون داره نه کارشون 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🍁شهـید محـمودرضـا بیضایی: یکبار در خانه صحـبت شد به پوستر حاج‌همت روی کمدش اشاره کرد و گـفت: وصیت من همان جمله حاج هـــمت است: با خـدای خــود بستـه‌ام تا آخرین قطره خـونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک‌ آن آرام و قـــرار نگـــیرم. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
📖دفتر شعر 🍁در شعله ✍به قلم: مهدی فرجی گل شد ، بر آمد پیکرم ، آهسته آهسته انگار دارم می‌پرم آهسته آهسته انگشترم ، مهرم ، پلاکم ، چفیه‌ام ، عطرم پیدا شد از دور و برم آهسته آهسته آهسته آهسته سرم از خاک می‌روید از خاک می‌روید سرم آهسته آهسته جز نیمه‌ ای از من نمی‌یابید ، روزی سوخت در شعله نیم دیگرم آهسته آهسته امروز بعد از سال ها زاییده خواهد شد ققنوس از خاکسترم آهسته آهسته خوابیده‌ام بر شانه‌ها و می‌برندم … نه تابوت را من می‌برم آهسته آهسته آن پیرزن ، این زن به چشمم آشنا هستند دارم به جا می‌آورم آهسته آهسته خواندم : پدر خالی است جایش این خبر می‌ریخت از چشم‌های خواهرم آهسته آهسته دیگر برای آستین بالا زدن دیر است این را بگو با مادرم آهسته آهسته ✔️منبع: سایت خونین کفنان- شعر دفاع مقدس، دفترچه مجازی شعر دفاع مقدس 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
📩 🍁حاج حســـــین یکــــتا: هرگاه مایل به بودی این ســـه نکته را فـــــــراموش مکـن: ⇦ خـــــدا می ‌بیند ⇦ مـــلائک می‌ نویسد ⇦ در هر حال مـــرگ می ‌آید. ؟! شهدا حواسشون به اعمالشون بود. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#۷چیزکه خدانفرت دارد متکبرانه دروغگو بی گناه ریختن که برای بدی کردن می شتابند که دروغ میگوید که میان دوستان تفرقه می اندازد 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
... برایِ شدن، هُنَر لازم است... هُنَرِ رد شدن از .. هُنَرِ بِه خُدا رسیدن...[♥️] هُنَرِ تَهذیب... تا هُنَرمَند نشی، نِمیشی❗️❗️ 🌹 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
هر وقت برای مرخصی می آمد ، همین که می رسید دم در خانه و مرا می دید، با خنده می گفت: سلام پدرِ شهید .... خوبی پدرِ شهید...؟!! با خنده دنبالش میکردم که نگو این حرف رو پسر ...! اما حالا که همه بهم میگن : سلام پدرِ شهید ... دیگه یوسفی نیست که بخوام دنبالش کنم شهادت دردرگیری با گروهک تروریستی پژاک 📌راوی : پدرشهید 💚 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi