کانال شهید ابراهیم هادی
❤️#عاشقانه_دو_مدافع ❤️ #قسمت_چهل_نهم _بعد از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث
❤️#عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_پنجاهم
_الاݧ مامانینا منتظر باید بریم
با حالت مظلومانہ اے بهش نگاه کردم و گفتم:خواهش میکنم
إ اسماء الا مامانینا فکر میـکنـ چہ خبره میاݧ اینجا بعد ایـݧ بازو بندو ماما ببینہ میدونے کہ چے میشہ
دستمو گرفت و بازور برد تو حال
با بے میلے دنبالش رفتم و اخمهام تو هم بود
همہ ے نگاه ها چرخید سمت ما لبخندے نمایشےزدم و کنار علے نشستم
_علے نگاهم کردو آروم در گوشم گفت:چیزے شده❓اخمهات و لبخند نمایشیت باهم قاطے شده
همیشہ اینطور موقع ها متوجہ حالتم میشد
خندیدم و گفتم:چیزے مهمے نشده حس کنجکاوے همیشگے مـ حالا بعدا بهت میگم
لبخندے زدو گفت:همیشہ بخند،با خنده خوشگلترے اخم بهت نمیاد
لپام قرمز شد و سرم و انداختم پاییـ. هنوزهم وقتے ایـ حرفا رو میزد خجالت میکشیدم
اردلا کولشو باز کرده بودو داشت یکسرے وسیلہ ازش میورد بیرو
_همہ چشمشوݧ بہ دستاے اردلاݧ بود
اردلاݧ دستاشو زد بہ همو گفت:خب حالا وقت سوغاتیہ البتہ اونجا کسے سوغاتے نمیگیره فقط بچہ هاے پشتیبانے میتونـ
یہ قواره چادر مشکے رو از روے وسایلے کہ جلوش گذاشتہ بود برداشت و رفت سمت ماماݧ
چهار زانو روبروش نشست:بفرمائید مادر جاݧ خدمت شما.بعدش هم دست ماماݧ بوسید
_ماماݧ هم پیشونے اردلاݧ و بوسید و گفت:پسرم چرا زحمت کشیدے سلامتے تو براے مـݧ بهتریـݧ سوغاتے
یہ قواره چادرے هم بہ مـݧ دادو صورتمو بوسید،در گوشم گفت لاے چادرتم یہ چیزے براے تو و علے گذاشتم اینجا باز نکنیا
همہ منتظر بودیم کہ بہ بقیہ هم سوغاتے بده کہ یہ جعبہ شیرینے و باز کردو گفت:اینم سوغاتے بقیہ شرمنده دیگہ اونجا براے آقایوݧ سوغاتے نداشت،ایـ شیرینیا رو اینطورے نگاه نکنیدا گرو خریدم
همگے زدیم زیر خنده
_چشمکے بہ زهرا زدم رو بہ اردلاݧ گفتم:إداداش سوغاتے خانومت چے❓
دوباره اخمے بهم کردو گفت:اسماء جا دو ماه نبودم حس کنجکاویت تقویت شده ها ماشالا
چپ چپ نگاهش کردم و گفتم:خوب بگو میخوام تو خونہ بدم بهش چرا بہ مـ گیر میدے❓
سوالہ دیگہ پیش میاد
_ماما و بابا کہ حواسشو نبود
اما علے و زهرا زد زیر خنده
علے رو بہ اردلاݧ گفت:
اردلا جا مـ و اسماء ان شاءالله آخر هفتہ راهے کربلاییم
اردلاݧ ابروهاشو داد بالا و گفت:جدی❓با چہ کاروانے❓
علے سرشو بہ نشونہ ے تایید تکو دادو گفت:با کارواݧ یکے از دوستام
_إ خوب یہ زنگ بز ببیـ دوتا جاے خالے ندار❓
براے کے میخواے❓
براے خودمو خانومم
زهرا با تعجب بہ اردلاݧ نگاه کردو لبخند زد
باشہ بزار زنگ بزنم
اردلاݧ زنگ زد اتفاقا چند تا جاے خالے داشتـ
قرار شد کہ اردلاݧو زهرا هم با ما بیا
داشتـݧ میرفتـݧ خونشوݧ کہ در گوشش گفتم:یادت باشہ اردلاݧ نگفتے قضیہ بازو بندو
خندیدو گفت:نترس وقت زیاد هست
بعد از رفتنشوݧ دست علے وگرفتم و رفتم تو اتاقم
علے بشیـݧ اونجا رو تخت
براے چے اسماء
تو بشیـݧ
رو بروش نشستم چادرو باز کردم یہ جعبہ داخلش بود
در جعبہ رو باز کردم دو تا انگشتر عقیق توش بود
علے عاشق انگشتر عقیق بود
اسماء ایـݧ چیہ❓
اینارو اردلاݧ آورده برامو
یکے از انگشترارو برداشتم و انداختم دست علے
واے چقد قشنگہ علے بدستت میاد
علے هم اوݧ یکے رو برداشت و انداخت تو دستم درست اندازه ے دستم بود
دوتاموݧ خوشحال بودیم و بہ هم نگاه میکردیم...
_اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت
ساک هامو دستمو بود و میخواستیم سوار اتوبوس بشیم
دیر شده بود و اتوبوس میخواست حرکت کنہ
اردلاݧ و زهرا هنوز نیومده بود
هر چقدر هم بهشو زنگ میزدیم جواب نمیدادݧ
روے صندلے نشستم و دستم و گذاشتم زیر چونم و اخمهام رفتہ بود توهم
نگاهے بہ ساعتم انداختم اے واے چرا نیومد❓
_هوا ابرے بود بعد از چند دیقہ بارو نم نم شروع کرد بہ بارید
علے اومد سمتم ، ساک هارو برداشت و گذاشت داخل اتوبوس
مسئول کارواݧ علے و صدا کردو گفت کہ دیر شده تا ۵ دیقہ دیگہ حرکت میکنیم
نگراݧ بہ ایـݧ طرف و او نطرف نگاه میکردم اما خبرے ازشوݧ نبود
۵دیقہ هم گذشت اما نیومدݧ
_علے اومد سمتم و گفت:نیومد بیا بریم اسماء
إ علے نمیشہ کہ
خب چیکار کنم خانوم نیومد دیگہ بیا سوار شو خیس شدے
دستم و گرفت و رفتیم بہ سمت اتوبوس
لب و لوچم آویزو بود کہ با صداے اردلاݧ کہ ۲۰ متر باهاموݧ فاصلہ داشت برگشتم
بدو بدو با زهرا داشتـ میومد و داد میزد ما اومدیم
_لبخند رو لبم نشست ، دست علے ول کردم و رفتم سمتشوݧ.
کجایید پس شماهاااا❓بدویید دیر شد
تو ترافیک گیر کرده بودیم
سوار اتوبوس شدیم. اردلاݧ از همہ بخاطر تاخیري کہ داشت از همهہ حلالیت طلبید
تو اتوبوس رفتم کنار اردلاݧ نشستم
لبخندے زدمو گفتم: سلام داداش
با تعجب نگاهم کردو گفت:علیک سلام چرا جاے خانوم مـݧ نشستے❓
کارت دارم اخہ
_اهاݧ همو فوضولے خودموݧ دیگہ خوب بفرمایی
إ داداش فوضولے کنجکاوے. اردلاݧ هنوز قضیہ ي بازو بنده رو نگفتیا
بیخیال اسماء الاݧ وقتش نیست
لباسشو کشیدم و گفتم....
ادامه دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهید_مدافع_حرم_علی_آقا_عبداللهی 🕊🌺
#شهادت24دیماه_94
در سوريه به ابوامير معروف بود.هميشه براي رزم آماده بود،به همين خاطر خود را از فاوا - مخابرات - رسانده بود به خط و عضو اطلاعات شده بود.روز 22دي ماه ساعت17،درست فرداي روزي كه بچه هاي گردان فاتحين نوبت به نوبت با ايثار و رشادت مثال زدني خود را فداي عمه سادات مي كردند،طاقت نياورد و با چند نيروي سوري به خط زد .فرداي آن روز يكي از دوستانش به مقر مي آيد و سراغش را مي گيرد؛دوستانش مي گويند:ابوامير گل گاشت و جاموند.💔
حالا ديگر ابوامير به شير خان طومان معروف است.
#شهيد_علي_آقاعبداللهي 🌹
#ابوامير❤️
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
به اسیر کن مدارا ...
مهماننوازی فرمانده از اسرای عراقی !
« عملیات کربلای یک » در تیرماه ۱۳۶۵
یکیاز میدانهای سختوحساس نبرد بود
که فرمانده «صراف» این شهید گرانقدر
ابهتِ دشمن را شکست ....
و در ادامه در رویارویی با دشمنی که تا
دقایقی پیش پشت تانک نشسته بود و
با گلوله مستقیمِ تانک نفر را شکار میکرد
و حالا اسیر شده گفتگو میکند و به آنها
یادآور میشود که خطری تهدیدشان نمیکند
و میتوانند لباسهای خود را در بیاورند تا
کمی خنک شوند و پاهایشان که داغ شده
بود را از پوتین خارج کنند تا پاهایشان هوا
بخورد. سپس کلمن آب یخ آماده و در ادامه
از آنها پذیرایی میکند ...
📎پ.ن: مدارا با اسیر را از
مکتبِ علی(ع) آموختهاند ...
#اسرای_عراقی
#فرمانده_گردان_شهادت
#لشکر۲۷_حضرترسولﷺ
#شهید_سردار_جواد_صراف🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌾🌹🌾
❌ زنگ هشدار خداوند ❌
✳️کلیپ تصویری کوتاه و بسیار زیبا
✳️لطفا تا انتها ببینید .
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
ماندند به عھد خویش و رفتند
رفتند ولـے همیشه #ماندند
#سردارشهیدحسین_همدانی
#یادش_باصلوات
#لبیک_یاحسین
🍃🌹🍃🌹
@Maddahionlin4_5825414080873105393.mp3
زمان:
حجم:
9.21M
منو به این جدائیا عادت نده
🎤 #حمید_علیمی #محرم
🍃🌹🍃🌹
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
#آه
ارباب جان
دل ما آنچنان تنگ است
آنچنان بےتاب
بےقرار
و سوزان است
كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ
به دادش برس
ڪه جز تو
فریادرسی ندارد....💔
#آھ_ارباب...
#آھ_یازینب...
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#اربعین
#محرم
🍃🌹🍃🌹
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی
•°🌱
#حسین_جان💔
ڪودڪ و پیر ندارد همه در وادی عشق
نوڪر حلقه به گوش پسر فاطمه ایم...
#شبتون_حسینی🌙✨
اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی
4_6025990732928518067.ogg
زمان:
حجم:
525.4K
.
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
❣#قرار_شبانہ❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🍃 #سلام_امام_زمانم
🌼بازهم آديينہ اي آمد ولي مهدي ڪجاست؟
🍃يڪ نفرميگفت مهدي جمعہ هادرڪربلاسٺ
🌼رو بہ سوي ڪربلا ڪردم ڪه فريادش زنم
🍃باز هم با ندبہ اي ازهجر مولا دم زنم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_درفرج_صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم