اذان ابراهیم هادی.mp3
زمان:
حجم:
5.58M
اذان شهید ابراهیم هادی
🍃🌹@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاشقان وقت نماز است
📢 اذان میگویند
🍃 🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🛩 #قبل_از_سقوط
شهید اسدی :بسم الله الرحمن الرحیم،ساعت ده و 9:35است،حدود 1:30 ساعته رو آسمونیم،موتور نداریم،و با سلام وصلوات ان شالله داریم میشینیم ارومیه، و ان شاالله که به خیر بگذره...
حاج احمد:صلوات بفرستید
شهید اسدی:یاعلی بن ابیطالب ع...
۱۴ سال پیش حاج احمد و یارانش آسمانی شدند.
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💿فایل تصویری
📌موضوع: هر وقت گرفتار شدید به
به این چهارچیز فکر کنید!
🎙ایت الله مجتهدی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#فاطمیه خط مقدم ماست
قبل از ندبه، صنوبر شهید شد🖤
از عطر یاس پر شد وپرپر شهید شد🥀
سردار تاب دیدن روضه دیوار و در نداشت...
قبل از شروع مجلس مادر شهید شد😭
#فاطمیه
#شهید_سپهبد_قاسم سلیمانی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
✅چیزهای خوب نصیب کسانی میشود
که باور دارند.
✅چیزهای بهتر نصیب کسانی میشود
که صبورند.
✅و بهترین چیزها نصیب کسانی
میشود که تسلیم نمیشوند...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی
اذان ابراهیم هادی.mp3
زمان:
حجم:
5.58M
اذان شهید ابراهیم هادی
🍃🌹@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
آدم های زیبا و دوست داشتنی، به صورت تصادفی به وجود نمیآیند
زیباترین و دوست داشتنی ترین انسانهایی که میشناسیم،
آنهایی هستند که با شکست آشنا شدهاند،
آنهایی که رنج را تجربه کردهاند،
آنهایی که از دست دادن را تجربه کردهاند،
آنهایی که پس از این رویدادهای دشوار دوباره مسیر خود را به سمت زندگی پیدا کردهاند،
این افراد، زندگی را به شکل متفاوتی میفهمند،
آن را به شکل متفاوتی تحسین میکنند
و نیز به شکل متفاوتی حس میکنند
به همین دلیل ،
آرامترند و دوست داشتن و محبت به دغدغهشان تبدیل میشود.
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔴 شهیدمهدی زین الدین:
🔷🔹هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند.
شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند.
شهدا را یاد کنید ولو با ذکر یک صلوات
شادی روح شهدا صلوات
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت شصت و سوم : ما تو را دوست داریم
✔️راوی : جواد مجلسی
🔸پائيز سال 1361 بود. بار ديگر به همراه ابراهيم عازم مناطق عملياتي شديم.
اين بار نَقل همه مجالس توسل هاي ابراهيم به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود.
هر جا ميرفتيم حرف از او بود!
خيلي از بچه ها داستان ها و حماسه آفريني هاي او را در عمليات ها تعريف ميكردند. همه آنها با توسل به حضرت صديقه طاهره (سلام الله علیها) انجام شده بود.
🔸به منطقه سومار رفتيم. به هر سنگري سر ميزديم از ابراهيم ميخواستند كه براي آنها مداحي كند و از حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخواند.
شب بود. ابراهيم در جمع بچه هاي يكي از گردان ها شروع به مداحي كرد.
صداي ابراهيم به خاطر خستگي و طولاني شدن مجالس گرفته بود!
🔸بعد از تمام شدن مراسم، يكي دو نفر از رفقا با ابراهيم شوخ يكردند و صدايش را تقليد كردند. بعد هم چيزهایي گفتند كه او خيلي ناراحت شد.
آن شب قبل از خواب ابراهيم عصباني بود و گفت: من مهم نيستم، اينها مجلس حضرت را شوخي گرفتند. براي همين ديگر مداحي نميكنم!
هر چه ميگفتم: حرف بچه ها را به دل نگير، آقا ابراهيم تو كار خودت را بكن، اما فايد هاي نداشت.
🔸آخر شب برگشتيم مقر، دوباره قسم خورد كه: ديگر مداحي نميكنم!
ساعت يك نيمه شب بود. خسته و كوفته خوابيدم.
قبل از اذان صبح احساس كردم كسي دستم را تكان ميدهد.
چشمانم را به سختي باز كردم. چهره نوراني ابراهيم بالاي سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو، الان موقع اذانه.
من بلند شدم. با خودم گفتم: اين بابا انگار نميدونه خستگي يعني چي؟! البته ميدانستم كه او هر ساعتي بخوابد، قبل از اذان بيدار مي شود و مشغول نماز.
🔸ابراهيم ديگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا كرد.
بعد از نماز و تسبيحات، ابراهيم شروع به خواندن دعا کرد، بعد هم مداحي حضرت زهرا (سلام الله علیها)!!!
اشعار زيباي ابراهيم اشك چشمان همه بچه ها را جاري كرد. من هم كه ديشب قسم خوردن ابراهيم را ديده بودم از همه بيشتر تعجب كردم!
ولي چيزي نگفتم.
🔸بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتيم، بين راه دائم در فكر كارهاي عجيب او بودم.
ابراهيم نگاه معنی داري به من كرد و گفت: ميخواهي بپرسي با اينكه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟!
گفتم: خُب آره، شما ديشب قسم خوردي كه... پريد تو حرفم و گفت:
چيزي كه مي گويم تا زنده ام جايي نقل نكن.
بعد كمي مكث كرد و ادامه داد: ديشب خواب به چشمم نمي آمد، اما نيمه هاي شب كمي خوابم برد. يكدفعه ديدم وجود مقدس حضرت صديقه طاهره (سلام الله علیها) تشريف آوردند و گفتند: نگو نميخوانم، ما تو را دوست داريم.
هر كس گفت بخوان تو هم بخوان ديگر گريه امان صحبت كردن به او نميداد. ابراهيم بعد از آن به مداحي كردن ادامه داد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ توصیف #شهید_احمد_کاظمی از زبان #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی سردار عزیز
ما با احمد خیلی رفیق بودیم
من نمی دونم احمد منو بیشتر دوست داشت، یا من احمد و بیشتر دوست داشتم...
وقتی تو جمع ما بود تداعی تمام زندگیمون رو می کرد...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi