eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. اگہ میخواۍ یہ روزی دورِ تابوتت بگردن ؛ امروز باید دورِ امام زمانت بگردی.. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🔴"خون میدهیم اما خاک نمی دهیم " 🔻28 مهر سالروز تولد ستارخان سردار شجاعت و ایستادگی معروف به سردار ملّی 🔻ستارخان در 28 مهر 1245 خورشیدی در روستای بیشک ورزقان در آذربایجان شرقی به دنیا آمد. 🔴ستارخان: 🔻"یکی از بزرگترین آرزوهایم باز گرداندن باکو به سرزمینمان ایران است" 🔻تاریخمان را بدانیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidaziz_ebrahim_hadi
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انگشت به لب مانده‌ام از قاعده عشق …! ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم … 🍃🌹🍃🌹
3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💭خواب همسر شهید امین کریمی در خواب دیدم که یک نامه به من دادند نوشته بود: آقای امین کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب منصوب شد 💐 🍃🌹🍃🌹
🕊امروز سالروز شهادت ۳ شهید مدافع حرم است شهید مدافع حرم مسلم نصر شهید مدافع حرم امین کریمی شهید مدافع حرم عبدالله باقری این شهیدان عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهدا .
در فصل پاییز ازدواج کردیم در فصل پاییز کربلا رفتیم در فصل پاییز هم شهید شد عجب فصلی بود این پاییز... شهید حمید سیاهکالی مرادی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 گفتند شهیدِگمنامه پلاک و نشونه ای نداشت امیدوار بودم روی زیرپیراهنش اسمش رو نوشته باشه! نوشته بود: "اگر برای خداست بگذارگمنام بمانم" 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜فرازے از وصیتنامه ے شهید: براے من مراسم هفت وچهلم نگیرید خرج فقرا کنید،لباس وشال سیاه عزامو توے مزارم بذارید یادشون کنیم با ذکر یا صاحب الزمان عج ❤ 🌷 🍂یک روز آمد دوزانو نشست روبه‌رویم. زل زد توی چشم‌هایم. نگاهش تا عمق نگاهم رفت و دلم را لرزاند. معلوم بود یک حرفی نوک زبانش هست که جرئت گفتنش را ندارد. گفت «مامانِ من تو نمی‌خوای خمس پسرهات رو بدی؟» گفتم «خمس پسرهام تویی؟» گفت «چه فرقی می‌کنه؟» اما فرق می‌کرد. عزیزکرده‌ام بود. همه هم این را می‌دانستند، فک و فامیل و بقیه بچه‌ها. اما حسودی‌شان نمی‌شد. انگار خودشان هم قبول کرده بودند که عبدالله یک چیز دیگر است. گفتم «نرو.» گفت «خودت یادم دادی مامان. همون وقت‌ها که چادرت را می‌کشیدی سرت و دست ما پنج تا رو می‌گرفتی می‌کشوندی تو هییت و مسجد. ضجه می‌زدی کاش بودیم و یاریت می‌کردیم، یادته؟ بلندبلند داد می‌زدی که خانم زینب! من و بچه‌هام فدات بشیم. بفرما الان وقت عمل شده.» 📚برشي از كتاب باديگارد-زندگينامه داستاني شهيد عبدالله باقری 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi