.
#حاجحسینیڪتا
اگہ میخواۍ یہ روزی
دورِ تابوتت بگردن ؛
امروز باید دورِ
امام زمانت بگردی..
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🔴"خون میدهیم اما خاک نمی دهیم "
🔻28 مهر سالروز تولد ستارخان سردار شجاعت و ایستادگی معروف به سردار ملّی
🔻ستارخان در 28 مهر 1245 خورشیدی در روستای بیشک ورزقان در آذربایجان شرقی به دنیا آمد.
🔴ستارخان:
🔻"یکی از بزرگترین آرزوهایم باز گرداندن باکو به سرزمینمان ایران است"
🔻تاریخمان را بدانیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انگشت به لب ماندهام از
قاعده عشق …!
ما یار ندیده
تب معشوق کشیدیم …
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💭خواب همسر شهید #مدافع_حرم امین کریمی
در خواب دیدم که یک نامه به من دادند نوشته بود:
آقای امین کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب منصوب شد
💐 #صلوات
🍃🌹🍃🌹
🕊امروز سالروز شهادت ۳ شهید مدافع حرم است
شهید مدافع حرم مسلم نصر
شهید مدافع حرم امین کریمی
شهید مدافع حرم عبدالله باقری
این شهیدان عزیز را بیشتر بشناسیم...
💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد.
💐شادی روح پرفتوح شهدا #صلوات.
در فصل پاییز ازدواج کردیم
در فصل پاییز کربلا رفتیم
در فصل پاییز هم شهید شد
عجب فصلی بود این پاییز...
شهید حمید سیاهکالی مرادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
گفتند شهیدِگمنامه
پلاک و نشونه ای نداشت
امیدوار بودم روی زیرپیراهنش
اسمش رو نوشته باشه!
نوشته بود:
"اگر برای خداست بگذارگمنام بمانم"
#شهید_گمنام_سلام
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
2.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این جمعه هم رفت
ازت خبر نیومد...
سید رضا نریمانی🎤
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
📜فرازے از وصیتنامه ے شهید:
براے من مراسم هفت وچهلم نگیرید خرج فقرا کنید،لباس وشال سیاه عزامو توے مزارم بذارید
یادشون کنیم با ذکر یا صاحب الزمان عج ❤
#خاطرات_حاج_عبدالله_باقری🌷
🍂یک روز آمد دوزانو نشست روبهرویم. زل زد توی چشمهایم. نگاهش تا عمق نگاهم رفت و دلم را لرزاند. معلوم بود یک حرفی نوک زبانش هست که جرئت گفتنش را ندارد. گفت «مامانِ من تو نمیخوای خمس پسرهات رو بدی؟» گفتم «خمس پسرهام تویی؟» گفت «چه فرقی میکنه؟» اما فرق میکرد. عزیزکردهام بود. همه هم این را میدانستند، فک و فامیل و بقیه بچهها. اما حسودیشان نمیشد. انگار خودشان هم قبول کرده بودند که عبدالله یک چیز دیگر است. گفتم «نرو.» گفت «خودت یادم دادی مامان. همون وقتها که چادرت را میکشیدی سرت و دست ما پنج تا رو میگرفتی میکشوندی تو هییت و مسجد. ضجه میزدی کاش بودیم و یاریت میکردیم، یادته؟ بلندبلند داد میزدی که خانم زینب! من و بچههام فدات بشیم. بفرما الان وقت عمل شده.»
📚برشي از كتاب باديگارد-زندگينامه داستاني شهيد عبدالله باقری
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi