eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.4هزار ویدیو
88 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆امروز سالروز شهادت 🌷شهید مدافع حرم بهزاد سیفی 🌷شهید مدافع حرم جلیل خادمی 🌷شهید مدافع حرم صالح حسن زاده 🌷شهید مدافع حرم محمدرضا ابراهیمی 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
چہ حیف شد،نشد آخر بہ‌ دلبرش برسد دوباره باز بہ وصل برادرش برسد بہ سرنوشٺ نوشتند از ازل در قم شڪوه تربٺ زهرا بہ دخترش برسد (س)💔 🍂🕯 🏴 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
11.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ.... نه، جسارت نمی کنم اما گاه من را خطاب کن، بانو چیزی از دیگران نمی خواهم تو مرا انتخاب کن بانو ▪️در وصف حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام 🎤با صدای حاج حنیف طاهری 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
اگه شهیدانه زندگی کنی خودش پیدات میکنه لازم نیست به دنبالش بگردی!! حالا چه جوون بیست ساله دهه هفتادی باشی چه سردار شصت و اندی ساله ی مو سپید کرده ی جنگ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 بدون زهـر هم معصومه ے دور از رضــا مےمرد مثالش زینب ڪبری دلایل مےشود پیدا 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
✅ادامه داستان 🌺امیر حسین🌺 💠( قسمت سوم: آتش انتقام ) . . چند روز پام رو از خونه بیرون نگذاشتم ... غر
✅ادامه داستان 🌺امیر حسین🌺 💠( قسمت چهارم: من جذاب ترم یا... ) . بالاخره توی کتابخونه پیداش کردم ... رفتم سمتش و گفتم: آقای صادقی، می تونم چند لحظه باهاتون خصوصی صحبت کنم ... . سرش رو آورد بالا، تا چشمش بهم افتاد ... چهره اش رفت توی هم ... سرش رو پایین انداخت ... اصلا انتظار چنین واکنشی رو نداشتم ... . . دوباره جمله ام رو تکرار کردم ... همون طور که سرش پایین بود گفت: لطفا هر حرفی دارید همین جا بگید ... . . رنگ صورتش عوض شده بود ... حس می کردم داره دندون هاش رو محکم روی هم فشار میده ... به خودم گفتم: آفرین داری موفق میشی ... مارش پیروزی رو توی گوش هام می شنیدم ... . . با عشوه رفتم طرفش، صدام رو نازک کردم و گفتم: اما اینجا کتابخونه است ... . . حالتش بدجور جدی شد ... الانم وقت نمازه ... اینو گفت و سریع از جاش بلند شد ... تند تند وسایلش رو جمع می کرد و می گذاشت توی کیفش ... . . مغزم هنگ کرده بود ... از کار افتاده بود ... قبلا نماز خوندنش رو دیده بودم و می دونستم نماز چیه ... . دویدم دنبالش و دستش رو گرفتم ... با عصبانیت دستش رو از توی دستم کشید ... . . با تعجب گفتم: داری میری نماز بخونی؟ یعنی، من از خدا جذاب تر نیستم؟ ... . سرش رو آورد بالا ... با ناراحتی و عصبانیت، برای اولین بار توی چشم هام زل زد و خیلی محکم گفت: نه ... . 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
4_5938217613036357522.ogg
زمان: حجم: 2.31M
دلت مداحی خوب می خواد؟! پس گوش کن 🎧 😭😭😔😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا