صبح یعنی
به صدای نفس شببوها
غرق آیینهی خورشید شوی
نور شوی،،،
#میترا ملک محمدی
سلام
#صبحتون بهشت
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
تبسـم ڪردی و صبحـم
چہ زیبــا شد دل افــروزم ...🌿
خوشـا چشمـے ڪہ صبح او
بـہ لبخنـد تو وا گردد ...❤️
روزتون متبرک به لبخند شهید
ابراهیم همت 🌸
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#دنیای شهـــدا . . .🌹
دلم آرامش میخواهد ؛
آرامشۍ از جنس آرامشِ
شبهای منطقه...
آرامشی در دلهیاهو وجنگ،
درکنجِسنگر،وقتِخلوتباخدا،
شبیهآنشبهایی که
قلب بچه ها آراممیشد
با #ذکر و #دعا و #قرآن ...
دلم #روضه میخواهد ؛
شبیه روضههای شبِعملیات !
خلاصهکنم،دلم دنیایۍ میخواهد
#شبیهدنیاۍشهدا ...🌷
+بایدمثلشهدازندگۍکنی
تامثلشهــدا بــرۍ!💔🍃
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
یُخْرِجُهـــــُم
مِّنَ الظُّلُمَاتِ
إِلَی النُّـــــوُرِ
فقط ڪارِ مادر است ...
#یارالیمادرم..🖤
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
خدایا کاش...
آخرِ دیکته پرغلط زندگیام
بنویسی:
با ارفاق، #شهادت :)🕊
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#خاطره_شهید
ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کردن نمیخواهیم
ما رهبرمی خواهیم برای اطاعت کردن
من اگر نتوانستم رهبرم را ببینم مهم نیست مهم این است که مطیع فرمانش باشم و او از من راضی باشد.
🌷شهید ابراهیم هادی🌷
صلوات 🍃🌷
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
گذشت آن زمان که نفت
را
طلای
سیاه
میگفتند
این روزها
طلا تویی
و
سیاه هم چادرت
#فاطمیه_فرصتی_برای_فاطمی🌹شدن
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔻بخشی از سخنان #سیده_سلام_بدالدین مادر #شهید_احمد_مشلب:
احمد همه جور لباسی می پوشید حتی شلوار جین، اما خیلی مذهبی و در اعتقادش راسخ بود☝️
احمد القاب زیادی داشت ولی خودش می گفت: به من بگید #غریب_طوس و می گفت: به مردم ایران بگید هروقت رفتند دیدار امام رضا(ع) سلام مرا به آقا برسانند💔 و بگویند آقا یکی هست که زیر پرچم شما درحال مبارزه(در جبهه) است و اسم شمارا روی خودش گذاشته...😔
#شهید_حزبالله
#احمد_مشلب🌹
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
ای #شهید
هوای دلم ابری ☁️است...
موج🌊دلــــمـــ را
روی امواج عاشقی♥️ تنظـیم کن
باشد خدای مهربـان #خـریـدارم شـود
#شهیدمحمودرضابیضائی 🌸🍃
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔅تلنگر🍃
بچهها به خدا از شهدا جلو میزنید،
اگه کوفتِتون بشه لذَّتِ گناه کردن!
[#حاج حسین یکتا]
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت هفتاد و سوم : تفحص
✔️راوی : سعید قاسمی ، راوي دوم خواهر شهيد
🔸سال 1369 آزادگان به ميهن بازگشتند، بعضي ها هنوز منتظر بازگشت ابراهيم بودند (هر چند دو نفر به نام هاي ابراهيم هادي در بين آزادگان بودند) ولي اميد همه بچه ها نااميد شد.
سال بعد از آن، تعدادي از رفقاي ابراهيم براي بازديد از مناطق عملياتي راهي فكه شدند.
در اين سفر اعضاي گروه با پيكر چند شهيد برخورد كردند و آنها را به تهران منتقل كردند.
چند روز بعد رفته بوديم بازديد از خانواده شهدا. مادر شهيدي به من گفت:
شما ميدانيد پسر من كجا شهيد شده؟!
گفتم: بله، ما با هم بوديم.
پرسيد: حالا كه جنگ تمام شده نمیتوانيد پيكرش را پيدا كنيد و برگردانيد؟
🔸با حرف اين مادر خيلي به فكر فرو رفتم.
روز بعد با چند تن از فرماندهان و دلسوختگان جنگ صحبت كردم. با هم قرار گذاشتيم به دنبال پيكر رفقاي خود باشيم، مدتي بعد با چند نفر از رفقا به فكه رفتيم.
پس از جستجوي مجدد، پيكرهاي سيصد شهيد از جمله فرزند همان مادر پيدا شد.
پس از آن گروهي به نام تفحص شهدا شكل گرفت كه در مناطق مختلف مرزي مشغول جستجو شدند.
🔸عشق به شهداي مظلوم فكه، باعث شد كه در عين سخت بودن كار و موانع بسيار، كار در فكه را گسترش دهند. بسياري از بچه هاي تفحص كه ابراهيم را مي شناختند، می گفتند: بنيان گذار گروه تفحص، ابراهيم هادي بوده. او بعد از عمليات ها به دنبال پيكر شهدا ميگشت.
پنج سال پس از پايان جنگ، بالاخره با سختي هاي بسيار، كار در كانال معروف به كميل شروع شد. پيكرهاي شهدا يكي پس از ديگري پيدا مي شد.
🔸در انتهاي كانال تعداد زيادي از شهدا كنار هم چيده شده بودند. به راحتي پيكرهاي آنها از كانال خارج شد، اما از ابراهيم خبري نبود!
علي محمودوند مسئول گروه تفحص لشکر بود. او در والفجر مقدماتي پنج روز داخل كانال كميل در محاصره دشمن قرار داشت.
علي خود را مديون ابراهيم ميدانست و ميگفت: كسي غربت فكه را نميداند، چقدر از بچه هاي مظلوم ما در اين كانال ها هستند. خاك فكه بوي غربت كربلا ميدهد.
🔸يك روز در حين جستجو، پيكر شهيدي پيدا شد. در وسايل همراه او دفترچه يادداشتي قرار داشت كه بعد از گذشت سال ها هنوز قابل خواندن بود.
در آخرين صفحه اين دفترچه نوشته بود: «امروز روز پنجم است كه در محاصره هستيم. آب و غذا را جيره بندي كرده ايم. شهدا در انتهاي كانال كنار هم قرار دارند، ديگر شهدا تشنه نيستند. فداي لب تشنه ات اي پسر فاطمه!»
🔸بچه ها با خواندن اين دفترچه خيلي منقلب شدند و باز هم به جستجوي خودشان ادامه دادند.
اما با وجود پيدا شدن پيكر اكثر شهدا، خبري از ابراهيم نبود. مدتي بعد يكي از رفقاي ابراهيم براي بازديد به فكه آمد.
ايشان ضمن بيان خاطراتي گفت: زياد دنبال ابراهيم نگرديد؟!
او ميخواسته گمنام باشد. بعيد است پيدايش كنيد. ابراهيم در فكه مانده تا خورشيدي براي راهيان نور باشد.
٭٭٭
🔸اواخر دهه هفتاد، بار ديگر جستجو در منطقه فكه آغاز شد. باز هم پيكرهاي شهدا از كانال ها پيدا شد، اما تقريباً اكثر آنها گمنام بودند.
در جريان همين جستجوها بود كه علي محمودوند و مدتي بعد مجيد پازوكي به خيل شهدا پيوستند.
پيكرهاي شهداي گمنام به ستاد تفحص رفت. قرار شد در ايام فاطميه و پس از يك تشييع طولاني در سراسر كشور، هر پنج شهيد را در يك نقطه از خاك ايران به خاك بسپارند.
🔸شبي كه قرار بود پيكر شهداي گمنام در تهران تشييع شود ابراهيم را در خواب ديدم. با موتور جلوي درب خانه ايستاد. با شور و حال خاصي گفت:
ما هم برگشتيم! و شروع كرد به دست تكان دادن.
بار ديگر در خواب مراسم تشييع شهدا را ديدم. تابوت يكي از شهدا از روي كاميون تكاني خورد و ابراهيم از آن بيرون آمد. با همان چهره جذاب و هميشگي به ما لبخند ميزد!
فرداي آن روز مردم قدرشناس، با شور و حال خاصي به استقبال شهدا رفتند.
🔸تشييع با شكوهي برگزار شد. بعد هم شهدا را براي تدفين به شهرهاي مختلف فرستادند.
من فكر ميكنم ابراهيم با خيل شهداي گمنام، در روز شهادت حضرت صديقه طاهره (سلام الله علیها) بازگشت تا غبار غفلت را از چهره هاي ما پاك كند.
براي همين بر مزار هر شهيد گمنام كه ميروم به ياد ابراهيم و ابراهيم هاي اين ملت فاتحه اي ميخوانم.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
چگونه مهر نورزد
دلم به ساحتِ تــو !؟
تویی که مهر به هر مهربان میآموزی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#از_دفاعمقدس_تا_دفاع_از_حرم
🌹سلام بر سردار دلها
شـــ🌷ـــهیدحاج قاسم سلیمانی
💐 به بحق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi