eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای سلمـان پرورم را دوست می دارم💚 اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلاَلِ سپاس خداي را كه ما را به وسيله تو از شرك و گمراهي رهانيد. رسالت ‌رسول‌ مهربانیها تبریک و تهنیت باد🍃 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌹بیست و هفتم رجب 🌹سالروز خجسته‌ی 🌹بعثت حضرت خیر‌النبیین 🌹ختم المرسلین 🌹رحمة للعالمین 🌹حضرت محمد مصطفی 🌹صلی الله علیه و آله 🌺را به حضرت صاحب الأمر و ولی‌العصرحجة‌بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف ونایب برحقشان و به همه‌ی اعضای بزرگوار تبریک و تهنیت عرض می‌نماییم. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹به خدا قسم اگر عاشقش نشود کسی به خطا رود 🌹به گدائی در خانه اش نرود گدا ، به کجا برود محمد(ص) (صابر خراسانی) 🌺عید مبعث بر شما مبارک 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
صبح می خندد و باغ از نفس گرم بهار می گشاید مژه و میشکند مستی خواب سلام صبحتــون شکوفا ب ؏ــــشق آرزوهـــای امــروزتــون دست یافتنـی🌸 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🍂🌼🍂🌼 🌼🍂🌼 🍂🌼 🌼 که میخواهم بکنم🥀 نگاهی به آسمان می اندازم... که نکند در خلوتم یادم برود تنها نیستم و نظاره‌گر است..💕 یاد نگاه های ابراهیم هادی که می‌افتم دور گناه را برای همیشه خط میکشم! 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
لایق تو کسی نیست جز آنکسی که: تو را انتخاب میکند نه امتحان ... تو را نگاه کند نه اینکه ببیند ... تو را حس کند نه اینکه لمست کند ... تو را بسازد نه اینکه بسوزاند ... تو را بیاراید نه اینکه بیازارد ... تو را بخنداند نه اینکه برنجاند ... تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد ... ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ! ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ ! ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ : ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ … ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔 آزاده باش... قیمتی خواهی شد... آنقدر قیمتی که خداوند خریدارت شود آن هم به بالاترین قیمت؛یعنی «ولایت» سلمانش را با «مِنّا اهلَ البِیت» خرید حُرَّش را با «حَلَّت بفِنائِک» و یقین بدان تو را با «انتظار» خواهد خرید و چه مقامیست این ... تعجیل در فرج مولا پنج صلوات🌹 💚 ❤️ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔  محسن بسیار ، با اخلاق، هیئتی و بسیجی بود، فقط یک زیارت سوریه را کم داشت که رفت و همان جا به شهادت رسید. به ارتش و کارش خیلی علاقه‌مند بود هر وقت او را در شهرک می‌دیدم در حال تمرینِ دویدن و بود، آنقدر با عشق کارش را دنبال می کرد که همیشه می گفتم حاج محسن تو صیاد شیرازی آینده هستی. بهترین روحیه محسن، ایجاد الفت بین بچه‌ها بود یعنی تلاش می‌کرد که بین دوستانش کوچکترین مشکل و موضوعی پیش نیاید خودش محور حل مشکلات می‌شد. اگر بخواهیم فقط یک صفت از ایشان بگوییم همین بودن محسن بود. ایام شهادت ایشون یادمه کسایی که رفته بودن دیدار خانواده شهید میگفتن مادرشون در رسیدن محسن به این مقام خیلی نقش داشته پدر شهید میگفتن تو خونه ما همیشه روشن بوده و مادر شهید یه نمازخونه کوچیک یه گوشه برای خودش داره که قران و دعا میخونه تو مراسم تشییع شهید هم مادر شهید با بودن و با صلابت ایستاده بودند شهید مدافع حرم 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
دلت که گرفت،  دیگر منت زمین را نکش،  راه آسمان باز است،  نگفته تــو را می خواند .. اگر هیچ کس نیست،  خدا که هست؛ پرهایت را بسوی آسمان بگشا و  در آغوش آرام بگیر.. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
✍️روزی که همه بفهمند هيچ چيز عيب نيست، جز قضاوت و مسخره کردن ديگران. هيچ چيز گناه نيست، جز حق الناس... هيچ چيز ثواب نيست، جز خدمت به ديگران... هيچ کس اسطوره نيست، الا در مهرباني و انسانيت... ✍️هيچ ديني با ارزشتر از انسانيت نيست..... هيچ چيز جاودانه نمي ماند، جز عشق....... هيچ چيز ماندگار نيست، جز خوبي و بدي.... هيچ سعادتي بالاتر از آگاهي نيست.... هيچ دشمني خطرناکتر از جهل نيست... زمين تبديل مي شود به بهشتي سراسر ازعشق 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
دیده ایم كه تك سایزها را به حراج میگذارند،.. به خاطر مشتری كم شان،..   ولی تك سایز شهادت را مزایده ای میفروشند،  هر كسی بابت اش بهای بیشتری بدهد، میدهند اش به او، بیشترین بها، كه عبارت خوبی نیست، به جایش مینویسم  تمام دار و ندارش...    خدا بحق مادرمون حضرت زهرا(س) حق شهدا رو بهمون حلال کنه  🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
قسمت چهل و چهارم امریه🌺 💢اوایل بهمن ۱۳۶۱ بود من در مقر سپاه تهران مشغول فعالیت بودم. 💢یک روز به من گفتند: کسی دم در با شما کار دارد. 💢رفتم با تعجب دیدم که ابراهیم است. نمی دانید چقدر خوشحال شدم. 💢با هم وارد ساختمان شدیم. خیلی از دوستان ما او را می شناختند و یا اینکه تعریف او را شنیده بودند. 💢با اصرار من قرار شد نهار بماند. البته گفتم که من هزینه نهار مهمان را از جیب خودم می دهم و مشکل بیت المال وجود ندارد. 💢گفتم: داش ابراهیم، چی شده یادی از ما کردی؟ 💢گفت: می خوام برایم یه امریه بگیری که اعزام بشم جنوب. 💢آن زمان بسیجیانی که خارج از اعزام سراسری به جبهه می رفتند باید یک نامه شخصی برای اعزام به جبهه می گرفتند که به آن امریه می گفتند. 💢موقع ناهار وارد سالن غذا خوری شدیم. شرایط خاصی در آن سال وجود داشت توی واحد ما کسی نمی خندید. همه با یقه های بسته و ظاهری بسیار مذهبی بودند! فکر می کردند این کارها اخلاص وتقوی را بیشتر می کند. 💢ابراهیم تا وارد سالن غذا خوری شد گفت: راستی شنیدم عقد کردی درسته؟ 💢گفتم: بله با اجازه، انشاءالله عروسی باید بیای مداحی کنی. 💢هنوز حرف من تمام نشده بود که یکدفعه ابراهیم زد روی میز و گفت: باریک الله.‌‌. بعد یه بیت شعر برای من خواند و همینطور می خندید می زد روی میز! 💢من هم که نگاه های خاص اطراف را می دیدم خیلی خجالت کشیدم و گفتم: آقا ابراهیم زشته، مسئولین سپاه اومدن اینجا و توی سالن نشستند. 💢ابراهیم هم با اشاره سر گفت: خبر دارم عمداً این کار را می کنم! 💢نمیدانم چه منظوری داشت اما حسابی سالن نهار خوری را به هم ریخت. 💢غروب همان روز به منزل ابراهیم رفتم و بلیط قطار را برایش بردم. خیلی خوشحال شد. گفتم: فردا برو راه آهن و با قطار اهواز برو برای جنوب. من هم انشاءالله به شما ملحق می شم. 💢فردای همان روز به سراغ مسئول بخش خودمان رفتم و اصرار کردم که تا به جنوب بروم. بوی عملیات را همه متوجه شده بودند. 💢قبول نمی کردند اما اینقدر اصرار کردم تا چند روز بعد موافقت شد. 💢خودم را که به جنوب رساندم. موقع شروع عملیات بود. 💢آنجا شنیدم که ابراهیم با نیروهای اطلاعات قرار است جلو برود. 💢مدت کوتاهی با او بودم. انگار در دنیا نبود. تمام کارهایش متفاوت شده بود! بعد هم تنهای تنها راهی شد. 💢من هم، خندان و هاشم کلهر و دیگر رفقا را دیدم و همراه آنها به گردان مقداد آمدم. 💢با گردان مقداد تا پای کار آمدیم و به تپه دوقلوها رسیدیم اما با اعلام دستور عقب نشینی مجبور به بازگشت شدیم و حسرت دیدار آخر بر دل ما ماند. 💢یکی از رفقا گفت: ابراهیم برای آخرین باری که به جبهه آمد به من گفت: این بار دیگه تمومه، نمی خوام دیگه حرفی از من باشه. 👇👇👇