eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانترین حرم 🥀 متولد:۱۳۷۴ محل شهادت حلب سوریه 🌴@dadhbcx🌴
جوانترین حرم 🥀 متولد:۱۳۷۴ محل شهادت حلب سوریه 🍃🌹
💔 شهادت خوب است، اما تقوا بهتر... تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند! 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت پنجاه و سوم مهمان🌺 💢سال ۱۳۹۱ بود که من برای اولین بار این جمله از مقام
قسمت پنجاه و چهارم رضا🌺 💢ماجرای ما از پانزده سال قبل آغاز شد که بار دار بودم. ماه های آخر بارداری حال و شرایط من بد شد. 💢ماه هشتم بارداری بودم که دکتر گفت: بچه در شکم شما مرده! 💢شوکه شدم. خیلی گریه کردم. سراغ چند پزشک و.. گفتند: یک درصد احتمال دارد بچه زنده باشد. در همین شرایط نیز باید سریع سزارین کنیم و بچه را در آوریم. 💢آن شب متوسل به امام رضا علیه السلام شدم گفتم: فرزندم را از شما می خواهم اگر پسر و زنده بود نامش را رضا می گذارم. 💢عمل جراحی انجام شد. ناباورانه فرزندم سالم دنیا آمد ولی وزن او نهصد گرم بود! 💢با نذر و نیاز این بچه بزرگ شد اما با مشکلات دیر باز کرد سه سالگی راه افتاد. 💢پسرم مراحل رشد را طی کرد اما ضعف جسمی همواره با او بود تا پایان دوره راهنمایی این وضع ادامه داشت. 💢برای ورود به دبیرستان به دلیل دور بودن همسرم مخالفت کرد و گفت: فرزند ما مشکل داره و نمیتونه این مسیر طولانی رو بره. 💢سال تحصیلی شروع شد و رضای ما خانه نشین شد. خیلی برایش ناراحت بودم خودش هم خیلی اذیت می شد. نمی دانستم چه کنم. 💢آن ایام به کلاس های جامعه القرآن کهنوج می رفتم. مسئول آنجا یک روز برای ما از شهدا صحبت کرد و کتاب یک شهید را به ما داد و گفت: حتما این کتاب را بخوانید. برای دهه فجر مسابقه کتابخوانی داریم. نام کتاب سلام بر ابراهیم بود‌. 💢آن شب کتاب را شروع کردم و با خاطرات این شهید گریه کردم. آخر شب بود که کتاب را بستم و زیر بالشت گذاشتم همینطور با این شهید درد دل کردم تا خوابم برد. 💢به محض اینکه خوابم برد احساس کردم که درب اتاق باز شد شهید وارد شد در حالی که یک کاسه در دست داشت. 💢من با تعجب نگاه کردم. شهید جلو آمد و کاسه را در مقابل من گرفت. داخل کاسه چند برگه بود مثل حالت قرعه کشی یکی از این برگه ها را برداشتم روی آن نوشته شده بود: دخیلش کن. 💢با تعجب گفتم: دخیلش کنم به چی به کجا؟ 💢 گفت: به همان کسی که فرزند شما را از نهصد گرمی شما را به اینجا رساند. به امام رضا علیه السلام. 💢از خواب پریدم.با خودم گفتم: چطور پسرم را دخیل کنم؟؟ چطور رضا را به مشهد ببرم؟؟ اما با خودم گفتم: خدا وسیله ساز است. 💢فردا صبح به جامعه القرآن آمدم خوابم را برای مسئول موسسه تعریف کردم. 💢روز بعد خبر دادند که از طرف سازمان تبلیغات چند نفر از اعضای هیئت را به مشهد می برند. ما هم اسم نوشتیم. چند روز بعد به طرز عجیبی نام ما هم در قرعه کشی برای مشهد انتخاب شد. 💢هفته بعد ناباورانه در حرم امام رضا علیه السلام بودم با پسرم که مشکل حرکتی داشت. رو به حرم آقا گفتم: من رضا را خدمت شما آوردم. من حواله شده از طرف شهید هستم هر طور صلاح می دانید.. 💢به لطف خدا و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از سفر مشهد روز به روز حال پسرم بهتر شد. او به دبیرستان رفت و درسش را ادامه داد و اکنون در کارهایش موفق است. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
معمار کعبه دلها تویی...💞💛 که این چنین ویرانه هایش را آباد میکنی! ❤️ 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
شانہ هایش ز بس مودب بود دومـین تـکیہ گاه زیـنـب بود 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إلهى هَبْ لى ڪمالَ الْانقِطاعِ إلَیْڪَ🕊 اى خدا مرا انقطاع كامل بسوى خود عطا فرما ... تمام‌ ِ حرف ِ دلم اینست توازقلبهاباخبری ... دلم‌رابه‌تومیسپارم 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور✨ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ . قایق طوفان زده دلمان را به "اقیانوس آرام‌"ات برسان... 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کاش قدری بیشتر وصل تو را می‌خواستم حیف تسبیحی که تنها صرف استغفار شد.. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
مهربان دوست روز بهاریت بی غبار مهربانیت بی شمار درخت محبتت همیشه سبز همیشه پربار ... سلام صبح زیبا و خوشرنگ بهاریتون بخیر🌸 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi