یڪ صبح خیال انگیز
یڪ روز خوش تابان
یڪ شاخه گل شادي
یڪ خوشه دل روشن
گاهي به نگاه تو
گاهي به نگاه من
آغاز خوشي باد
صبح گل و آيينه
لبخند به لبهاتان
دلها تهي از كينه
ســـلام 🌸🍃
صبح زیباتون بخیر
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💖
عشق خدا به دریا میمانَد،
هر انسانی به قدر ذاتش
از آن آب بر میدارد،
این که هر کسی چقدر آب بر میدارد
به گنجایش ظرفش بستگی دارد؛
یکی ظرفش خمره است،
یکی دل ُ،
یکی کوزه،
دیگری پیاله . . .
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💠میگویند با تو میشود به خدا رسید...💠
🌸سوگند به نامت که در این وادیِ حیران شده ای آرامِ جانم
🌼شده ای وصف حالِ مَحالم...شده ای انتهای حالِ بی انتهایم!!
🌹شده ای مسبب تمامِ افکارِ خوشِ روز و شبم
🌷شده ای همدمِ تنهایی هایم، همپای قدم هایم..
🌺این جماعت گرگند!
مرا نگاه دار زِ دستِ گرگان و به خودت بسپار. به خدایمان بسپار.
حال پریشانم را بنگر و نزدِ خودش رهسپارم کن...
🍀چند روزی میشود اینگونه حیرانم!میشود مرا هم با خود به انتها ببری؟ انتهای انسانیت، مردانگی، شهادت...
💐راستش میخواهم ذره ای از "تو" را در "منی" بیابم که حتی برای بر زبان آوردنِ نامت هم شرم دارد.
🌻میدانی؟! برای این "من" همانند "تو" شدن غیر ممکن است و سخت! اما قلبم صدای قدم هایش را در همین حوالی مژده میدهد.
🌴میشنوی؟ حسش میکنی؟ میگوید اگر بمانی حالِ دلِ نالانم بهتر میشود...
🍃میگوید: با تو، تا ابدیت و تا رسیدن به خدایمان دیگر فاصله ای نیست..
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
آمده بودم که تـ❤️ـو را بشناسم
خودم را یافتم 🍃
🌱من در تو،او را لحظه به لحظه دیدهام
شاید خودت هم ندانی اما
من با تو، #خدا را پیدا کرده ام...💖
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💬 دلنوشتهای از حاج حسین یکتا:
#خدا
سکوت که میکنی
صدای دلت بلندتر به گوش خدا میرسه
و چه زیباست که صدای دلت تنها به گوش خالق برسه
.
گاهی لازمه خودتو برداری.... .
.
دل بِکنی....... .
.
کَنده شی از هرچه غیر اوست.
.
دلت که کنده شد،
پا به پا میشوی
دل دل میکنی
پُر میشوی
پُر از خدا..... .
.
خدا همسایه زندگیتون🌹
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
بر سجاده ای به وسعت زمین
و تربتی از شاه #شهیدان و با ایمانی راسخ بر بال فرشتگان می ایستیم و #صلاة عشق را میخوانیم
📿 #حی_علی_الصلاة📿
#التماس_دعا🙏
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
Faraj-Farahmand (1).mp3
زمان:
حجم:
3.6M
🌹دعای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
به رسم قدردانی از
تمام برادری هایی که برایم داشتی
به رسم آنکه دلم را تکان دادی
و با شهادتت فهمیدم
شهادت، بال نمےخواهد فقط
باید خودت بخواهی شهید شوی
فقط باید خودت را لایق شهادت کنی
به رسم تشکر از تمام الگو شدن هایت
#تولدت_مبارک
#دهه_هفتادی_بزرگ...
#شهید_محمدرضا_دهقان
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
از شهیدی که امام زمان عج در تشییع او شرکت کردند چه مےدانید؟...
پست بعد را بخوانید👇
#شهید_عبدالحمید_حسینی
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
#شهید_عبدالحمید_حسینی
این شهید بعد از شهادت در حالی که تابلویی به دست دارد ، محل دفن خود را به خانواده اش در عالم خواب نشان می دهد ، روی تابلویی که در دست شهید قرار دارد ، نوشته شده:
فدایی امام زمان (عج)
داستان دفن ایشان هم شنیدنی است
امام زمان عج آمدند
عبدالحميد حدود سه سال محافظ من بود. وي که عضو رسمي سپاه شيراز بود، در نزديکي مسجد الجواد(ع) در منطقه هفت تنان شيراز ساکن بود.
ايشان حالات معنوي خاصي داشت و به خصوص با امام زمان (عج) خيلي مأنوس بود. به خاطر دارم وقتي براي مرخصي از جبهه به شهر آمده بود، سخناني در مسجد درباره توجه و عنايات خاص امام زمان (عج) به جبهه ها و رزمندگان براي مردم بيان کرد که همه را مجذوب خود نمود.
از جمله می گفت: "من اين را مطمئن هستم آقا می آيند و رزمندگان تشنه ما را به هنگام شهادت سيراب می کنند."
ايشان در آخرين مرحله اي که با من تماس داشتند در وصيت شفاهي به من نام 9 نفر از جمله اينجانب، پدرش، آقاي (سردار) مينايي و شش نفر ديگر را که اسامي شان را به خاطر ندارم ذکر کرد و به مادرش هم گفته بود در ساعت 9 شب مرا دفن کنيد و فقط اين 9 نفر به هنگام تدفين دور قبر من باشند.
وقتي با عده اي که براي مراسم دفن آمده بودند نماز شهيد را خوانديم همه به جز اين 9 نفر طبق وصيت نامه از قبر فاصله گرفتند و از دور، شاهد دفن ايشان شدند.
من ابتدا به داخل قبر رفتم و لحظاتي در آن خوابيدم و براي ايشان دعا کردم. سپس برخاستم و در قبر ايستادم تا از پدر ايشان و چند نفر ديگر که جسد شهيد را به داخل قبر سرازير می کردند جسد را تحويل بگيرم و درون قبر قرار دهم.
وقتي پيکر شهيد به من سپرده شد خدا شاهد است هيچ احساس وزني از اين جسد نکردم. پيکر شهيد خيلي سبک بود و گويي در حالت بی وزني قرار دارد.
در همين لحظه که غرق در اين واقعه عجيب بودم ناگهان صداي فرياد آقاي عابدي (که بعدها به شهادت رسيد) را شنيدم که با صداي بلند نام امام زمان (عج) را صدا میکرد.
ايشان بعد به من گفت: "در همان لحظه که پيکر شهيد را به دست شما دادند من به چشم خود ديدم آقايي نوراني (که علائم خاصي را از ايشان ذکر میکرد) وارد قبر شد و جسد را تحويل گرفت و داخل قبر گذاشت. لذا من بي اختيار نام امام زمان (عج) را فرياد زدم."
در آن لحظه به خود من هم حالت معنوي عجيبي دست داد که پس ازآن و تا هم اکنون هرگز نظير آن جذبه معنوي را در خود احساس نکرده ام.
وقتي متوجه اين حضور نوراني و مقدس شدم همان طور که در قبر ايستاده بودم به افرادي که بالا و اطراف قبر ايستاده بودند گفتم همه با هم دعاي فرج امام زمان (عج) را بخوانند. سپس صورت شهيد را درقبر باز کردم و بر روي خاک لحد قرار دادم.
چهره شهيد خيلي نوراني بود و به خوبي محل اصابت ترکش به گلوي او پيدا بود.
آن طور که شنيده ام عده اي که پي به اين مسأله برده و می برند بر سر مزار اين شهيد در دارالرحمه شيراز می روند و براي برآورده شدن حاجات خويش به اين شهيد متوسل می شوند.
راوی: آیتالله سيد علي اصغر دستغيب
📚لحظه های آسمانی کرامات شهیدان
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi