eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مهربانا... صبحِ دیگری از راه رسید، چشمانم را در انتظارِ تو گشودم، تا دلم را، لبریز کنم از دیدنِ خورشید تا ذوب کند، یخ‌هایِ کسالت و اندوه را... برای وصل به عشقِ تو، چه سفینه‌ای بهتر از دعا و نیایش؟! روشن کن دلم را از نورِ بی‌زوالت! می‌دانم، دستِ خالی‌ بر نمی‌گردانی‌ام...! به نام خدای همه 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
حبه نور✨ وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا وقتی کسی باهاتون احوال‌پرسی می‌کنه، جوابش رو گرم‌تر و بامحبت‌تر از اون بدید یا حداقل مثل خودش احوال‌پرسی کنید. با برخورد سرد کسی رو ضایع نکنید و تو ذوقش نزنید. خدا حتی این جزئیات رو هم محاسبه می‌کنه... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
سردترین روزهای زندگیم وقتیست که آتشِ مِهرت را در این قلبِ خزان زده روشن نکنم... باری فقط کافیست اَخگری از نام و یادت را در خرمنِ فطرتمان بیاندازیم تا هُرمِ آرامش و امنیّت وجودمان را پر کند! عصرعلیه السلام 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
یا محمد(ص) مثل تودیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد اما با تکرار صلوات بر تو نور حضورت را در قلب خوداحساس مى کنیم هفته وحدت مبارک🍃 🍃🌹 ‏ @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
لا به لای رنگهای زیبا و هوای دلپذیر پاییزی آرامش و خوشبختی و عشق ماندگار را براتون آرزو میکنم روزتون پراز لبخند شادی و شیرینی زندگیتون همیشگی🍂🍃🍂 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
یک روز بی نظیر یک لبخندازته دل یک شادےبےبدیل یک خداےهمیشه همراه باهزارآرزوے زیبا تقدیم لحظه هاتون روزی سراسر شادی و برکت را برایتان آرزومندم ســــ🌸ـــلام صبح قـشنگتون بخیروشادی♥️ ‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🕊🌷 چه زیبا گفتـ اسطوره اخلاص: قلم مےزنید براے خدا باشد؛ قدم برمےدارید براے خدا باشد؛ حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛ همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💠 💠 🌸وقتی یکی از دوستانش او را در حال باربری در بازار میبیند به او می گوید آقا ابراهیم مردم میبینند! شما قهرمان هستید برای شما زشت است. این کار مناسب باربر هاست. 🌸ابرهیم میخندد و می گوید: کاری کن که اگر خدا تو را دید خوشش بیاید نه مردم! 📙 سلام بر ابراهیم۱ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اذان ابراهیم هادی.mp3
زمان: حجم: 5.58M
اذان شهید ابراهیم هادی 🍃🌹@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و ششم : شروع جنگ ۱ ✔️ راوی : تقی مسگرها 🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم ش
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و ششم : شروع جنگ ۲ ✔️ راوی : تقی مسگر ها 🔸فردا جنازه قاسم را به سمت تهران راهي كرديم. روز بعد رفتيم مقر فرماندهي. به ما گفتند: شما چند نفر مسئول انبار مهمات باشيد. بعد يك مدرسه را كه تقريباً پر از مهمات بود به ما تحويل دادند. يك روز آنجا بوديم و چون امنيت نداشت، مهمات را از شهر خارج كردند. 🔸ابراهيم به شوخي ميگفت: بچه ها اينجا زياد ياد خدا باشيد، چون اگه بياد، هيچي از ما نميمونه! وقتي انبار مهمات تخليه شد، به سمت خط مقدم درگيري رفتيم. سنگرها در غرب سرپل ذهاب تشكيل شده بود. چند تن از فرماندهان دوره ديده نظير اصغر وصالي و علي قرباني مسئول نيروهاي رزمنده شده بودند. 🔸آنها در منطقه پاوه گروه چريكي به نام دستمال سرخها داشتند. حالا با همان نيروها به سرپل آمده بودند. داخل شهر گشتي زديم. چند نفر از رفقا را پيدا كرديم. محمد شاهرودي، مجيد فريدوند و... با هم رفتيم به سمت محل درگيري با نيروهاي عراقي. در سنگر بالاي تپه، فرمانده نيروها به ما گفت: تپه مقابل محل درگيري ما با نيروهاي عراقي است. از تپه هاي بعدي هم عراقيها قرار دارند. 🔸چند دقيقه بعد، از دور يك سرباز عراقي ديده شد. همه رزمند هها شروع به شليك كردند. داد زد: چيكار ميكنيد! شما كه گلوله ها رو تموم كرديد! بچه ها همه ساكت شدند. ابراهيم كه مدتي در كردستان بود و آموزشهاي نظامي را به خوبي فرا گرفته بود گفت: صبر كنيد دشمن خوب به شما نزديك بشه، بعد شليك كنيد. 🔸در همين حين عراقيها از پايين تپه، شروع به شليك كردند. گلوله هاي آرپيجي و خمپاره مرتب به سمت ما شليك ميشد. بعد هم به سوي سنگرهاي ما حركت كردند. رزمنده هايي كه براي اولين بار اسلحه به دست ميگرفتند با ديدن اين صحنه به سمت سنگرهاي عقب دويدند. خيلي ترسيده بوديم. فرمانده داد زد: صبركنيد. نترسيد! 🔸لحظاتي بعد صداي شليك عراقيها كمتر شد. نگاهي به بيرون سنگر انداختم. عراقيها خوب به سنگرهاي ما نزديك شده بودند. يكدفعه ابراهيم به همراه چند نفر از دوستان به سمت عراقيها كردند! آنها در حالي كه از سنگر بيرون ميدويدند فرياد زدند: الله اكبر 🔸شايد چند دقيق هاي نگذشت كه چندين عراقي كشته و مجروح شدند. يازده نفر از عراقيها توسط ابراهيم و دوستانش به درآمدند . بقيه هم فرار كردند. ابراهيم سريع آ نها را به طرف داخل شهر حركت داد. تمام بچه ها از اين حركت ابراهيم روحيه گرفتند. چند نفر مرتب از اسرا عكس مي انداختند. 🔸بعضيها هم با ابراهيم يادگاري ميگرفتند! ساعتي بعد وارد شهر سرپل شديم. آنجا بود كه خبر دادند: چون راه بسته بوده، پيكر قاسم هنوز در پادگان مانده. ما هم حركت كرديم و در روز پنجم جنگ به همراه پيكر قاسم و با اتومبيل خودش به تهران آمديم. 🔸در تهران جنازه باشكوهي برگزار شد و اولين شهيد دفاع مقدس در محل، تشييع شد. جمعيت بسيار زيادي هم آمده بودند. علي خرّمدل فرياد ميزد : شهيدم راهت ادامه دارد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا