💔
حاج آقا پناهیان میگفت:
♥️توی دلت بگو حسین علیه السلام نگاهم میکنه...
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
گمان میکنم هر آدمی
بایدپشت پنجره اتاقش
یک گلدان گل شمعدانی
داشته باشد
که هربارگلهایش خشک میشود
ودوباره گل میدهد
یادش بیفتدکه روزهای
غم هم به پایان میرسند!
سلام روزتون پر امید
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
آدمها را مهمان کنید
مهمان یک جرعه زندگی
مهمان یک دل خوش
یک احوالــپرسی ساده و بیقضاوت
یک فنجان زندگی بیدغدغه ...
آدمها را مهمان کنید
مهمان مهربانیتان
این مهمانی به زندگیـتان برکت میدهد ...
آدمها را مهمان کنید
به دوست داشتن
به خیال راحت از حضورتان
به حس خوب
به حرفــهای بی کینه و کنایه
به لبخندی
به دعایی ...
#سلام
#صبحقشنگتونبخیر
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌱✨کلامشهید✨🌱
🌳وقتےبہش میگفتیم
چرآ گمنآم کآر میکنے میگفتـ :
🌴ای بابا همیشہ کارےکن
کہ اگہ #خـدآ تو رو دید
خوشش بیآد نہ مردم ....
شهید ابراهیم هادی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فرازی از #وصیت_شهید🌷
ڪاش وصیت شهدا ڪه قاب
اتاق های ما را اشغال ڪرده ،
دلمونو اشغال میڪرد .
ڪاش صحبتهای ولیامر مسلمین
ڪه سرلوحهی روزمرمون شده
سرلوحهی اعمالمون میشد .
ڪاش دل حضرت زهرا با اعمال
ما خون نمیشد .
ڪاش مهدی فاطمه (س) با
اعمال ما ظهورش به تأخیر نمیافتاد .
#شهیدمدافعحرم
#شهید_قدیر_سرلک
#یادشهداباذڪرصلوات
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
امروز هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید به کسانی فکر کنید که قادر به تکلم نیستند.
قبل از اینکه بخواهید از مزه ی غذای تان شکایت کنید،به کسی فکر کنید که اصلا چیزی برای خوردن ندارد.
امروز پیش از آنکه از زندگی تان شکایت کنید،به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام، از دنیا رفته قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنی،به کسی فکر کنید که آرزوی بچه دار شدن دارد
پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید،به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند.
و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید و از آن شکایت کنید به افراد بیکار و ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند فکر کنید.
زندگی، یک نعمت است با غر زدن و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان تلخش نکنید!
👤 دکتر الهی قمشهای
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
اَسْئَلُكَاَنْتُحْيِيَقَلْبِي ...
براے دل شڪسٺھ ام
یڪے دو رڪعٺ
گریه بر اباعبدلله
واجـب است..
#التماس_دعای_شهادت
@shahidaziz_ebrahim_hadi
kaveh parsa:
بزدل ها همیشه از نبرد رودر رو گریزانند
یا از پشت خنجر میزنند و میگریزند
یا لات کوچه خلوتند و بی دفاع را خفت میکنند....
#هواپیمای_ماهان
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
مبادا امام را تنها گذارید
#شهید_علی_هاشمی
#شهید_دفاع_مقدس
#عکس_نوشته
#وصیتنامه
#سالروزشهادت
#تصویربازشود
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
فـنـجــانـے_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_22 دستم را از میان انگشتان گرم عثمان بیرون کشیدم و به سرعت به دنب
فـنـجــانـے_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_23
با انگشتانم روی میز ضرب گرفتن، نرم و آرام (اشتباه میکنی.. اگرم درست باشه اصلا برام مهم نیست. گفتی یه شب عروسیه دوتا از افراد داعش با هم.. خب منتظرم بقیه اشو بشنوم..)
دست به سینه به صندلیش تکیه داد. چند ثانیه ایی نگاهم کردم.( میدونی چقدر التماسم کرد تا حاضر شدم از ترکیه بیام اینجا؟؟)
چقدر تماشای باران از پشت شیشه، حسِ ملسی داشت.
(خوب کاری میکنی.. هیچ وقت واسه علاقه یِ یه مسلمون ارزش قائل نشو.. عشقشون مثه کرم خاکی، زمین گیرت میکنه. اونا عروس شونو با دوستاشون شریک میشن.. عین دانیال که وجودمو با همرزماش تقسیم کرد..)
باز دانیال.. حریصانه نگاهش کردم (منتظرم تا بقیه ماجرا رو بشنوم..)
عثمان رسید، با یک سینی قهوه.. فنجانهای قهوه ایی رنگ را روی میز چید.. من، صوفیه و خودش..
کاش حرفهای صوفی در مورد عثمان راست نباشد.. روی صندلی سوم نشست.. نگاه پر لبخندش را بی جواب رد کردم.
صوفی نفسش عمیق بود (با یه گروه از دخترها به یه منطقه ی جدید تو سوریه رفتیم.. تازه تصرفش کرده بودن.. به همین خاطر قرار شد مراسم عروسی دو تا از سربازا رو همونجا برگزار کنن..
میدونستم شب خوبی نداریم. چون اکثرا مست بودن و باید چند برابر شبهای قبل سرویس میدادیم.
مراسم شروع شد.. رقص و پایکوبی و انواع غذاها.. عروس و داماد رو یه مبل دونفره، درست رو خرابه های یه خونه نشستن. عاقد خطبه رو خوند. اما عروس برای گفتنِ بله، یه شرط داشتن و اون بریدن سر یه شیعه بود. خیلی ترسیدم. این زن، عروسِ مرگ بود.
یه جوون ۲۱-۲۲ ساله رو آوردن. جلوی پای عروس به زانو درآوردنش و خواستن که به علی (ع) توهین کنه. اما خیلی کله شق و مغرور بود با صدای بلند داد زد (لبیک یا علی). خونِ همه به جوش اومد. اما من فقط لرزیدم. داماد بلند شد و چاقو رو گذاشت رو گردنش و مثه حیوون سرشو برید.
همه کف زدن، کِل کشیدن و عروس با وقاحت پا روی خونش گذاشت و بله رو گفت. نمیتونی حالمو درک کنی.. حسِ بدیه وقتی تو اوجِ وحشت، کسی رو نداشته باشی تا بغلت کنه..) و زیر لب نجوا کرد ( دانیالِ عوضی.. لعنتی..)
سرش را به سمت عثمان چرخاند، عصبی و هیستیریک ( وقتی داشتن سرِ اون پسر رو میبرین، خدات کجا بود؟ تو تیم داعش کف میزد و کِل میکشید؟؟ یا اینجا روبه روت نشسته بود و چایی میخورد؟؟؟ من که فکر خودش سر اون بدبختو برید..)
صدای ساییده شدنِ دندانهای عثمان را رو هم دیگر می شنیدم. از زیر میز دست مشت شده روی زانویش را فشردم. داغ بود..
نگاهم کرد. پلکهایش را بست.. صوفی باید می ماند.. و عثمان این را میدانست، پس ترسو وار ساکت ماند..
پیروزیِ پر شکست صوفی، گردنش را سمت من چرخاند ( شب وحشتناکی بود.. جهنم واقعی رو تجربه کردیم، من و بقیه دخترا.. صدای فریاد و درگیریِ مردها سر نوبتوشون واسه هرزه گی؛ از پشت در اتاقها شنیده میشد.. نمیفهمی چه حسِ کثیفیه، وقتی با رفتن هر مرد، منتظر بعدی باشی.. بین مشتریهای اون شبم، یکیشون آشناترین نامرد زندگیم بود.. برادر تو.. دانیال ...
↩️ #ادامہ_دارد...
#نویسنده: زهرا اسعد بلند دوست
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹 #اللهم_الرزقنا....؟🌹
▫️دعا کنیم شهید باشیم نه اینکه شهید شویم. اصلا تا شهید نباشیم شهید نمیشویم.
⁉️تا حالا فکر کرده اید پُشت بعضی دعاهای شهادت یک جور فرار از کار و تکلیف است که سریع شهید شویم امّا.....
🔅دعا کنیم قبل از اینکه شهید شویم یک عمر شهید باشیم مثل حاج قاسم سلیمانی که رهبر به او می گوید:
«تو خودت شهید زنده ای برای ما»
🌷 #شهید_باشیم_تا_شهید_شویم 🌷
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
مے گویند:
ھر ڪس راڪہ دوست 🌹
داشتہ باشے،با همان محشور🌹
میشوے...
چہ شود در محشر 🌷
بہِ همراه شهیدان،بہ دیدار🌷
حسین بن علی (ع) شتافتن.....🌹
🌷❣️
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi