eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان عبادت‌ها قبول التماس دعا
کمترین حقی که خدا بر گردن شما دارد این است که از نعمت او برای گناهان کمك‌ نگیرید... امیرالمومنین مولا علی علیه السلام
شهدا رایاد کنیم باذکر صلوات برمحمد وال محمد
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ بیایی و مرگ شیرین است...
در زمستان ۱۳۶۵ عملیات سنگین بود و فرصت استراحت محدود ..! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
ناراحتی؟! خداوند به آنچه در دلهای شماست دانا تراست...
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آرامشی این چنین آرزوی ماست | یک فیلم فوق العاده که بعد از سالها منتشر شد 🔹️ در وسط معرکه جنگ که منطقه مورد حمله راکتی دشمن قرار گرفته ، نوجوانی مجروح بدون هیچ ترس و تکانی سر برآستان جانان می‌گذارد و چه زیبا پروردگار خویش را صدا می کند. ◇ وقتی بادقت نگاه می کنیم انگار در وسط آغوش خداوند است. 🔹️ خدا از آرامشی که به این جوانان دادی به ما هم عطا کن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
✍ خدا هم مشڪی پوش حسیـنه دو تایے بار اولمان بود مے رفتیم مڪہ؛ برای برآورده شدن سہ حاجت شرعے ‌مان در اولین نگاه بہ ڪعبہ سجده ڪردیم.... او زودتر از من سرش رو آورد بالا.... بہ من گفت: "توی سجده باش! بگو خدایا! من و ڪل زندگی و همه چیزم‌ رو خرج خودت ڪن، خرج امام حسین(ع) ڪن!" وقتی نگاهم بہ خانہ ڪعبہ افتاد، گفت: "ببین خدا هم مشڪے پوش حسینه!" خیلی منقلب شدم حرفهاش آدم رو بہ هم مے ریخت... ✍ راوی: همسرشهید شهید محمدحسین محمدخانی 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
هنوز هم راه را نشان می‌دهد...🥺💔 قرار بود با چراغ مخصوص ، راه را به بچه ها نشان دهد؛ چراغ دست راستش بود که تیری به دستش نشست. گفتیم رهایش کن. گفت نه من راهنما هستم! با دست چپ چراغ را گرفت ؛ تیری به پهلویش نشست ؛ کوتاه نیامد. تیر بعد به دست چپش خورد. چراغ را به دندان گرفت ، تیر به فکش خورد. چراغ که افتاد خودش هم افتاد... و اینگونه مانند مولایش ابالفضل‌ ، به شهادت رسید❤️‍🩹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
ماه رجب را خیلی دوست داشت.... ‌همیشه میگفت : هر چه در ماه رمضان ‌گیرمان می‌آید به برکت ماه رجب است🌸🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
تو حلب شب­‌ها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش می‌رساند. ما هروقت می‌خواستیم شب‌ها به نیرو‌ها سر بزنیم، با چراغِ خاموش می‌رفتیم. ▫️ یک شب که با حسن می‌رفتیم تا غذا به بچه‌ها برسونیم، چراغ موتورش روشن می­‌شد. چندبار گفتم چراغ موتورت رو خاموش کن، امکان داره قناص‌ها بزنند!!!! ▫️خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را می‌زنند. دوباره خندید! گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخوانده‌ای؟ که شب روی خاکریز راه می‌رفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد می‌شد. نیروهاش می‌گفتند فرمانده بیا پایین تیر می­‌خوری». در جواب می­‌گفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است». ▫️حسن می­‌خندید و می­‌گفت نگران نباش! آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چندبار چه اتفاق‌هایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید! 📀راوے: شهید #👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi