eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین پرواز... بعد از این حلب و کل سوریه آزاد شد این روزها که اوضاع سوریه به هم ریخته خیلی بیشتر قدر مدافعان رو میدونیم روحشون شاد... نثار روح پاکشون صلوات بفرستیم🌸 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
خدایا نبودیم اون بنده‌ای که دلت میخواست اما ما هر چی که باشیم بازم برا خودتیم مگه نمیگن مالِ بد بیخ ریش صاحبشه؟! اتفاقای زیادی افتاده شاید دور شده باشیم ازت اما ما اینو نمیخوایم نمیخوایم درگیر این دنیا و اتفاقاتش بشیم میخوایم با خودت زندگیمونو ببندیم با امام حسینت حالمونو خوب کنیم نذار غیر این باشه واسمون دورت بگردم 💔
4_5931419586044893064.mp3
زمان: حجم: 4.04M
صدای گریه شنیدی اگر، صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده‌ی نمک نشناس دلت شکسته دلیلش فقط خطای من است
شیطون برای کسانی که مذهبی هستن‌ بیشتر‌ دام پهن میکنه...! اون خودش یه مذهبی بود‌ که عاقبت به شَر‌ شد... به خودمون مغرور نشیم...
▪️مرحوم حاج سیداحمد خمینی: 🔹️هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست. 🔹️می‌خواستند مرا در مقابل آیت الله خامنه‌ای قرار دهند توی دهانشان زدم ▪️گرامیباد ۲۵ اسفند سالگرد رحلت حاج احمد خمینی‌(ره
وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ هر جای عالم که باشین، خدا همین الان کنارتونه...
چشم من خیره به عکس حرمت بند شده با چه حالی بنویسم که دلم تنگ شده...
چه تولد کریمانه ایست که خداوند پانزده روز قبل و بعد از آن را مهمانی داده است... علیه السلام
3.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ معنادار سایت رهبر معظم انقلاب پس از تحریف بیانات ایشان و تخریب شهید رئیسی❗️ 📥«راه رئیسی» یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
ضریح اگرچه نداری چه‌غم که‌در جهان هفـت آسـمـان ضریـح توسـت آقـاجانم 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی علیه السلام کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید. پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه. وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین ع خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.» او حـرّی دیگر شده بود. فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. 📚 مجید بربری 🕊🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi