eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
28.4هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_110 میلیمتر به میلیمتر حرکت میکردیم و به جلو میرفتیم. حسی ملسی داشتم..  حس
حس گول خورده ایی را داشتم که تمامِ زندگی اش را باخته و آنقدر زار زدم که حسام، پشیمان از آمینی که خواسته بود پا به پایم اشک ریخت و طلب بخشش کرد. اما من به حکمِ کودکی که بادبادکش را نسیم برده باشد، لجبازانه به رسم دلخوری و قهر، مُهر بر دهان زدمو بی جواب گذاشتم کرور کرور عاشقانه هایش را.. بعد از نماز صبح مرا به هتل رساند. خواستم بی توجه به حضورش راه رفتن به داخل را بگیرم که دستم را کشید (سارا خانوم.. میدونم دلخوری.. قهری.. اما فقط یه دقیقه صبر کن، بعد برو..) دست در جیب شلوار نظامی اش کرد و جعبه ایی کوچک درآورد. (پام که رسید به زمین کربلا براتون خریدم.. یه انگشتره.. همه جا تبرکش کردم.. ) چرا من هیچ وقت به او هدیه نداده بود؟؟ انگشتر را از جعبه خارج کرد.. یک نگین سبز و خوش رنگ روی  آن میدرخشید.. دستم را بلند کرد و انگشتر را روی انگشتم نشاند (وقتی فهمیدم دارین میاین کربلا، دادم اسممو پشتِ نگینش بکنن.. تا همین جا بهتون بدم.. یادگاری منو شب اربعین..) دستم را میانِ پنجه اش فشرد و سر به زیر انداخت (حلالم کن بانو.) جملاتش سینه ام را سنگین میکرد و نفسم را سنگین تر.. نمیتوانستم پاسخ بدهم.. خشمی پر از دوست داشتن وجودم را میسوزاند. دانیال آمد و من عصبی از تنها مردِ ناتمامِ روزهایِ عاشقیم به سردی خداحافظی کردم و از او جدا شدم. وقت رفتن، چشمانش غم داشت و با حبابی پر از آه نگاهم میکرد اما نه.. حقش بود که تنبیه شود.. باید یاد میگرفت، هرگز با عاشقانه هایِ یک زن بازی نکند. رویِ پله های ورودی هتل ایستادم، سر چرخاندم تا یکبار دیگر ببینمش. صورتش مثه همیشه زیبا و معصوم بود. با ته ریشی که حالا بلندتر از قبل، موهایِ آشفته اش را به رقص درمیآورد. خستگی در مویرگ به مویرگِ سفیدیِ پنهان شده در خونِ چشمانش جیغ میزند و من دلم لرزید برایِ لبخندِ تلخ و مظلومِ لبهایش که آوار شد بر سوزشِ دلم و خرابه هایِ قلبم. توجهش به من بود.. تبسم صورتش عمیقتر شد و پا جفت کرد برایِ احترامی نظامی.. اما من ظالم شدم و رو گرفتم از دلبریهایش..  دانیال به محض ورودمان به اتاق روبه رویم ایستاد و چشمانش را ریز کرد (دعواتون شده؟؟) و من با "نه" ایی کوتاه، تن به تخت و چشم به خواب هایی آشفته سپردم. روز بعد اربعین بود و من دریایِ طوفان زده را در زمین عراق تجربه کردم. سیلی که هیچ شناگری، یارایِ پیمودنش را نداشت و همه را غرق شده در خود، به ساحل میرساند آن روز در هجومِ عزدارانِ اربعین هیچ خبری از حسام نشد. نه حضوری.. نه تماسی..  آتش به وجودم افتاده بود که نکند دعایم به عرش خدا میخ شده باشد و مردِ جنون زده ام راهی.. چند باری سراغش را از برادرم گرفتم و او بی خبر از همه جا، از ندانستن گفت و وقتی متوجه بی قراریم شد، بی وقفه تماس گرفت و مضطرب تماشایم کرد. نبضِ نگاهِ مظلوم و پر خواهشِ حسام در برابر دیده و قلبم رژه میرفت. کاش دیشب در سرای حسین (ع) از سر تقصیرش میگذشتم و عطرِ جنگ زده ی پیراهنش را به ریه میکشیدم. دلشوره موج شد و به جانم افتاد. خورشیدِ غروب زده آمده بود اما حسام نه دیگر ماندن و منتظر بودن، جوابِ نا آرامی ام را نمیداد... ↩️ ... : زهرا اسعد بلند دوست 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹صحبتهای دختر شهید روحانی مدافع حرم محمد حسن دهقانی محمدآبادی تاریخ شهادت:97/8/8 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم " " است ، این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🍃✨ ‍♥ می گفت: بد جوری زخمی شده بود رفتم بالای سرش نفس نفس می زد بهش گفتم زنده ای؟ گفت هنوز نه خشکم زد تازه فهمیدم چقدر دنیامون با هم فرق داره اون زنده بودن رو توی شهادت می دید و من اما..... خدایا! عاقبت ما را ختم به شهادت بگردان🥀 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 یه استادے میگفت: اڪثر‌ اونایـے‌ ڪه از ... مقدمه جاموندشون چشـــــــــــــماےناپاڪشونھ... 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
آیت الله بهجت(ره) : هر چه ما گشتیم ذکری بالاتر از "صلوات" پیدا نکردیم . اگر کسی حال خواندن ندارد ، زیاد بفرستد.🌹 ☘اللّٰهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وآل مُحمّد وعجل فرجهم☘ 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
دلتنگ نگاهت آنچنانم که مپرس ... به نام خدای همه 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور ✨ { واللهُ خَیرُ المُسْتَعان...} و خُدایی هست مهربانتر از حدِ تصوُر 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 🌹 شوق بین الحرمین و عطش دجلہ فراٺ باز در صحن دلم قیل و مقالیسٺ حسین من هوایے شده‌ام ڪنج قفس سرگردان همہ بیچاره‌گےام بے پر و بالیسٺ حسین 💔 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
در هوایت هر که گرید دیده‌ام تر می‌شود... اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🍃 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
در این صبح دل انگیز پاییزی آرزو میکنم کلبه دلاتون هـمیشه آرام باشه و شادی و برکت مثل بـاران رحـمت از آسمان براتون بباره.. درود مهربانان شروع صبحتون پر برکت🍂🍃 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi