eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.2هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در سکوت شب نقش رویاهایت را به تصویر بکش ایمان‌داشته باش به خدایی که نا امید نمی کند و رحتمش بی پایان است شبتون دورازدلتنگــــــــی 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
شوره زاری همه با ماست و باران با تو و نوشتيم كه يا هيچ پناهی يا تو ... به نام خدای همه 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
حبه نور✨ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا* و برگها برای افتادنشان؛ را در جریان می گذارند! 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
اولین سلام صبحگاهی تقدیمتان باد دردانه‌ی عالم خلقت! سلام پدر مهربان❤️ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌸هـزار سلام 💕به نشانه ی 🌸هـزار دعای سلامتی 💕و هـزار درود 🌸به نشانه ی 💕هـزار آرزوی زیبا 🌸تقدیم شما باد 🌸ســـــلام 💕صبح چهارشنبه تون بخیر ‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی و نهم : دوست ✔️ راوی : مصطفی هرندی 🔸خيلي بي تاب بود. ناراحتي در چهره
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهلم : گمنامی ✔️ راوی : مصطفی هرندی 🔸قبل از اذان صبح برگشت. پيكر شهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهره اش موج ميزد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال. ميگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات عمليات داشتيم. فقط همين شهيد جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم. 🔸خبر خيلي سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. روز بعد، از ميدان خراسان تشييع با شكوهي برگزار شد. ميخواستيم چند روزي تهران بمانيم، اما خبر رسيد عمليات ديگري در راه است.قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم. ٭٭٭ 🔸با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوي مسجد ايستاديم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بوديم. پيرمردي جلو آمد. او را ميشناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالاي ارتفاعات آورده بود. سلام كرديم و جواب داد.همه ساكت بودند. براي جمع جوان ما غريبه مينمود. انگار ميخواست چيزي بگويد، اما! لحظاتي بعد سكوتش را شكست و گفت: آقا ابراهيم ممنونم. زحمت كشيدي، اما پسرم! پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! 🔸لبخند از چهره هميشه خندان ابراهيم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب، آخر چرا!! بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود. چشمانش خيس از اشك شد. صدايش هم لرزان و خسته: ديشب پسرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتي كه ما گمنام و بينشان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا به ما سر ميزد. اما حالا، ديگر چنين خبري نيست! پسرم گفت: «شهداي گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه هستند! » پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهيم نگاه كردم. دانه هاي درشت اشك از گوشه چشمانش غلط ميخورد و پايين مي آمد. ميتوانستم فكرش را بخوانم. گمشد هاش را پيدا كرده بود. «گمنامي! » ٭٭٭ 🔸بعد از اين ماجرا نگاه ابراهيم به جنگ و شهدا بسيار تغيير كرد. ميگفت: ديگر شك ندارم، شهداي جنگ ما چيزي از اصحاب رسول خدا و اميرالمؤمنين كم ندارند. مقام آنها پيش خدا خيلي بالاست. بارها شنيدم كه ميگفت: اگر كسي آرزو داشته كه همراه امام حسين دركربلا باشد، وقت امتحان فرا رسيده.ابراهيم مطمئن بود كه دفاع مقدس محلي براي رسيدن به مقصود و سعادت و كمال انساني است. 🔸براي همين هر جا ميرفت از شهدا ميگفت. از رزمنده ها و بچه هاي جنگ تعريف ميكرد. اخلاق و رفتارش هم روز به روز تغيير ميكرد و معنويتر ميشد. در همان مقر اندرزگو معمولاً دو سه ساعت اول شب را ميخوابيد و بعد بيرون ميرفت! موقع اذان برميگشت و براي نماز صبح بچه ها را صدا ميزد. با خودم گفتم: ابراهيم مدتي است كه شبها اينجا نمي ماند!؟ يك شب به دنبال ابراهيم رفتم. ديدم براي خواب به آشپزخانه مقر سپاه رفت. 🔸فردا از پيرمردي كه داخل آشپزخانه كار ميكرد پُرس وجو كردم. فهميدم كه بچه هاي آشپزخانه همگي اهل نمازشب هستند.ابراهيم براي همين به آنجا ميرفت، اما اگر داخل مقر نماز شب ميخواند همه ميفهمند. اين اواخر حركات و رفتار ابراهيم من را ياد حديث امام علي مي انداخت كه فرمودند: «شيعه من كساني هستند كه عابدان در شب و شيران در روز باشند. » 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
بهر توصیفِ دو چشمت واژه کم‌آورده‌ام کاش نقاشی بلد بودند، شاعرها کمی... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
همـہ مے گویند: خوش بحـال فلانے شهیــد شد🌹 امــا هیچکس حــواسش نیست کہ فلانے براے شهیــد شدن شهیـد بودن را یــاد گرفت...🌸✨ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
گران باش ؛ گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش ، رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر ، به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند و با منتِ هرکس را کشیدن ، تمامِ هویت و ارزشت را لگد مال کند . خودت را تحمیل نکن ، بگذار انتخابت کنند ! یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت ؛ بی هیچ حرف و سوالی ، مسیرت را جدا کنی . خودت را از دوست داشتن و احترام هایِ یک طرفه تحریم کن . آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند ، آدم هایِ این زمانه ، عجیبند ، هرچقدر متواضع تر باشی ، بیشتر تو را لِه می کنند ! با ارزش باش ، بگذار شبیهِ یک گنجینه ، دنبالت بگردند ، خودت را پشت هیچ ویترینی عرضه نکن ، اگر هم کردی ، لااقل ؛ گران باش !!! 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
3.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگو که اینطوری باید؛ قصه ما تموم بشه .... یکاری کن دل منم ؛ مثل دلت آروم بشه قشنگی عاشقی به ؛ تکه کلام و حرف هاست عاشق کردی یه عالمو ؛ با جمله نماهنگ زیبا تقدیم به شهید مدافع حرم 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔸یه وقتایی لازمه زمین بخوری تا ببینی کیا پشتتن.. کیا میرن و کیا همه جوره میمونن.. گاهی لازمه جوری زمین بخوری که زخمی بشی.. زخماتو بازبزاری تا ببینی.. کیا نمک میپاشن.. کیا مرهم میزارن.. کیا هم دردن و کیا خود دردن.. زمین که میخوری میبینی.. کیا خودی هستن.. کیا نخودی هستن.. کیا بی خودی 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi