eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
33هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مـی‌گفت تا حـالا شده‌ برای ظهورِ‌ آقا امـام ‌زمـان(عج) نذر کنـے؟! مثلا نذر گناه ‌نکردن ... :) ...! بیگناه 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱 •| 🌿 امام‌زمان‌علیہ‌‌السلام:⇓ براےِ‌تعجیل‌فرج‌من‌بسیاردعاڪنید ڪه‌همانافرج‌شماهم‌درآن‌است..؛
•°🌱 اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج عجل‌‌الله... خودت‌برای‌ظهورت‌دعا‌کن‌و‌برگرد دعای‌من‌به‌خــودم‌هم‌نمیکند‌اثری 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱 اشک‌چشمانم‌سرازیراست‌این‌روز‌ها ولی... ‌غصّھ‌ی‌من‌‌رانخـورآقابہ‌زُو‌ّارت‌برس (:💔 !' 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
15.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کشف پیکر مطهر یک شهید در جزیره مجنون ⏰پنج شنبه 30 اردیبهشت 1400 💠گروههای تفحص شهدا موفق شدند در روز پنج شنبه پیکر مطهر یک شهید دوران دفاع مقدس را در جزیره مجنون کشف نمایند 🕊شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
که زیارت امام رضا ع دوست داشت 🔻🔻🔻🔻 گفت :مادر اجازه بده برم زیارت امام رضا(ع). گفتم نه، تو تنها پسرمی میترسم توی راه برات اتفاقی بیافتد! مجروح شده بود، اشتباهی بردنش مشهد. همان جا کنار امام رضا(ع) شهید شد. پیکرش را اطراف ضریح طواف دادن بعد برگشت شیراز. فرید(اکبر)شهابی نژاد🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
📌 *راه شهادت برای شاگرد ممتاز گارد حفاظت از کشتی ها* 🔹️به سید گفتم : کارها گره خورده چند تا نیرو زبده بهم بده که کار را جمع کنیم. او هم گفت: بروپیش *امیر سیاوشی* باهاش صحبت کن نیروی خوبیه، یک تنه جای چندتا نیرو هست. رفتم سراغش و باهاش صحبت کردم و دیدم همونیه که من نیاز دارم. به او گفتم : کارها تو بخشی از حلب گره خورده بیا کمکمون ، خیلی نیاز به کمک داریم و دست تنها هستیم. کم حرف بود و با حیا، سینه ستبر،قامت استوار،چهره نورانی،مبهوتش شده بودم،قند تو دلم آب شده بود،اگه قبول کنه و بیاد چی میشه یگان و زیرورو میکنه ◇ در جوابم گفت : بزار فکر کنم ◇ ساعتی بعد آمد و گفت برویم گفتم تو این یک ساعت چه اتفاقی افتاد. ◇ گفت فکرام برای این بود که این راه چقدر به شهادت نزدیک است و خدا هم جوابش رو با شهادت داد 🔹️به راویت: فرمانده شهید 🔹️ *امیر* از شاگردان ممتاز *شهید محمد ناظری* در گارد حفاظت کشتی‌ها و از تکاوران نیروی دریایی سپاه بود . ◇ ساکن منطقه چیذر تهران بود که از طرف بسیج اسلامشهر به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم اعزام شد. 🔹️ *شهید امیر سیاوشی* ۱۵ خرداد ۶۷ در تهران متولد و در ۲۹ آذر ۹۴ (مصادف با *شهادت امام حسن عسگری «ع»*) در حلب سوریه به *شهادت* رسید و طبق وصیت نامه خودش در  آستان مقدس امامزاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
📌 *حاجتی که شهید مدافع حرم از تشییع شهدا گرفت* 🔹️ من اداره ترابری بودم، 10 ، 12 سال مدیر آن جا بودم و بعد هم اداره املاک مجلس و اداره تدارکات مجلس. ◇ خیلی دلم می‌خواست که علی آقا از من بخواهد جابجایش کنند چون در قسمت فنی بود و زیاد دوست نداشت. ◇ یک بار آمد به من گفت: "الحمدلله همه رفقایت بازنشسته شدند." که یعنی من دیگر برایش کاری نکنم. می‌خواست که کار خودش پیش برود. ◇ همیشه به مادرش می‌گفت که دعا کن کارم درست شود. من نمی‌دانستم کارم درست شود یعنی چه؟ ◇ یک بار به ما گفت: "فکر کنم شماها دعا نمی‌کنید که کارم درست شود." 🔹️ علی بعدها به دوستش گفته بود در *تشییع شهدا* خواسته‌اش را گرفته. من فکر می‌کنم یک هفته قبلش متوجه سوریه رفتنش شدم. ◇خیلی هم دعا می‌کردم که کارش درست نشود. سر نماز دعا می‌کردم درست نشود. ولی همیشه به خانواده شهدا ارادت داشتم. ◇ می‌گفت: بگو خدایا خیر من را در این قرار بده/از وصیت‌نامه‌اش فهمیدم به چه درجه کاملی رسیده. ◇ راوی:پدر شهید 🔹️ *شهید علی آقا عبداللهی* در تاریخ ۶۹/۷/۱۰ در تهران به دنیا آمد و پس از اخذ کاردانی رشته الکترونیک در سال ۱۳۹۰ برای ادامه تحصیل به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن یک دوره یکساله در دانشگاه امام حسین(علیه السلام) در سپاه انصار مشغول خدمت شد . ◇ در سال ۹۱ ازدواج نمود و در سال ۹۳ صاحب فرزند پسری به نام امیرحسین شد . 🔹️ شهید آقاعبداللهی پس ۳۱ روز حضور در سوریه در ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ در منطقه خالدیه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل شد 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebr
✨﷽✨ 🌹داستان آموزنده🌹 ✍برای یکی از شهدا مراسم گرفته بودند. دوستی گفت، با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را نمی‌شناختم، پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. لحظاتی بعد گفت آقا ابراهیم ممنونم، زحمت کشیدی، اما پسرم از دست شما ناراحت است! لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود. بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود و بعد ادامه داد که : شب گذشته پسرم را در خواب دیدم. می‌گفت در مدتی که ما گمنام و بی‌نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات، حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ما سر می‎زد، اما از وقتی پیدا شدم، دیگر چنین خبری نیست. می‌گویند شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند. دانه‌های درشت اشک از گوشه چشمان ابراهیم روان بود. ابراهیم گمشده‌اش را پیدا کرده بود؛ گمنامی. ابراهیم همیشه می‌گفت خوشگل‌ترین شهادت را می‌خواهم. اگر جایی بمانی که کسی تو را نشناسد، خودت باشی و مولا هم بالای سرت بیاید و سرت را به دامن بگیرد، این خوشگل‌ترین شهادت است. سرانجام ابراهیم هادی در 22 بهمن سال 61 پس از پنج روز که در کانال کمیل واقع در فکه مقاومت کرد، در عملیات والفجر مقدماتی، بعد از فرستادن رزمندگان باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می‌خواست که گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سال‌هاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
10.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیا خدا ‌سرنوشت ‌مردم ‌را به ‌انتخابات ‌واگذار می‌کند؟ 🔰 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi