eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
28.5هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺علمدار حسین علیه السلام استاد عالی 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
❤️#عاشقانہ_دو_مدافع ❤️ #قسمت_سی_نهم _علے دستمو محکم گرفتہ بود. حاج آقا اومدݧ خطبہ رو خوندݧ ایـݧ خ
❤️ ❤️ _مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم،خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره... خلاصہ یہ چیزے مـݧ میگفتم یہ چیزے زهرا باباهم همینطورے نشستہ بود و بہ یہ گوشہ خیره شده بود و حرف نمیزد _اما ماماݧ راضے نمیشد کہ نمیشد یہ هفتہ هم بابت ایـݧ موضوع با هیچکدومموݧ حرف نمیزد. هر چقدر اردلاݧ و بابا باهاش حرف میزدݧ کوتاه نمیومد آخر حرفاشونم بہ بد شدݧ حال ماماݧ ختم میشد. _اوݧ روزا اردلاݧ خیلے داغوݧ بود همش تو خودش بود زیاد حرف نمیزد همموݧ هم میدونستیم کہ بدوݧ رضایت ماماݧ نمیره. دوهفتہ گذشت ما هر کارے میتونستیم براے راضے کردݧ ماماݧ کردیم حتے علے هم با ماماݧ حرف زد. _یروز بعد از نماز صبح ماماݧ صداموݧ کرد کہ بریم پیشش. نمازش رو تازه تموم کرده بود و همونطور کہ رو سجاده نشستہ بود و تسبیحش دستش بود آهے کشیدو با بغض بہ اردلاݧ نگاه کرد و گفت: برو مادر خدا پشت و پناهت....و قطره اے اشک از چشماش روگونہ هاش افتاد همموݧ شوکہ شدیم. _اردلاݧ دست مامانو بوسید،بغلش کرد و زد زیر گریہ از گریہ اونها ماهم گریموݧ گرفتہ بود . همونطور کہ اشکام و پاک میکردم گفتم:خوب دیگہ بستہ فیلم هندیش نکنید. _اوݧ دوماه بہ سرعت گذشت و اردلاݧ دو هفتہ بعد از عروسیش رفت سوریہ هیج وقت اوݧ روزے کہ داشت میرفت و یادم نمیره ماماݧ محکم اردلاݧ و بغل کرده بود گریہ میکرد مـݧ هم دست کمے از ماماݧ نداشتم باورم نمیشد اردلاݧ داره میره. _میترسیدم براش اتفاقے بیوفتہ. اما زهرا خیلے قوے بود و با یہ لبخند همسرشو راهے کرد بہ قول خودش علاوه بر ایـݧ کہ همسر اردلاݧ بود همسفرش هم بود خیلے محکم و قوے بود وقتے ازش پرسیدم چطورے تونستے راضے بہ رفتـݧ اردلاݧ بشے،لبخندے زد و گفت همہ چیزم فداے حضرت زینب بابا اما یہ قطره اشک هم نریخت ،اما مـݧ میدونستم چہ خبره تو دلش علے هم اصلا حال خوبے نداشت. _اشک نمیریخت اما میفهمیدم حالش رو بہ جاے اینکہ اوݧ منو دلدارے بده مـݧ باید دلداریش میدادم.البتہ حال خرابش بخاطر خودش بود. روز خوبے نبود اما بالاخره تموم شد. _تازه بعد از رفتنش شروع شد غصہ ے ماماݧ هرروز یا درحال خوندݧ دعاے طول عمرو آیہ الکرسی براے اردلاݧ بود یا بے حوصلہ یہ گوشہ میشست و با کسے حرف نمیزد ولے وقتے اردلاݧ زنگ میزد چند روزے حالش خوب بود _دوهفتہ از رفتـݧ اردلاݧ میگذشت یکے دوروزے بود از علے خبر نداشتم.دانشگاه هم نمیومد نگرانش شدم و رفتم خونشو. وارد کوچشوݧ شدم ماشیـݧ جلوے در بود زنگ و زدم. _کیہ❓ منم فاطمہ باز کـݧ إ زݧ داداش تویے بیا تو پلہ هارو تند تند رفتم بالا وارد خونہ شدم و بلند گفتم سلااااااام سلام زنداداش خوش اومدے ازینوارا❓ اومدم یہ سرے بزنم بهتوݧ کسے خونہ نیست نیست.اومدے بہ ما سر بزنے یا آقاتو❓ _چہ فرقے میکنہ‌‌❓ فرقے نداره دیگه خندیدم و گفتم:حالا نوبت خودتم میشہ علے و خونست❓ آره بالا تو اتاقشہ از پلہ ها رفتم بالا و در زدم جواب نداد دوباره در زدم بازم جواب نداد نگراݧ شدم درو باز کردم _علے روتخت خوابیده بود اتاق تاریک تاریک بود پرده هارو کشیدم کنار نور افتاد روصورتش و چشمشو اذیت کرد دستشو گرفت جلوے چشمش و از جاش بلند شد سلام علیک السلام علے آقا ساعت خواب❓ دانشگاه چرا نمیاے❓گوشیتم کہ خاموشہ نمیگے نگراݧ میشم❓ ببخشید همیـݧ فقط❓ببخشید❓ _آهے کشید و کلافہ بہ موهاش دستے کشید نگراݧ شدم دستم و گذاشتم رو شونش چیشده علے چیزے نیست _چیزے نیست و حال روزت اینطوره چیشده دارم نگراݧ میشما هیچے اسماء رفیقم... رفیقت چے❓ رفیقم شهید شد... ادامه دارد.... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 عزاداری زنان ایزدی شمال و شرق عراق برای امام حسین علیه السلام 🔹این زنان نه شیعه امام حسین هستن نه اصلا مسلمانند اما پس از آزادی از زندان وهابیان داعش ، رسم عزای حسین ( ع) آموخته اند. 🔹آنان ازراه دور آمده‌ بودند تا در دفتر حشد الشعبی ، بنام ابومهدی المهندس ، قاسم سلیمانی ، شهدای مدافع حرم و رزمندگان بدون مرز سپاه قدس ، دسته گل نثارکنند و به پاس آموزگار آزادیبخش همه عصرها ،حسین پسر علی، برسینه میکوبند. 🔹انها مدتها ،اسیر داعش بودند و با خون شهدای حرم آزاد شدند . گفته اند شما بنام حسین و زینب ، مارا از دخمه های داعش نجات بخشیدید، آمده ایم برای ستم و اسارتی که برآنان رفت ، اشک بریزیم. 😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🖤⃟🕊 و تمام روضه تاسوعا توی این جمله خلاصه میشه...↓🥺 قالَ الحُسَیْن(علیه‌السلام): اَلآن اِنکَسَرَ ظَهری ارباب عالم صدا زد: کمرم‌شکست💔😭 🥀|↫ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
39_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
11.23M
🦋 جلسه پایانی 🦋 شرح و بررسی کتاب "آن‌سوی مرگ" جلسه سی ونهم 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلمی از گفتگویی قابل تامل لحظاتی بعد از تیر خوردن در آغوش 🌷 🥀 الحمدلله؛ هرچه دادیم برای خدا کمه... ◾️در همین لحظات بود که شهید صدر‌زاده به قافله شهدای حضرت اباعبدالله علیه‌السلام پیوست. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
CQACAgQAAx0CSmRjDAACNsNhHJMMeLsolQ8Z5wYIUX_tovTojgACrAYAAvuLUFJRmJ0Jvi6VtSAE.mp3
2.35M
💔 🌴علمدارم رفت داره میباره چشام 🌴علمدارم رفت جون نداره دست و پام 🎤 👌پیشنهادادمین 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
ﮔﺎه گاهی که ﺩﻟﻢ میگیرد به ﺧﻮﺩﻡ می‌گوﯾﻢ بشکن قفلی که ﺩﺭﻭنت ﺩﺍﺭی ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭی ﺧـﺪﺍ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخـر ﺑﺎ ماست. به نام خدای همه 🌱 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi