eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ازسرگذشتن‌سرگذشت‌ماست 🍃🌹🍃🌹
مهدے جان من نشانے از شما ندارم... اما نشانےام را برایتان مےنويسم تا سراغ دل تنگم بیایید... در عصرهاے انتظار... بہ حوالے بے ڪسے قدم بگذارید... خيابان غربت را پيدا ڪنید مولایم... و وارد ڪوچہ پس ڪوچہ‌هاے تنہايیش شوید... ڪلبہ‌ے غريبےام را... ڪنار مرداب آرزوهاے دیدارتان... ڪنار بيد مجنونے خزان زده... پيدا خواهید ڪرد بہ سراغ بغض خيس پنجره ڪہ بیایید... حرير غمش را ڪہ ڪنار بزنید... عاشقے منتظر،با بغضے سرد و پاییزے مے‌بینید ڪہ غرق دنیاے فانیش شده... و نجات غریق مےخواهد... دریابیدش ڪہ همہے دنیایش شمایید آقــــا 🍃🌹🍃🌹
حتے بہ عشق جاذبہ‌‌ے یڪ نگاهتان مےگردد آفتاب جهان،دور ماهتان آقاےمن ! دوباره منم همان آشفتہ‌اے ڪہ آمده‌ام در پناهتان 😭 🍃🌹🍃🌹
زمانی که به زیارت کربلا و مکه رفتیم، خواستم لباس آخرت (کفن) بگیرم، او گفت: من نیازی ندارم؛ شما اگر می‌خواهید برای خودتان تهیه کنید، او به شهادت خود یقین داشت، بارها می گفت: حالا فرصت جهاد پیش آماده است چرا از آن استفاده نکنیم، اگر در این مسیر به درجه شهادت برسیم چه بهتر ولی حتی اگر به درجه جانبازی هم نایل شویم باز هم در این فرصت جهادی که خدا به ما داده است پیروزیم و با رفتن خود به عنوان مدافع حرم حداقل توانسته ایم تکلیف خود را در این مسیر درست انجام دهیم. نصف شبی همراه با حسینعلی گلزار شهدای رشت و بالای سر قبر شهید سید مسافر رفتیم، حسین از این شهید که همرزمش بود خیلی تعریف کرد و برگشت به من وصیت کرد: وقتی شهید شدم من را در همین جایی که ایستاده‌ام دفن کنید، اینجا جای من است، مطمئن باشید کنار شهید مسافر جای من است و خالی می‌ماند. 🍁شهید حسینعلی پورابراهیمی🍁 راوی: همسر شهید 🍃🌹🍃🌹
🌼تو عزاداری هم ملاحظه‌ی مردم رو بکنید! ✍شب عاشورا، پیروجوان بر سروسینه می‌زدند و این دم را تکرار می‌کردند: امشب شهادتنامه‌ی عشاق امضا می‌شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می‌شود مسن‌ها و بزرگ‌ترهای جلسه می‌گفتند مردم خسته شدند و اصرار داشتند مجلس تمام شود اما جوان‌ترها دوست داشتند هنوز سینه بزنند و کنند. به‌هرترتیب، مجلس به پایان رسید. جوان‌ها که از بزرگ‌ترها شاکی شده بودند از گود مسجد شهدا آمدند بیرون و با حالت قهر به مسجد محمدی رفتند. آمد مسجد و به ما گفت: «قرار نیست شما تا صبح عزاداری کنید و پیرمرد و پیرزن هم کنار شما اذیت بشن‌. هرکسی براساس مقتضیات سنش تا یه حدی می‌تونه توی جلسه بشینه. شما اشتباه کردید و باید سروقت عزاداری‌تون رو تموم می‌کردین، بعد می‌اومدین توی این مسجد، تا صبح می‌شستید مناجات و عزاداری می‌کردین.» همون موقع ابراهیم متوجه شد بچه‌ها غذا نخوردند. از یک هیئت دیگه دو تا مجمع بزرگ غذا گرفت برد گذاشت جلوی بچه‌ها و گفت: «حالا بخورید جون بگیرید، جون گرفتید تا صبح عزاداری کنید اما یادتون باشه حتی تو عزاداری هم ملاحظه‌ی مردم رو بکنید.» 📚 از کتاب جوانمرد روایت زندگی و خاطرات شهید ابراهیم هادی | ج۱ 📖 صفحات ۷۸ و ۷۹ 🍃🌹🍃🌹
محسن بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یک بسته کتاب هدیه داد که یکی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بارها کتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد. ابراهیم الگوی محسن بود. محسن حججی خالصانه و بدون سر و صدا برای خدا زحمت کشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد... 🍃🌹🍃🌹
شهید ابراهیم هادی 🍃🌹🍃🌹
🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺 فحش‌های ناجور در (خاطره شهید ابراهیم هادی) بارها می‌دیدم ابراهیم، با بچه هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند، رفیق می‌شد. اون‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد هیئت می‌کشوند. یکی از اون‌ها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت. اصلاً چیزی از دین نمی‌دونست. نه نماز و نه روزه؛ به هیچ چیز اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت: تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئتی هم نرفته. به ابراهیم گفتم: آقا ابراهیم این‌ها کی هستند دنبال خودت می‌یاری! با تعجب پرسید: چطور؟ چی شده؟ گفتم: دیشب این پسر دنبال شما وارد هیئت شد. بعد هم اومد و کنار من نشست. حاج‌ آقا داشت صحبت می‌کرد. از مظلومیت امام (ع) و کارهای یزید می‌گفت. این پسر هم خیره‌خیره و با عصبانیت گوش می‌کرد. وقتی چراغ‌ها خاموش شد به جای اینکه اشک بریزه، مرتب فحش‌های ناجور به یزید می‌داد! ابراهیم داشت با تعجب گوش می‌کرد. یدفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: عیبی نداره این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده. مطمئن باش با امام حسین (ع) که رفیق بشه تغییر می‌کنه. ما هم اگر این بچه‌ها رو مذهبی کنیم، هنر کردیم. دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش رو کنار گذاشت. اون یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد. 🍃🌹🍃🌹
📌سوزن زد به صورتش... پرسیدم چه کاریه میکنی؟ گفت : سزای چشمی که نامحرم(چه مرد_چه زن) رو ببینه همینه.. شهید🌷 🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا